در ایران در باب نقش منفی نظامیان در عامل سیاست سخن فراوان رفته اما در باب نقش مهم این طبقه به ویژه از منظر بحث گذار به دموکراسی، تقریباً هیچ تحقیق جامع و مستقلی صورت نگرفته است. غفلت از این بررسی در فرآیند دموکراتیزاسیون هیچ کمکی به گذار دموکراسی در ایران نخواهد کرد.
۱- نیروهای نظامی – امنیتی و شبه نظامی در ایران، توسط الیگارشی سپاهیان و بیت برای سرکوب تحرکات خیابانی با به کارگیری همه گونه امکانات حکومتی به خدمت گرفته شدند. اما حذف یا تضعیف حمایتهایی که از آنان میشد، چه با تحریم کمرشکن نفتی و چه با تهاجم برقآسای خارجی، پراکندگی قطعی و وسیع و گسیختی انسجام آنها را در پی خواهد داشت.
بنابراین وضعیت کنونی یک وضعیت مکانیکی است و در صورت بروز جنبش خیابانی قدرتمند و صفبندی نهایی در ایران پراکندگی قطعی و وسیعی در این نیروها شکل خواهد گرفت.
۲- به نظر می رسد هزینه انقلابی مجدد در ایران، یکی از عناصر افول جنبش اعتراضی در ناخودآگاه جامعه است و راهی را جستجو میکند که بتواند دموکراسی را از درون نظم موجود بیرون بیاورد.
با توجه به برآیند نیروهای اجتماعی، یک دموکراسی میانهرو قابل دسترستر است. جامعه ایران به یک دموکراسی نه چندان کامل، اما مستمر، برای تجربه کردن نیاز دارد. اما در پاسخ به این سوال که در این فرایند عمق دموکراسیسازی تا کجا می تواند برود نمی توان وحدت نظر کلان طراحی کرد.
۳- سه گرایش در الیگارشی سپاهیان و بیت شکل گرفته است:
الف – بخشی به دنبال کره شمالی کردن و صدامیزه و سیستم بشاریسم سوریه در ایران هستند.
ب – جناحی به دنبال پیاده سازی «الگوی چینی» در ایراناند و
پ – معدلی از این دو گرایش، مدل پاکستان را می پسندند.
۴- نظامیان سپاهی یک نهاد منظم نظامی نیستند و گروهبندیهای مختلفی در آن وجود دارد. درگیر کردن نظامیان در کارهای اقتصادی و سیاسی با این احتمال که گروهبندیهای موجود در آن، وحدت تحلیلی و هماهنگی عملیاتی پیدا کنند قابل تأمل است و میتواند هندسه قدرت را دستخوش دگرگونی کند.
۵- ساختار قدرت الیگارشی سپاهیان و بیت به گونه ای است که نهادهای درونی آن دائماً با دخالت در امور دیگری میتوانند برنامهها و سیاستهای یکدیگر را خنثی کنند.
سپاه به عنوان یک نیروی نظامی باید دارای مرکزیت فرماندهی واحدی باشد اما بنا به دلایل بسیار، فاقد چنین انضباطی است و در عمل شاید نزدیک به یک صد فرمانده و سردار وجود دارند که کار بیشتر آنها یا گزارش دادن به بیت است و یا تصمیمگیری مستقل برای آن که در عمل نشان دهند مثلاً عزیز جعفری فرمانده سپاه هیچ کاره است. ارگانهای مختلف در درون این نهاد نظامی فاقد نظمی بوروکراتیک حتی در حد ارتش فعلی ایران هستند و به موازات هم فعالیت میکنند. طبق قانون اساسی رهبری ۸۰ درصد قدرت را در اختیار دارد، اما در عمل با توجه به مراکز متعدد قدرت و آشفتگی که تولید میکند یک ناظر بیرونی نمیداند حرف نهائی و تصمیم نهائی توسط چه کسی گرفته میشود.
۶- گرایش های سه گانه سپاهیان را میتوان به این شکل توضیح داد که سپاه قدس مدل پاکستان را مد نظر دارد. سازمان اطلاعات ارتش پاکستان «آی اس آی» با اهداف و برنامههای سپاه قدس همانندی زیادی دارد.
قرارگاه خاتم الانبیاء گرایش مدل چینی توسعه آمرانه و پیشرفت و کسب اقتدار صنعتی را نمایندگی میکند.
بخش بسیار رادیکالتر و حامیان آن در قرارگاه معروف به عماریون که وابستگی نزدیکی به حفاظت اطلاعات سپاه دارد، مدل کره شمالی و عراق صدام و سوریه بشار اسد را نمایندگی میکند. هر کدام از این گرایش ها باید جداگانه توضیح داده شود.
