ایران بریفینگ / پس از ۹روز خروش و خیزش در خوزستان داغ و تبدار، در حالی که صدای فریادهای «مرگ بر خامنهای» به گوش تمام دنیا رسیده، خلیفه مفلوک ارتجاع که تاکنون خود را به کری و نشنیدن زده بود، ناگزیر امروز وحشتزده به صحنه آمد و در این باره حرف زد. او در حالی که تلاش میکرد، خیزش را تنها به خوزستان و موضوع آب محدود کند، ناگزیر به خشم انفجاری مردم اعتراف کرد و شیادانه حق را هم به مردم داد و گفت: «مردم ناراحتی خود را بروز دادند اما هیچ گلهای از آنها نمیتوان داشت چرا که مسأله آب آنهم در آن آب و هوای گرم خوزستان مسأله کوچکی نیست». اما در عینحال به شیوه دجالگرانه همیشگی از خود سلب مسئولیت کرد و تقصیر را به گردن روحانی و دولت او انداخت و گفت: «اگر در وقت خود بهکار مردم رسیدگی میشد، این وضعیت ایجاد نمیشد. دولت بعدی کارها را بهصورت جدی دنبال کند»!
طبعاً این سؤال از سردمدار رژیم دجال آخوندی زائد است که اگر اعتراض مردم حق است و «هیچ گلهیی از آنها نمیتوان داشت» و اگر مسأله هم «مسأله کوچکی نیست» پس چرا جواب مردم معترض را تاکنون با پاسدار و بسیجی و گلوله و با به خاک و خون کشیدن جوانان و جگرگوشگان مردم دادهاید و میدهید؟ چرا شبکه اینترنت را قطع کردهاید تا صدای مردم که خواسته حقه خود را فریاد میزنند، به جایی نرسد؟
اما این دجالگریها و گریستن قاتلان بر قربانیان، نه تازگی دارد و نه چندان اهمیتی؛ بلکه آنچه مهم است شرایط جدیدی است که این قاتلان و سرکوبگران را ناگزیر از این اعترافها کرده و خلیفه خونخوار ارتجاع و پادویش روحانی را ناگزیر کرده به جای خط و نشان کشیدن و صحبت از قاطعیت، به مردم حق بدهند و به نوعی عذر تقصیر بخواهند. این شرایط جدید، دو وجه دارد که البته دو روی یک سکهاند؛ یکی ضعف و از همگسیختگی رژیم و دیگری قدرت و پتانسیل عظیم انقلابی مردم است، مردمی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، مردمی که خواستهشان دیگر آب و برق و حتی نان و گرانی و معیشت نیست. بلکه خواستهشان سرنگونی و نابودی این رژیم است که دشمن اصلی آنهاست و شعار «دشمن ما همین جاست» که از متن تودههای محروم مردم جوشیده، بیانگر همین وقوف و درک عمیق اجتماعی است. بنابراین اظهارات فریبکارانه خامنهای و روحانی تنها انعکاس تعادل جدیدی است که به سود مردم و مقاومت آزادیستان و به زیان رژیم و نیروهای در حال ریزش آن مدام و بهطور روزافزون تغییر میکند.