:ایران بریفینگ – اختصاصی- محمد لویمی
حکومت ولایت فقیه در ایران درحالی وارد تجربه سی وسومین سال خود میشود که حوادث گوناگونی را تاکنون به دنبال خود داشته است. تاریخ اسلام و تشیع برای اولین بار شاهد این شیوۀ حکومتداری است و متاسفانه به دلایلی که خواهیم آورد لکه ننگین و تجربه ای شکست خورده در جهان اسلام از خود برجای گذاشته است. به گفته علامه “سید علی امین” فقیه لبنانی “این نظریه (ولایت فقیه) آزمون خود را پس داده و در آزمون اجرا مردود شدهاست.” حکومت اسلامی ایران یا همان ولایت فقیه فراتر از اینکه در چارچوب قوانین و سنن الهی عمل نماید ، اقدام به استفادۀ ابزاری از دین اسلام نموده و از این طریق به هر شکل ممکن سیاستهای خود را بر مردم خود و منطقه تحمیل میکند لازم به ذکر است که اکثر این سیاستها مخالف تعالیم اسلامی می باشند. این به آن معنی است که در ایران
.امروزی دین اسلام بعنوان وسیله ای در خدمت سیاستگذاران بکار گرفته شده است
جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام
حکومت ولایت فقیه در ایران با شعار اسلام ، نه فقط مردم خود، بلکه با طمع به جهان اسلام سعی دارد همه مسلمانان را به زیر سلطۀ خود ببرد. برای تحقق این هدف جمهوری .اسلامی چند شعار را تحت .الشعاع حکومت خود قرار داده است از مهمترین این شعارها میتوان به مسئلۀ فلسطین و دشمنی با آمریکا و اسرائیل اشاره نمود
فلسطین
حکومت ایران بعداز انقلاب، همیشه سعی بر این داشته که با شعار دفاع از مردم فلسطین توجه مسلمانان جهان را به خود معطوف کند. این مسئله تاکنون توانسته است بعنوان ابزاری مؤثر در سیاست ایران نقش بازی کند و تاحدودی آنان را به اهداف خود نزدیک کند. آیت الله خمینی با تشکیل سپاه قدس با هدف دفاع از مردم فلسطین و جنگ با اسرائیل هزاران نفر از مسلمانان را به عضویت در این سپاه فراخواند و در عمل و طبق ادعای نخست وزیر وقت (آقای میرحسین موسوی) “در شب عملیات رهبر انقلاب به فرماندهی سپاه فرمان میدهد که این سپاه را بجای اسرائیل به عراق بفرستد.” براین اساس وتحت لوای جنگ با اسرائیل هدف حقیقی امام که جنگ با عراق است با شعار “راه قدس ازکربلا میگذرد” آشکار میگردد
هدف دیگر از طرح مسئلۀ فلسطین نفوذ بیشتر درکشورهای عربی است. مسئلۀ فلسطین که یکی از مهمترین مسائل کنونی جهان عرب است تبدیل به منفذی شده که حکومت ایران بتواند از طریق آن نفوذ خود را در کشورهای عربی بیشتر نماید. جمهوری اسلامی ایران بامطرح کردن دفاع از فلسطینیان مسئلۀ صلح اسرائیل با اعراب را خدشه دار میکند تا از این اختلاف بهربرداری سیاسی کند و نفوذ خودر را هم به واسطه دفاع از فلسطین باشعارهای احساسی و هم به وسیلۀ تنش زایی میان کشورهای عربی و اسرائیل بیشتر میکند
پس ادعای دفاع ازمردم فلسطین توسط رژیم حاکم نه فقط عاری از حقیقت است بلکه تنها یک آلت سیاسی در دست آنها بوده که حکومت ایران را به سمت رسیدن به اهدافش سوق میدهد
امریکا و اسرائیل
شعار دشمنی ایران با امریکا و اسرائیل بیش از آنکه پشتوانۀ اسلامی داشته باشد دارای مقاصد مختلف سیاسی بوده و حکومت جمهوری اسلامی ایران با شعار دفاع از اسلام اهداف خود را دنبال میکند از :جمله این اهداف میتوان به موارد زیر اشاره نمود
اول آنکه در جنگهای قرن اخیر کشورهای اسلامی ، آمریکا یا اسرائیل یک طرف جنگ با این کشورها بوده اند. این مسئله باعث شده که بسیاری از مسلمانان به امریکا و اسرائیل به دیدۀ منفی بنگرند. در این بین جمهوری اسلامی ایران با طرح شعارهای مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل سعی بر این دارد که توجه مردم مسلمان را به خود جلب نماید
