۱۱ فروردین ۱۳۹۰
جرس در گفت و گویی کوتاه با یکی از نزدیکان میر حسین از کم و کیف برنامه امروز و ملاقات شب گذشته میرحسین سوال کرد.
متن این گفتگوی کوتاه در پی می آید: آیا در مراسم تشییع امروز مهندس حضور داشت؟ به او اجازه شرکت در مراسم را ندادند. این را به حساب ترسشان بگذارید. صبح ساعت 8:45 اجازه حرکت دادن به جنازه را ندادند.ولی میر محمود و مردم به زور آمدند توی خیابان اصلی .نیروی ویژه راه را بست و به زور در خیابان جسد را در آمبولانس گذاشت.
پنجاه دوربین فیلم میگرفت و کلی لباس شخصی بود.مردم هم شعار “یاحسین میر حسین “سر می دادند و کمی درگیری شد. دختری را چند مامور مرد کشان کشان می بردند که خانواده موسوی دخالت کردند .محسن برادر زاده مهندس رفت وساطت کند و او به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند .پدر شهید سید علی رفت جدایشان کند که او را هم بازداشت کردند.داماد میر حسین هم رفت وساطتت کند که او را هم بازداشت کردند. پسر محسن (برادر زاده مهندس)که اول رفته بود برای کمک به ان دختر رفت سراغ بابایش را گرفت، او را هم با خود بردند.
در بهشت زهرا چه خبر بود؟
در بهشت زهرا (س) بعد از غسل جنازه را بیرون ندادند. تنها 20 نفر از اعضای خانواده موفق شدند از درب پشت داخل غسالخانه شوند و نماز بخوانند.
بعد با ماشین خودشان جسد را به قطعه 9 بردند.(فاصله 100 متر) مردم بدون جسد بر سر خاک رفتند.
حتی اجازه ندادند ،مراسم ختم را اعلام کنند.
چند نفر را حدودا دستگیر کردند؟
بیشتر از بیست نفر را جلوی چشم ما گرفتند.چند نفر را هم سر خاک گرفتند.حتی در رستوران مامور لباس شخصی و بیرون نیروی انتظامی بود.
چه خاطره ای از میراسماعیل موسوی بزرگ خانواده تان دارید که به میر حسین هم مرتبط می شود؟
وقتی مادر مهندس فوت شد میر حسین نخست وزیر بود و چون از قبل برنامه سفر کاشان داشت فقط آمد مادر را بوسید و رفت ، درمراسم تشییع نبود .داخل هلی کوپتر سر به دیوار آرام آرام گریه می کرد.
وقتی پدرش که به هم خیلی وابسته بودند فوت کرد، فقط آمد جسد را بوسید و رفت.
جمعیت چقدر بود؟ چه اشخاصی بر سر مزار بودند؟
انقدر جمیعیت بود که نمی توانستیم کسی را ببینیم و شناسایی کنیم…. افرادی هم از طرف مراجع آمده بودند.
وضعیت جسمی و روحی میر حسین در دیدار دیشب چگونه بود؟
وضعیت روحی خوبی داشت و دائم می گفت صبر کنید و ما را دعوت به مقاومت می کرد.
گفتگو از سارا تابنده