کلمه- آزاده افروز: رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی و امام جماعت مسجد امام صادق (ع)، جمعه شب بعد از اقامه نماز جماعت مورد حمله افرادی ناشناس قرار گرفت.
در حمله مهاجمان، فرزند منتجبنیا که برای دفاع از پدر، خود را واسطه قرار داده بود، از ناحیه صورت به شدت زخمی شد. پیشتر هم جمعی از بسیجیان به منتجب نیا و خانوادهاش توهین و فحاشی کرده بودند که با اعتراض هیات امنای مسجد و استفتا از مراجع تقلید مجبور به عقب نشینی شدند..
این حملات درحالی است که مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی و یکی از رهبران جنیش سبز در حصر کامل به سر میبرد و خانوادهاش از ملاقات و تماس تلفنی با او منع شدند. در آستانه فراخوان ۲۵ بهمن تعداد زیادی از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و دانشجویان توسط ماموران اطلاعات و اغلب بدون ارائه حکم قانونی، بازداشت و روانه زندان شدند.
کلمه با آقای منتجب نیا درباره حمله نیروهای لباس شخصی به او و پسرش گفتگو کرده است که در پی میآید.
دیروز خبری منتشر شده بود مبنی بر حمله فیزیکی به شما در مسجد امام صادق، این خبر صحت دارد؟
بله درست است. خبر این بود که بچههای پا یگاه بسیج مسجد بدون هماهنگی با من و هیات امنا، چهار شب برنامه گذاشتند با عنوان «بصیرت بعد از دوران فتنه» یک همچین چیزی، چهار نفر سخنران را دعوت کرده بودند از سپاه و روحانیون سپاه و نهاد نمایندگی رهبری در سپاه و دانشگاه و در مورد بصیرت و سران فتنه و اینها صحبت میکردند و اصرار داشتند که همه باید اعلام موضع بکنند. شب اول که من از مسجد چون کار داشتم بعد از نماز خارج شدم به طرف ماشین که میرفتم با پسرم روح الله، دیدم یک جوان حزب اللهی که به احتمال زیاد بسیجی بود، منتهی اسم و مشخصاتش برای ما معلوم نشده، آمد طرف من و گفت شما فلانی هستید و شروع کرد فحش دادن و فحشهای ناموسی، شاید بیش از بیست مرتبه فحاشی کرد و حرفهای بسیار زشت ناموسی زد و گفت که اگر مسجد را ترک نکنید چه میکنیم.
به شما حمله کرد؟
آمد طرف من که شاید میخواست حمله فیزیکی بکند ولی پسرم روح الله رسید و اون جوان بسیجی با پنجه بوکس به پسرم حمله کرد، چون مشت معمولی نمیتواند این جراحت را وارد کند. مشتی به صورت روح الله زد و پسرم سرش گیج رفت. من به سمت ماشین رفتم، کسی از مسجدیها نبود و راننده من هم رفته بود ماشین را از پارکینگ بیاورد و چون تاریکی بود و کسی نبود از این تاریکی و از غیبت مردم سو استفاده کرد. سوار ماشین شدم در ماشین را باز کرد و شروع کرد به فحاشی کردن که لگدی زد و ما هم حرکت کردیم. بعد از این جراحتی که به پسرم وارد کرد من دیدم که بچههای بسیج با بیسیم در پشت سر او با فاصله ۵ متری گزارش میداد که الان درگیر شدند و الان زد. ما آمدیم و من را به منزل رساندند. بعد از آن هیات امنا به کلانتری گفته بودند افسر کلانتری آمدند و پسر من را بردند شبانه به پزشک قانونی و گواهی جراحت گرفتند.
بسیجیها حمله کننده را میشناختند؟
بله. میشناختند. شکایت کردم اما اسم این جوان که فحاشی و حمله کرده هنوز بسیجیها به ما ندادند و امروز هم خواستیم که اسمش را پیدا کنند و گفتند که پیدا میکنیم و احتمال زیاد است که پارسال هم همین بسیجی در راهپیمایی ۲۲ بهمن به من حمله کرد و میخواست متعرض من شود که او را مردم گرفتند و مانع شدند و کسانی که شنیدند میگویند همین جوان بوده و ماموریتی داشت که کار را امسال و پارسال انجام دهد.