۷- نقش رهبری در ایران این بوده و هست که رژیم را یکپارچه نشان دهد یا نگاه دارد .
۸- سه گرایش سپاه در یک پروژه مهم یعنی حذف و کنار زدن طبقه حاکمه اقتصادی و حذف کامل اقتدار سیاسی پیشین (هاشمی و کارگزاران سازندگی)، به دنبال جایگزین کردن طبقه جدیدی هستند. این سه گرایش با وجود داشتن تفاوتهای زیاد، در تقسیم غنائم و رانت نفت و حوزه عمل و مانور در عرصه اقتصاد و سیاست اشتراکات زیادی دارند.
اگر گرایش صلح جویانه و تنش زدائی با غرب پیش برود و بتواند مسائل حاکمیت را با جهان غرب حل کند در آن صورت نوعی رقابت میان طبقات جدید سازماندهی خواهد شد که گردش منافع و میزان نفوذ در عرصه سیاست داخلی و خارجی را میتواند تابع قواعد مقبول دیگران هم بسازد.
گرایش عماریون به سمت رژیم هایی چون کره شمالی، صدام حسین، بشار اسد یا سرهنگ قذافی است، اما موانع جدی فرا روی برنامه های آنان وجود دارد. نه تنها سطح توسعه اجتماعی ایران بالاتر از این چند کشور است بلکه در انتهای این مسیر، به احتمال زیاد به یک تقابل بین المللی میرسند و در نتیجه میتوانند بیآینده باشند.
۹- سپاه قدس که رابطه نزدیکتری با بیت دارد، در صورت مصالحه حاکمیت با غرب، در نهایت با امتیازهای امنیتی و سیاسی که میتواند از امریکا و غرب بگیرد بسترساز زمینه دادن به گرایش اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی به نمایندگی قرارگاه خاتمالانبیاء و سبب تلفیق منافع می شود.
۱۰- نکته ای که حامیان گذار به دموکراسی در ایران باید بدانند این است که به الیگارشی سپاهیان و بیت و گرایش های سه گانه ای که در درون خود دارد به عنوان سد و مانعی بزرگ نگریسته شود.
نکته مهم دیگری که باید در نظر گرفت این است که نقش الیگارشی سپاهیان و بیت بدون لحاظ نمودن گرایش اقتصادی آن، قدرت وحشتناک بازدارندگی و توان نظامی سپاهیان در برابر هر گونه اعتراضات خیابانی و خیزشهای اجتماعی است.
۱۱- تا قبل از انتخابات سال ۸۸ جمهوری اسلامی را میشد نوعی جمهوری تلقی نمود! یعنی رای مردم، قدرت را میان گروههای متفاوت نخبگان حاکم توزیع میکرد؛ اما یک نظام دموکراتیک نبود چرا که عرصه انتخابات برای همه گرایشهای اجتماعی و شهروندان دگر اندیش باز نبود و نخبگان و گروهبندیهایی که حاکمیت آنان را دست چین می کرد در عرصه سیاست و قدرت رقابت میکردند. بعد از انتخابات سال ۸۸ و حذف نیروهای اصلاحطلب و سرکوب جنبش سبز صورت بندی و جناح بندی سیاسی اردوی قدرت دستخوش تغییر اساسی شد. در حال حاضر توزیع قدرت بعد از آن حذف بزرگ را باید فقط در الیگارشی سپاهیان و بیت با گرایش های سه گانه آن دید.
۱۲- فعالان گذار به دموکراسی و گذارشناسان ایرانی نباید از اهمیت شناخت عینی الیگارشی سپاهیان و بیت و گرایش های درونی آن غفلت کنند.
این سوال بزرگ وجود دارد که نیروهای مدافع دموکراسی در ایران، درتحلیل و برخورد با هسته حاکم و سخت قدرت ترکیبی سپاهیان و بیت و نحوه مواجهه بااین قدرت عظیم و فائقه در مسیر مبارزه جامعه مدنی و در انتها رسیدن به «پیمان های گذار» از چه استراتژی پیروی خواهند نمود؟
قدرت در ایران از هر گونه عقب نشینی و تن دادن به « مذاکره» در برابر جنبش طفره رفته و میز مذاکره ای را به رسمیت نشناخته است.
در ایران در باب نقش منفی نظامیان در عامل سیاست سخن فراوان رفته اما در باب نقش مهم این طبقه به ویژه از منظر بحث گذار به دموکراسی، تقریباً هیچ تحقیق جامع و مستقلی صورت نگرفته است. غفلت از این بررسی در فرآیند دموکراتیزاسیون هیچ کمکی به گذار دموکراسی در ایران نخواهد کرد.
محمد حسینی-سایت ملی مذهبی