حسین علیزاده *
روز ۲۰ شهریور ۱۳۷۷ مردم ایران با غمی جانکاه صبح خود را آغاز کردند.
رادیو ایران پیامی از رهبر جمهوری اسلامی پخش کرد که طی آن، او «سه روز عزای عمومی» را در کشور اعلام داشت. تلویزیون کشور نیز با نواختن مارش عزا گزارشهای تصویری از حمل ۹ تابوت را پخش میکرد. این تابوتها متعلق به ۸ دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی (محمود صارمی) بود که حدود یک ماه پیشتر در مزار شریف به دست طالبان کشتهشده بودند. ازآنپس روز ۱۷ مرداد یعنی روز کشته شدن آن خبرنگار برای تجلیل از این شغل پرخطر «روز خبرنگار» در ایران نام گرفت.
علی خامنهای در اعلامیه خود، خطر طالبان را «بسی بزرگ و نزدیک» اعلام کرد و افزود که «جز با وادار کردن طالبان…به جبران خطاهای گذشته» نمیتوان از خطای آنان صرفنظر کرد.
بعدها که دولت طالبان به دست امریکا ساقط شد، خبرهای موثقی بیرون آمد که جمهوری اسلامی امریکا را در حمله به طالبان کمک کرده بود. بهاینترتیب، امریکا در مقام دشمن طالبان، دوست موقت ایران شد تا هر دو، دست در دست هم طالبان را ساقط کنند.
اما شگفت اینکه حدود ۲۰ سال بعد، نشریه والاستریت ژورنال مدعی شد تهران پرداخت حقوق سربازان طالبان و تسلیح آنان را برعهدهگرفته است. این خبر در آغاز چندان باورپذیر نبود تا اینکه گواه درستی آن در سخن حسن فیروزآبادی، رئیس وقت ستاد کل نیروهای مسلح ایران، پدیدار شد. او گفت «جنبش طالبان دیگر بهمانند یک جریان تروریستی عمل نمیکند.» این در حالی است که بمبگذاری و عملیات انتحاری این گروه هنوز در جایجای افغانستان ادامه دارد.
اما ۲۲ سال بعد، پرده چنان برافتاد که سفارت ایران در قطر میزبان تنی چند از رهبران طالبان شد. انتشار این عکس واکنشهای منفی زیادی برانگیخت، اما در این میان احمد نادری، نماینده تهران در مجلس شورای، با انتشار توییتی طالبان را «یکی از جنبشهای اصیل منطقه» توصیف کرد و از میزبانی سفارت ایران در دوحه از سران طالبان حمایت کرد. او در پیام خود پیشنهاد «همکاری» با طالبان را مطرح و توصیه کرد : «نباید دردام بازنماییهای اشتباه رسانههای آمریکایی طالبان بیفتیم.»
اما از این بدتر، مطلبی بود که علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، پس از دیدار با مقامات طالبان در تهران منتشر کرد. او نوشت که رهبران این گروه را در «مبارزه با آمریکا مصمم دیده» است.
با این حساب، مبنای همکاری طالبان و جمهوری اسلامی یکچیز است: مبارزه با امریکا. این یعنی جمهوری اسلامی روزی در کنار دشمن خود (امریکا) قرار گرفت تا مشترکا علیه طالبان بجنگند و روز دیگر در کنار طالبان ایستاده تا علیه امریکا ستیز کند. این در حالی است که محمدجواد ظریف در مصاحبهای با تلویزیون طلوع افغانستان تصریح کرد که ازنظر تهران، هماینک طالبان یک «سازمان تروریستی» است. این یعنی جمهوری اسلامی برای مبارزه با امریکا پذیرفته که با یک سازمان تروریستی همکاری کند و به گفته والاستریت ژورنال، پول و سلاح طالبان را نیز تأمین کند تا طالبآنهمچنان در خط مبارزه با امریکا باشد.
تردیدی نباید داشت که آشکارسازی رابطه با طالبان (مانند حضورشان در سفارت ایران در دوحه، دیدار رسمیشان از تهران، ملاقات با شمخانی و ظریف و…) همه پسازآن سرعت گرفت که در سال پایانی دولت ترامپ، دولت او وارد مذاکرات رسمی با طالبان شده بود تا مقدمات خروج امریکا از افغانستان را فراهم آورد.