فکر میکنید این برنامه ریزی شده از سوی پایگاه بسیج منطقه بوده است؟
حالا پایگاه بسیج که میگویند که ما مخالفیم و به او اعتراض کردیم، معلوم نیست که خودش این کار را کرده یا برنامه ریزی شده است. قطعا از جایی برنامه ریزی شده حالا از همان پایگاه بوده یا جایی دیگر هنوز مشخص نیست. دادگاه هم او را میخواهد و باید بررسی کند به هر حال باید بسیجیها او را معرفی کنند و باید بفهمیم که از کجا ماموریت گرفته است.
آیا این حمله را در پی فشارها بر سیاسیون و بازداشتهای اخیر فعالین سیاسی و دانشجویی و مرتبط با فراخوان ۲۵ بهمن آقایان موسوی و کروبی میدانید؟
قطعا در ارتباط با آن فشارها هست اما اینکه ارتباط با آن فراخوان داشته باشد نمیدانم اما فشارهای زیادی بر من هست که در مراحل مختلف تاکید دارند که باید موضعات را در قبال آقایان کروبی و موسوی بیان کنی. من بارها در سایت و مقالاتم بیان کردهام، فشار به من هست که مواضعام را در برابر این آقایان و جریانات اعلام کنم.
آیا از شما خواسته شده که از حزب اعتماد ملی استعفا بدهید؟
نه همچین چیزی نخواستند و حزب الان فعالیتی ندارد و مشخص نیست که اجازه میدهند که فعالیتی داشته باشد یا نه.
نظرتان راجع به فراخوانی که رهبران جنبش سبز دادهاند چیست و فکر میکنید معترضان این حق را دارند که به خیابان بیایند و در حمایت از مردم مصر و تونس راهپیمایی کنند؟
من نظری ندارم اما ای کاش دولت به منتقدینش اجازه میداد که یک راهپیمایی داشته باشند و هم وزن آنها مشخص شود و هم حرفشان زده شود و این طور تلقی نشود که آزادی تنها برای موافقین است و مخالفین آزادی ندارند. قانونا هم منعی ندارد و به هر حال من فکر میکنم عقل سیاسی ایجاب میکند که چنین فضایی را در مملکت به وجود بیاورند برای منتقدین که بتوانند در چارچوب نظام و قوانین و احزاب حرف خودشان را بزنند و انتقادات خودشان را ارائه کنند.
تجربه قیام مصر را چطور میبینید. اینکه مردم خواست خودشان را به شیوهای حضور در خیابان و مقاومتی ۱۸ روزه به حکومت نشان دادند، فکر میکنید برای رسیدن به دموکراسی شیوههای این چنینی چه قدر موثر است؟
شرایط مختلف است در هر کشوری با کشور دیگر، در شرایط مصر این پاسخ داد اما معلوم نیست که در همه جوامع و کشورها چنین شرایطی پاسخگو باشد. آنجا به جایی رسیده بود که توانست به نتیجه برسد ولی این را نمیشود تعمیم داد به همه کشورها و همه شرایط.
ما سی و دومین سالگرد انقلاب را پشت سر گذاشتیم، آیا اهداف اولیه انقلاب با آنچه امروز پیاده میشود سازگاری دارد؟ برخی معتقدند که انقلاب ایران از آرمان هایاش منحرف شده است؟
من انتقادهایی دارم و معتقدم که در خیلی از زمینهها فاصله گرفتیم و باید برگردیم به آن چیزی که مردم و حضرت امام و قانون اساسی آ ن را میخواهد. ما از قانون اساسی هم خیلی فاصله گرفتیم.
به فاصله گرفتن از قانون اساسی اشاره کردید. آقای خاتمی حداقلهایی را برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات اعلام کردند، فکر میکنید با برخوردی که اقتدارگرایان داشتند این شرایط امکان تحقق دارد؟
من نظری در رابطه با پیشنهادات ایشان ندارم اما عقلای قوم باید فکر کنند که برای حضور مردم در انتخابات آینده باید تحول و تجدید نظر شود. چون چشم انداز روشنی برای حضور مردم وجود ندارد و همیشه حرفم این است که عقلا از جناحهای مختلف درباره این مسائل هم اندیشی کنند و کار به دست عقلا باشد و نه افراد تند رو افراطی که بدون فکر کار میکنند.
شما این راهکارهای مسالمت آمیز مبارزه و اصلاح طلبی را چه میدانید؟
من فکر میکنم که کار اگر دست عقلا افتاد باید بنشینند طراحی کنند و من الان طرح خاصی ندارم و اصرار من این است که کارها دست افراد افراطی و تند رو نباشد و دست معتمدین و عاقلان دلسوز باشد.