تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۸۹
اشرف منتظری
مردمی که در 25 بهمن در خیابانها آمدند، مگر همان مردمی نبودند که در انتخابات ریاست جمهوری به پای صندوقها آمدند؟
راهپیمایی 25 بهمن 89 و برخورد خونین نیروهای حاکمیت با مردم معترض از جهاتی قابل تامل است. مهمترین جهتی که بیشتر ذهن انسان را به خود جلب می کند، این است که آیا مقتضای عقلانیت در حاکمیت و در برخورد با بخش عظیمی از مردم منتقد همین است که تاکنون مشاهده شده است؟ آیا حاکمیت نمی تواست به شکل دیگری با این بخش عظیم برخورد نماید؟
همه میدانیم حرکتی که در 25 بهمن توسط صدها هزار نفر، در بسیاری از شهرهای ایران و از جمله تهران دیده شد، ادامه حرکتی است که در سال گذشته در جهت یک امر ساده و قابل حل یعنی رفع نکردن ابهام از انتخابات و ندادن پاسخ قانع کننده به مردم بود. اگر حاکمیت در آن مقطع با عقلانیت برخورد نموده بود و مردم معترض را فتنه گر، خس و خاشاک، میکروب و… نمی خواند و آنان را به خاک و خون نکشیده بود، قطعا سطح خواسته های معترضین به جایی که امروز رسیده است نمی رسید. به علاوه چهره حاکمیت در دنیا نیز مخدوش نمی شد و حاکمان ما افرادی انحصار طلب، طالب قدرت، مخالف دموکراسی و حقوق بشر معرفی نمی شدند و طبعا حاکمیت دینی هم بیش از بیش زیر سوال نمی رفت و دین گریزی قشر جوان اینچنین افزایش نمی یافت. تمام اینها معلول همان غیر عقلانی عمل نمودن حاکمیت در سال گذشته است.
متاسفانه حاکمیت درآن مقطع تاکید بسیاری از بزرگان دلسوز و خیرخواهان منتقد و از جمله پدرم مرحوم آیت الله العظمی منتظری مبنی بر ارجاع موضوع ابهام در انتخابات را به یک هیات بی طرف و مرضی الطرفین مورد توجه قرار نداد و همچنان بر بی اعتنایی به اعتراض میلیونی مردم و تحقیر آنان و سرکوب شدید مردم اصرار نمود. در رابطه با حرکت مردم در25 بهمن نیز که با انگیزه حمایت از قیام مردم تونس و مصر آغاز شد، چنانچه حاکمیت عقلانیت نشان می داد و مانع تجمع مسالمت آمیز و آرام مردم نمی شد و خشونت را آغاز نمی کرد، به یقین روند راهپیمایی مردم به شکل مسالمت آمیز به انجام می رسید و حوادثی را که متاسفانه منجر به شهادت حداقل دو نفر و ضرب و شتم عده زیادی از مردم و بازداشت صدها نفر شد به دنبال نداشت و از طرف دیگر، چهره حاکمیت باز هم در دنیا اینگونه بد نام نمی شد . حاکمیتی که آنگونه از اعتراض مردم تونس و مصر تجلیل و ستایش می کند، چگونه و با چه منطقی با حرکت بخش عظیمی از مردم کشور خودش که در راستای حمایت از همان قیام انجام می شود، این گونه با خشونت برخورد می کند؟
مردمی که در 25 بهمن در خیابان های تهران و شهرهای دیگر آمدند، مگر همان مردمی نبودند که در انتخابات ریاست جمهوری به پای صندوق ها آمدند و آن شکوه و عظمت را آفریدند؟ چگونه در آن مقطع، حاکمیت آن همه ستایش از آنان نمود و امروز که همان مردم به خیابان ها می آیند، آنان را مشتی اراذل و اوباش و عوامل بیگانه معرفی نموده و با بدترین شکل آنان را سرکوب مینماید؟ جناح خشن و افراطی در حاکمیت چرا از تاریخ و از حوادث جاری در کشورهای اسلامی عبرت نمی گیرد و به عوارض خطرناکی که این گونه اعمال برای اسلام، مصالح کشور و مردم دارد نمی اندیشد و خیال می کند همشیه می توان چنین حکمرانی نمود؟
امیدوارم این موج بیداری ملی و حرکتهای آزادیخواهانه مردم در کشورهای اسلامی که روز به روز در حال گسترش است، درس عبرتی باشد برای حاکمان ما و تا دیر نشده و فرصت ها از دست نرفته است، سیاست خود را تغییر داده و خواسته های بخش عظیم مردم معترض را مورد توجه قرار دهند.