روشن است که استراتژی تهران بر این بنا شده است تا اولاً روابط امریکا و طالبان را برهم بزند و ثانیاً طالبان را در صف مبارزه با امریکا نگه دارد؛ اما به کدام هزینه؟ آیا ارزیابی جمهوری اسلامی از طالبان درست است؟
طالبان کیست؟
طالب به معنی محصل دین (طلبه) است. طالبان گروهی شبهنظامی سنی با عقاید دگم ریشهدار در افکار ابن تیمیه است که باهدف تشکیل امارت اسلامی در افغانستان تشکیل شد. این گروه از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ دولت خود بانام با امارت اسلامی افغانستان را بنا نهادند. در آن سالها که نامی از داعش و جنایاتش نبود، این طالبان بود که با افکار و اطوار افراطی خود جهان را در بهت فروبرده بود.
در عمر کوتاه دولتشان، آنان زنان را از رفتن به مدرسه بازداشتند، مردان را مجبور به ریش گذاشتن نمودند. قوانین سختگیرانه را به نام شریعت اجرا نمودند. مجسمه چند هزارساله بودا را با توپ ویران کردند و از همه بدتر در استانهای هزاره، سرپل و بامیان قتلعامهای فجیع به راه انداختند. گو اینکه رهبر این گروه، ملأ عمر، مرد ولی این گروه هرگز از گذشته خود تبری نجسته است. به همین دلیل، جواد ظریف در مصاحبه با تلویزیون طلوع افغانستان، طالبان را گروه تروریستی ازنظر تهران دانست.
در طول مذاکراتی که با محوریت امریکا در سال پایانی دولت ترامپ با این گروه انجام شد، یکی از ایرادات آنان برای دولت آتی مد نظرشان این بود که فقه جعفری بهعنوان مذاهب رسمیافغانستان نمیتواند، بشمار آید.
از حمله امریکا به طالبان تا گفتگو با آنان
در پی حادثه ۱۱ سپتامبر، جرج بوش تصمیم به انتقامجویی از بنلادن (مستقر در افغانستان) گرفت که در حادثه ۱۱ سپتامبر مقصر بود. امریکا در ۲۰۰۱ حمله به طالبان را آغاز کرد. به دلیل همسایگی ایران با افغانستان، دولت امریکا بهطور پنهانی با جمهوری اسلامی به توافق رسید که از فضای ایران و یا کمکهای لجستیکی ایران در حمله به طالبان بهره بجوید. سرانجام دولت طالبان ساقط و دولت دمکراتیک کنونی افغانستان به قدرت رسید. از آن سال تاکنون طالبان در جنگ علیه دولت افغانستان بسر میبرد.
دونالد ترامپ که وعده بازگرداندن نیروهای آمریکایی را داده بود، برای عملی کردن این وعده در حالی وارد مذاکره با طالبان شد که دولت مرکزی افغانستان با آن مخالف بود؛ اما بههرحال، در اسفند ۱۳۹۸ (فوریه ۲۰۲۰) توافقنامهای میان طالبان و آمریکا در قطر به امضا رسید. بهاینترتیب، دو دشمن جمهوری اسلامی به هم رسیدند. در این میان جمهوری اسلامی چه باید میکرد؟
تناقض در سیاست خارجی
شاید در نگاه نخست، منطقی به نظر برسد که جمهوری اسلامی بخواهد مانع به هم رسیدن طالبان و امریکا شود؛ اما تناقض این رفتار آنجا پدیدار میشود که جمهوری اسلامی یک روز در کنار امریکا برای حمله به طالبان ایستاد و امروز در کنار طالبان ایستاده برای مبارزه با از امریکا.
اگر چنین است، چه جای شگفتی اگر روزی را پیشبینی کنیم که جمهوری اسلامی در کنار داعش قرار بگیرد به حجت آنکه بگوید داعش را در مبارزه با امریکا مصمم یافته است!
