نتایج انتخابات پارلمانی عراق تا اندازهای ناظران سیاسی این کشور را متعجب کرد. این تعجب تنها به میزان مشارکت پایین مربوط نمیشد بلکه حتی ترکیب ائتلافهای پیروز هم با پیشبینیهای ابتدایی متفاوت بود.
مقتدی صدر که از او تحت عنوان «یاغی» در نظام سیاسی عراق پساصدام یاد میشود، توانست با فاصله گیری از سویههای مذهبی پیشین، خود را به عنوان شخصیتی ملیگرا نزد افکار عمومی این کشور تثبیت کند. مقتدی که از ابتدای تولد سیاسیاش پس از سقوط صدام هویت خود را در ضدیت با آمریکا و حضور «اشغالگران» در عراق تعریف میکرد، حالا ظاهرا دریافته که این بازی دیگر خریداری ندارد و بهتر است خود را با تحولات جدید به روز کند. در نتیجه تصمیم میگیرد آمریکا ستیزی را به ایران ستیزی بدل کند. البته بی انصافی است که تنها دلیل چرخش مقتدی را به این موضوع محدود بدانیم. چرا که جوان پر سر و سودای خاندان صدر که او را تربیت یافته مکتب قم میدانند، آنچنان که انتظار داشت از حمایتهای تهران در بازیهای سیاسی بغداد سود نجست.
مطالعه تاریخ سیاسی عراق پساصدام نشان میدهد تهران در موارد گوناگون از مقتدی خواسته است که به سود دیگری انصراف دهد و ایران هیچگاه او را در رقابتهای سیاسی و البته اختلافاتی که به ویژه با نوری مالکی داشت حمایت نکرد.
البته باید این نکته را هم در نظر داشت که شعارها و رویکردهای سیاسی رادیکال و سخت مقتدی یکی از اصلیترین مولفههایی بود که تهران را به اتخاذ این سیاست سوق میداد. جمهوری اسلامی که میدانست ذرهبینها بر عملکرد دولت عراق و همچنین نقش تهران در روند سیاستگذاریهای دولت مرکزی در بغداد زوم شدهاند، از همان ابتدا سعی کرد، رویکردی پراگماتیک در قبال تحولات عراق در پیش گیرد تا مدیریتی منطقی و نه رادیکال در عراق منهای صدام حسین و حزب بعث حکمفرما باشد. ایران بر این باور بود که با این انتخاب میتواند در چارچوب حکمرانی خوب good governance که نه حساسیت بینالمللی را به شکل جدی برانگیزد و درعین حال بتواند رفاه را برای مردمش به همراه بیاورد، دولتی در بغداد روی کار خواهد آمد که منافع و حساسیتهای ایران را هم مورد توجه قرار میدهد.
برای اطلاعات بیشتر می توانید صفحه تلگرامی ما را عضو شوید
در چنین شرایطی تهران، حتما در دوگانه نوری مالکی و مقتدی صدر، از مالکی حمایت میکند که نه شائبه حمایتهای مذهبی و فرقهای ایجاد شود و هم در عین حال از سیاستمداری حمایت کرده که ضمن شیعه بودن و توجه به منافع ایران، تکنوکرات هم هست. هرچند دولت نوری مالکی در سالهای بعد بهعنوان عامل اصلی گسترش فرقهگرایی، حمایت از شیعیان و به حاشیه راندن جمعیت سنی عراق معروف شد.
مقتدی صدر چندین بار در چنین شرایطی قرار گرفت و مشاهده کرد در بزنگاههای مختلف ایران پشت او را خالی میکند. تهران حتی وقتی که قرار بود از مالکی عبور کند هم مقتدی را انتخاب نکرد و به حیدر عبادی رضایت داد که حتی بیش از نوری مالکی چهرهای تکنوکرات بود. به نظر میرسد پس از این انتخاب، امر بر مقتدی مشتبه شد که هیچ نقشی در برنامههای تهران برای عراق ندارد و تصمیم گرفت به این رابطه پایان دهد.
مقتدی صدر در بهمن ماه ۱۳۹۲ اعلام کرد از دنیای سیاست کنارهگیری میکند و تمامی دفاترش را هم تعطیل خواهد کرد. اما ناظران سیاسی عراق همان زمان هم میدانستند که این «نمایش» سیاسی تنها به لطیفهای میماند و مقتدی بسیار بیشتر از اینها جاهطلب است که حاضر شود به این سادگی عطای سیاست را به لقایش ببخشد.
مقتدی اما گامهای مهمتری نیاز داشت تا بتواند در قالب یک برنامه سیاسی، چهرهای ملیگرا و ضد فساد از خود به نمایش بگذارد. پس برای این امر لازم بود قاب محدود ارتباطاتش با شیعیان را گسترده تر کند. این ایده همزمان شد با حضور جوان پر سودای دیگری به نام محمد سلمان در عربستان سعودی. مقتدی فرصت را مغتنم شمرد و به جده رفت تا با وزیر دفاع، جانشین ولیعهد و در واقع همه کاره پادشاهی سعودی دیدار کند. این سفر با انتقادات محافل اصولگرا در ایران همراه شد، اما شاید آنها هم میدانستند وقتی مقتدی را به بازی نمیگیرند، طبیعی است که او فرصتهای تازه را جستجو کند.
البته شاید نباید ایران را در این ماجرا مقصر دانست. چرا که همین حالا هم بسیاری از کشورهای جهان تهران را به اتخاذ رویکردهای فرقهگرایانه (sectarian policies) محکوم میکنند. بازیگران سیاست خارجی ایران، به همین دلیل و شاید به درستی تصمیم گرفتند درعراق از تکنوکراتهای نزدیک به ایران حمایت کنند تا بار دیگر موج ایران هراسی بر مبنای تئوریهایی چون صدور انقلاب ایران و هلال شیعی تقویت نشود، اما در عین حال شاید باید به مقتدی هم حق داد که به دنبال پروژه شخصی خود باشد.
میزان پایین مشارکت شهروندان عراقی در انتخابات، نشان داد که چالشهای این جامعه از هم گسیخته، حتی پس از شکست داعش هم امید چندانی را برای اصلاح باقی نگذاشته است. واکنش بیش از نیمی از شهروندان عراق به فساد گسترده در ساختار بوروکراتیک، عروج داعش و بغرنجتر شدن وضعیت معیشت مردم و البته افزایش نارضایتیها از حضور پررنگ ایران، بایکوت انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۸ بود.
در چنین شرایطی ائتلاف مقتدی با تاکید بر انگارههای ملیگرایانه و البته وعده مبارزه با فساد و دخالت خارجی توانست به موفقیت ویژهای در این عرصه دست یابد. مقتدی البته خود شانسی برای نخست وزیری ندارد چرا که اصولا در انتخابات شرکت نکرده و عضوی از پارلمان نیست که بتواند کابینه تشکیل دهد، اما دستکم این نتیجه پیامهای ویژهای برای بازیگران قدرتمند در عراق و منطقه به همراه دارد و از تغییر نسبی شرایط بازی میدان عراق حکایت میکند. حالا هرچند ائتلاف مقتدی شانس زیادی برای به قدرت رسیدن ندارد، اما این نتیجه دستکم از آغاز عصری جدید در معادلات سیاسی عراق حکایت دارد.