دوم آنکه حکومت ایران برای سرکوب مخالفان خود همیشه به آنان برچسب آمریکایی یا اسرائیلی میزند تابتواند براحتی هر مجازاتی را بر علیه آنها اعمال کند و از طرف دیگر با وارد کردن این تهمت به مخالفان سعی دارد تا مردم را از آنها متنفر کند
مورد سوم اینکه ولایت فقیه که رهبر آن، خود را ولی امرمسلمین جهان میداند در صدد نفوذ در کشورهای اسلامی است و در این پروژه خود را با امریکا که با خیلی از کشورهای اسلامی توافقنامه های سیاسی و نظامی دارد بر سر رقابت می بیند
سران جمهوری اسلامی ایران با طرح کردن شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل ضمن تحقق اهداف فوق خوب میداندند که این شعارها کوچکترین ضرری به امریکا یا اسرئیل وارد نمیکند. در این حال با مانورهای نظامی و آزمایشهای موشکی خود اعلام میکنند که توانایی مقابله نظامی با امریکا و غرب را دارند ادعایی که یک جنگ تبلیغاتی بوده وعاری از حقیقت می باشد. برای اثبات این موضوع به چند مورد زیر اشاره میکنیم
ماجرای ایران گیت که در آن حکومت ایران از امریکا و اسرائیل اسلحه میخرد و به جنگ با کشور همسایۀ خود عراق میپردازد
-حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری ایران درسال 1367 که توسط موشک هدایت شوندۀ ناوگان امریکایی مستقر در خلیج فارس سرنگون شد و 244 مسافر ایرانی آن کشته شدند. سوال اینجاست که حکومت ولایت فقیه ایران در قبال این حادثه خونین و کشته شدن شهروندانش توسط امریکاییان چه کاری انجام داد؟ و چگونه آبروی خود را در بین مردم خود و مردم جهان حفظ نمود؟
همه سیاستمداران ایرانی و امریکایی و دیگر تحلیل گران میدانستند که حادثۀ 11سپتامبر2001 هیچ ارتباطی به ایران نداشت و هیچ کس در این حادثه ایران را متهم ندانست. اما بعد از این حادثه و زمانی که امریکا تصمیم حمله به افغانستان را گرفت ، برای اولین بار بعداز انقلاب و برای چند هفتۀ پیاپی از مصلاهای نماز جمعۀ ایران صدای مرگ بر امریکا شنیده نشد! در آنجا بود که ثابت شد حکومت ایران از جنگ با آمریکا در هراس است و میداند که توان نظامی چنین جنگی را ندارد و از ترس خدشه دار کردن احساسات امریکاییها که مبادا جنگ را به ایران بکشند از گفتن این شعار همیشگی خودداری کرد و مشخص گردید که مخاطب حقیقی این شعار امریکا نبوده بلکه خود مردم ایران و دیگر کشورهای اسلامی هستند که حکومت ایران قصد فریب آنها را دارد
همکاری جمهوری اسلامی ایران با امریکا در جنگ با افغانستان و عراق که به گفته ابطحی مشاور رئیس جمهور وقت ایران و محمود احمدی نژاد(دریک مناظره تلویزیونی انتخاباتی) و دیگر کارشناسان ؛ امریکا بدون همکاری ایران نمیتوانست این دو کشور را شکست دهد و وارد آنها شود
-عدم ارسال کشتی کمک رسانی به غزه که بعد از واقعۀ کشتی “مرمرۀ آبی” ترکیه اتفاق افتاد. هلال احمر ایران بعد از این واقعه ادعا نمود که کشتی کمک رسانی را روانۀ غزه نموده است. بعد ازمدتی مشخص شد که ایران چیزی به غزه ارسال ننموده و در رقابت با ترکیه برسرمسئلۀ فلسطین این ادعا را نموده است. حقیقت امر این بود که حکومت ایران تهدیدهای اسرائیل را جدی گرفت و میدانست که توان مقابله نظامی با این کشور را نخواهد داشت
موضع گیریهای جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام
از دیگر موضع گیریهای جمهوری اسلامی ایران که خود را حامی مستضعفان و مسلمانان جهان میداند وبه رهبر خود لقب ولی امر مسلمین جهان را داده است میتوان به دوگانگی این سیاستها در موارد زیر اشاره نمود