حال که جمهوری اسلامی طالبان را در مبارزه با امریکا مصمم میداند، پرسش این است مگر طالبان از روز آغازین حیات خود، در مبارزه با امریکا مصمم نبود؟ اگر آری، چرا جمهوری اسلامی در کنار شیطان بزرگ (نامی که به امریکا میدهد) قرار گرفت تا طالبان را ساقط کند؟
آیا صرف مبارزه با امریکا دلیل خوبی برای همگرایی است؟ اگر آری، دهها سازمانهای قاچاق مواد مخدر و انسان در جهان هستند که مخالف امریکا هستند. پس نباید تعجب کرد اگر جمهوری اسلامی با تک تک آنان نیز رابطه برقرار کند.
وانگهی برای سنجش اینکه طالبان علیه امریکا مبارزه میکند، باید سخن مقامات دولت افغانستان را مبنا قرارداد. ازجمله یاسین ضیا، رئیس ستاد ارتش افغانستان، در توییتی نوشت که «درک و فهم» علی شمخانی از طالبان نادرست است. او تأکید کرد که طالبان نه در مقابل آمریکا بلکه در برابر «مردم افغانستان» میجنگد. همچنین شاه حسین مرتضوی، مشاور رئیسجمهور افغانستان، نیز در واکنش به شمخانی اعلام کرد که گروه طالبان از یک سال پیش به هیچ آمریکایی حمله نکرده است. او تأکید کرد که طالبان نباید به دلیل کشتار مردم افغانستان ستایش شوند.
افزون بر این اگر طالبان را گروهی مخالف امریکا بدانیم، نباید از یاد برد که این گروه علیه شیعه نیز میجنگد. جمهوری اسلامی چگونه کشتار هزاران شیعه هزاره و همچنین دیپلماتهای خود را فراموش کرده است؟
البته چندان جای شگفتی نیست وقتی میبینیم جمهوری اسلامی در برابر جنایات هولناک چین علیه مسلمانان ایغور مهر سکوت بر لب گذاشته است و روابط صمیمانه با چین برقرار کرده، آنهم به حجت اینکه چین در برابر امریکا ایستاده است.
بهاینترتیب، نتیجه متفرع از این تصمیمات یکچیز است و آن اینکه نظام مستقر در ایران از مقومات تشکیلدهندهاش (جمهوریت و اسلامیت) تهی شده است.
—————————————————————————
حسین علیزاده (متولد سال ۱۳۴۴) نویسنده، پژوهشگر و خبرنگار آزاد در امور سیاسی و بین المللی است. او برای ۲۲ سال دیپلمات جمهوری اسلامی ایران بود که در پی انتخابات بحثبرانگیز سال ۸۸ و در اعتراض به سرکوب مردم از مقام خود استعفا کرد. آخرین مقام او کاردار سفارت ایران در هلسینکی فنلاند بود.
در حوزه پژوهش و خبرنگاری از او بیش از ۶۰۰ مقاله به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی منتشر شده و در حوزه پژوهشهای آکادمیک و دانشگاهی نیز دارای چندین مقاله علمی است. او نویسنده کتاب ” تاریخ روابط ایران و مصر: دو قدرت منطقه ای خاورمیانه” است که در سال 1384 توسط وزارت خارجه ایران منتشر شد. این کتاب محصول سه سال مطالعات و زندگی او در مصر است. از این رو، کتاب مورد توجه جامعه دانشگاهی مصر نیز قرار گرفت و توسط دکتر منا حامد، پژوهشگر و استاد دانشگاه عین الشمس، به زبان عربی ترجمه و در مصر منتشر گردید.
حسین علیزاده دوره کارشناسی خود را در دانشگاه تهران در رشته فلسفه گذراند و کارشناسی ارشد خود را نیز در رشته روابط بینالملل با گرایش «سازمان های بین المللی» از دانشکده روابط بینالملل (وابسته به وزارت امور خارجه ایران) اخذ کرد.
هم اینک وی دانشجوی دکترا در در رشته “مطالعات صلح” در دانشگاه تامپره در کشور فنلاند است. همچنین وی به عنوان محقق در موسسه مطالعات صلح دانشگاه تامپره اشتغال دارد.
وی افزون بر فارسی به دو زبان انگلیسی و عربی تسلط داشته و با زبان های فنلاندی و سوئدی نیز آشنا است.