
محمدباقر قالیباف ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ سخنی در بیانیه ثبت نام انتخاباتیاش گفت که ثابت میکند او پیامبر اقتصاد ایران است زیرا معجزه اقتصادی میکند و شایسته لقب پیامبر اقتصاد ایران است.
محمدباقر قالیباف ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ سخنی در بیانیه ثبت نام انتخاباتیاش گفت که ثابت میکند او پیامبر اقتصاد ایران است زیرا معجزه اقتصادی میکند و شایسته لقب پیامبر اقتصاد ایران است.او گفته است «من، محمدباقر قالیباف به شما تعهد میدهم با توکل به خداوند مننان و به پشتوانه شما «دولت مردم» را تشکیل دهم و در یک دوره چهار ساله با انقلابی اقتصادی درآمد کشور را دو و نیم برابر افزایش دهم، ۵ میلیون شغل ایجاد کنم، نظام مالیاتی را به نفع ۹۶ درصد مردم تغییر دهم و از همه مهمتر برنامهای مدون و دقیق برای حل مشکلات فوری اقشار کمدرآمد اجرا کنم.» شما فقط خواندن ۴۹۷ کلمه را تحمل کنید تا بدانید او «پبامبر اقتصاد ایران» است!
ایران بریفینگ بدلیل تعهد رسانه ای خود و به منظور اطلاع رسانی دقیق از سوابق نامزدها قصد دارد تا در فرصت پیش رو با انتشار گزارش های اختصاصی و همچنین بازنشر یادداشتها و مطالب سایر نویسندگان در سایتها، به نفع جریان آزاد اطلاعات اقدام نموده و صحنه چیده شده انتخابات را برای مخاطبان خود،روشن تر سازد. در ماههای اخیر ایران بریفینگ اقدام به انتشار گزارشهای مختلفی نمود که مداخله غیر مستقیم و البته موثر سپاه به نفع کاندیداهای مطلوب خود را آشکار نماید. ایران بریفینگ به سراغ یادداشتهای نویسندگان در مورد کاندیداها رفته و آنها را نیز منتشر خواهد کرد. آنچه در ادامه می خوانید یادداشت محمد فاضلی جامعهشناس ایرانی،استادیار دانشگاه شهیدبهشتی،معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک و مدیر شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی است. دکتر فاضلی این یادداشت را در کانال تلگرامی اش درباره «ادعاهای اقتصادی سردار قالیباف در انتخابات پیش رو» منتشر کرده است:
محمدباقر قالیباف ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ سخنی در بیانیه ثبت نام انتخاباتیاش گفت که ثابت میکند او پیامبر اقتصاد ایران است زیرا معجزه اقتصادی میکند و شایسته لقب پیامبر اقتصاد ایران است.او گفته است «من، محمدباقر قالیباف به شما تعهد میدهم با توکل به خداوند مننان و به پشتوانه شما «دولت مردم» را تشکیل دهم و در یک دوره چهار ساله با انقلابی اقتصادی درآمد کشور را دو و نیم برابر افزایش دهم، ۵ میلیون شغل ایجاد کنم، نظام مالیاتی را به نفع ۹۶ درصد مردم تغییر دهم و از همه مهمتر برنامهای مدون و دقیق برای حل مشکلات فوری اقشار کمدرآمد اجرا کنم.» شما فقط خواندن ۴۹۷ کلمه را تحمل کنید تا بدانید او «پبامبر اقتصاد ایران» است!
درآمد ناخالص ملی (Growth National Income) ایران در سال ۲۰۱۵ برابر ۵۱۱ میلیارد دلار بوده است (آمار بانک جهانی). دو و نیم برابر شدن آن به این معنی است که ظرف چهار سال اقتصاد ایران به درآمد ناخالص ملی ۱۲۷۷ میلیارد دلار میرسد.
آمار بانک جهانی نشان میدهد کشورهای آرژانتین (۵۴۱)، سوئد (۵۶۷)، سوئیس (۷۰۱)، عربستان سعودی (۷۴۲)، ترکیه (۷۸۲)، هلند (۸۲۷)، اندونزی (۸۸۷)، مکزیک (۱۲۳۳)، اسپانیا (۱۳۲۴) و کره جنوبی (۱۳۸۹) درآمد ناخالص ملی بیشتر از ایران دارند.
دو و نیم برابر شدن درآمد ملی ایران یعنی ما به اقتصادی بین مکزیک و اسپانیا تبدیل میشویم. این رشد ظرف چهار سال یعنی اقتصاد ایران هر سال حدود ۲۶ درصد رشد کند و اندازه اقتصاد سال اول ۶۴۳ میلیارد دلار، سال دوم ۸۱۱ میلیارد دلار، سال سوم ۱۰۲۲ میلیارد دلار و سال چهارم ۱۲۸۷ میلیارد دلار شود. میانگین رشد اقتصاد ایران در سالهای بعد از انقلاب حدود ۲.۲ درصد بوده است.
درآمد سرانه ایران در سال ۲۰۱۵ برابر ۶۵۵۰ دلار بوده و دو و نیم برابر شدن آن یعنی به ۱۶۳۷۵ دلار برسد. این رقم بر اساس برابری قدرت خرید (PPP) 17430 دلار بوده و دو و نیم برابر شدن آن یعنی به ۴۳۵۷۵ دلار و در حدود قدرت خرید سوئد (۴۸۷۰۰) و بالاتر از ایسلند، بلژیک، استرالیا، کانادا، فنلاند، ژاپن، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، نیوزیلند، اسپانیا و کره جنوبی برسد.
آمارهای بانک جهانی نشان میدهد شاخص قدرت خرید ایران در فاصله سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۴ از ۶۶۰۰ به ۱۷۴۳۰ افزایش یافته و ظرف ۲۴ سال ۲.۶۴ برابر شده است. آمار نشان میدهد اقتصاد کره جنوبی، یکی از معجزههای اقتصادی قرن بیستم، در همین فاصله شاخص قدرت خرید خود را از ۸۴۲۰ به ۳۴۸۱۰ دلار (۴.۱۳ برابر رسانده) و چین (بزرگترین معجزه اقتصادی قرن) این شاخص را ظرف ۲۴ سال از ۹۹۰ به ۱۴۳۹۰ دلار رسانده است.
آمارهای اشتغال نشان میدهد حدود ۲۳ میلیون نفر در ایران شاغلند و هر شاغل بهطور متوسط ۲۲۲۱۷ دلار در درآمد ناخالص ملی ۵۱۱ میلیارد دلاری ایران سهم دارد. آقای قالیباف گفته ظرف چهار سال، پنج میلیون شغل جدید ایجاد میکند، پس در پایان چهار سال ۲۸ میلیون شاغل ایرانی درآمد دو و نیم برابر شده ۱۲۷۷ میلیارد دلاری را تولید میکنند، یعنی سهم هر کدام ۴۵۶۰۷ دلار میشود. این یعنی تقریباً بهرهوری تولید هر ایرانی ظرف چهار سال ۱۰۰ درصد رشد میکند.
بررسی رسمی بانک مرکزی ایران در فرودین ۱۳۸۹ نشان میدهد اگر شاخص بهرهوری کار در سال ۱۳۷۶ را معادل ۱۰۰ بگیریم، شاخص بهرهوری کل اقتصاد در سال ۱۳۶۷ معادل ۷۸.۹ بوده و تا سال ۱۳۷۶ به ۱۰۰ میرسد. شاخص بهرهوری کل اقتصاد پس از آن تا سال ۱۳۸۶ به ۱۲۱.۱ رسیده و شاخص بهرهوری سرمایه نیز از ۷۷.۳ در سال ۱۳۶۷ به ۱۰۱.۹ در سال ۱۳۸۶ میرسد.شاخص بهرهوری کل نیز از ۱۰۰ در سال ۱۳۷۶ به ۱۰۸.۵ در سال ۱۳۸۶ افزایش مییابد. شاخص بهرهوری کل در ده سال فقط ۸.۵ درصد افزایش مییابد و میانگین رشد بهرهوری کار نیز در سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۶ سالیانه ۲.۳ درصد و میانگین رشد بهرهوری سرمایه ۱.۵ درصد بوده است.
معنای وعدههای آقای قالیباف این است که ظرف چهار سال:
درآمد سرانه ایران را بر اساس برابری قدرت خرید از ایسلند، بلژیک، استرالیا، کانادا، فنلاند، ژاپن، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، نیوزیلند، اسپانیا و کره جنوبی بیشتر میکند.
متوسط رشد بهرهوری کل در اقتصاد ایران را به حدود ۱۰ برابر متوسط این رقم در سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۶ میرساند.
میانگین رشد اقتصادی ایران را ظرف چهار سال به رقمی بیشتر از دو برابر بالاترین رقم رشد ثبتشده برای چین در سه دهه گذشته میرساند.
محمدباقر قالیباف یک معجزه اقتصادی را به شما وعده میدهد و اگر این حرفها را باور کنید، قبول کردهاید که او «پیامبر اقتصاد ایران» است. سؤال: آیا در بین اصولگرایان اقتصاددانی هست که از حیثیت تاریخ اقتصادی دفاع کند؟ قدرت از آن شما، اما علم اقتصاد را به بازی نگیرید.
پیامبر اقتصاد ایران و 25 میلیون فقیر مطلق
محمد باقر قالیباف می گوید بیست و پنج میلیون ایرانی در فقر مطلق به سر می برند. وی فقر مطلق را معنا نمی کند و شاخص آنرا هم ارائه نمی دهد، ولی این واژه احتمالا به این معناست که بیست و پنج میلیون نفر نانی برای خوردن هم ندارند. جمعیت ایران حدود هفتاد و پنج میلیون نفر است و بیست و پنج میلیون نفر فقیر مطلق یعنی از هر سه نفر ایرانی، یک نفر در شدیدترین وضعیت گرسنگی، بی سرپناهی، بیماری و فلاکت است.این را نوشتم تا هر ایرانی به اطراف خود بنگرد و ببیند آیا واقعا این گونه است؟ آیا از هر سه نفری که در زندگی خود می شناسید یک نفر چنین وضعیتی دارد؟
- 1. اگر چنین نیست، پس او علاوه بر سیاه نمایی، ما را هم می خواهد سیاه کند.
- 2. اگر چنین است، آقای قالیباف در سالهایی که کشور به سمت چنین فاجعه ای پیش می رفت چرا سکوت کرده بود؟ چرا در انتخابات سال 92 چنین اطلاعی را در اختیار مردم قرار نداد؟ این تعداد فقیر مطلق که چهار ساله پدید نیامده است، سال نود و دو هم بوده اند.
- اگر از سه نفر ایرانی بک نفر در چنین فقر ظالمانه ای است، آیا آقای شهردار باید بودجه شهر تهران را صرف ساخت برج میلاد، پل صدر، دریاچه چیتگر، پل طبیعت، گلکاری سراسر شهر تهران در ایام انتخابات و باغ پرندگان کند که به کار فقیران مطلق نمی آیند؟ آیا اینها گرسنگی و بی سرپناهی فقرا را رفع می کنند؟