آذربایجان و ارمنستان: کشور آذربایجان بعنوان یک کشور مسلمان و شیعی مذهب دارای اشتراکات فرهنگی بسیاری با ایران است. این کشور سالهاست که با کشور همسایۀ خود ارمنستان در اختلاف بوده ، گاهی این اختلافات به جنگ با همدیگر منجر شده است. حکومت ایران با ادعاهای اسلامی خود درجنگ ارمنستان و آذربایجان در اقدامی عجیب از کشور ارمنستان حمایت میکند. این درحالی بود که کشور ارمنستان قره باغ را به تصرف خود در آورده بود و سازمان ملل با قطعنامه های متعدد خود از آذربایجان حمایت کرده و کشور ارمنستان را محکوم کرده بود. | ![]() |
چچن: این کشور بسیار کوچک و مسلمان سالهاست که با کشور روسیه در حال جنگ است. تاکنون مسلمانان زیادی در این جنگها کشته شده اند و روسیه ضربات سختی را به این کشور وارد ساخته است. اما متاسفانه ایران در قبال این جنگ نا برابر با مسلمانان سکوت کرده و در حمایت از آنان هیچ کاری انجام نداده است گو اینکه جنگی صورت نگرفته و کشور چچنی نیز اشغال نشده است. | ![]()
|
چین: مردم مسلمان استان سن کیانگ در تظاهراتي مسالمت آميزي در چند ساله اخیر در اعتراض به تغيير اجباري چهره بومي استان خود و استحاله فرهنگ اسلامي آنها و ديگر مشكلات موجود شركت كرده بودند كه با برخورد خشن نيروهاي امنيتي مواجه شدند که منجر به کشته شدن بیش از ۸۰۰ نفر و مجروح شدن بیش از ۲ هزار نفر گردید. ايالت سين كيانگ كه ايالتي مسلمان در اين كشور كمونيستي است، جمعيتي بالغ بر 20 ميليون نفر داشته كه بيش از 8 ميليون نفر كه مسلماناني ترك تبار از قبايل اويغور هستند، در اثر سياست هاي ضد اسلامي حكومت مركزي چين زندگي سختي را مي گذرانند. این در حالیست که چین در سالهای اخیر تنها کشوری است که بیشترین سرمایه گذاری را در ایران نموده است. سپاه پاسدارن نیز بزرگترین قراداها و پروژهها را در چند ساله اخیر با این کشور امضا کرده است. | ![]() |
سوریه: نظام “البعث العربی الاشتراکی” ؛ نظامی است که برکشور سوریه حاکم است و این کشور نه تابع نظام اسلامی است و نه دموکراسی در آن دیده میشود. کشتار جمعی اخوان المسلیمن در “حمات” که در آن بین ده الی بیست و پنج هزار نفر کشته شدند توسط نظام حاکم کنونی صورت گرفت این کشور اکنون بزرگترین شریک استراتژیک جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. | ![]()
|
–قیام مردم تونس ومصر: رهبرایران درخطبۀ عربی نماز جمعه سعی نمود که توجه مسلمانان عرب را به خود جلب کند و خود را حامی آزادیخواهان نشان دهد. خامنه ای در این خطبه میخواست توجه همه قیام کنندگان مصر حتی حزب ناصری و ناسیونالیستهای عرب را به خود جلب کند برای همین از جمال عبدالناصری تجلیل نمود که اخوان المسلمین او را بعنوان دشمن بزرگ خود میدانند
همچنین حکومت ایران در حالی از جنبش های تونس و مصر حمایت میکند که خود تحمل شنیدن کوچکترین اعتراضی را ندارد و آن را به سخت ترین وجه ممکن سرکوب میکند. خداوند متعال میفرماید:” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ”(سوره صف آیه 2و3) ترجمه:” اى كسانى كه ايمان آوردهايد چرا چيزى مىگوييد كه انجام نمىدهيد * نزد خدا سخت ناپسندیده است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد”
سرکوبهایی را که در خیابانهای ایران توسط نظامیان دیدیم بسی شدیدتر و مخوفتر از چیزی بود که در تونس و مصر مشاهده گردید. در تونس و مصر نشنیدیم که به بازداشت شدگان تجاوز شود ویا مردم معترض، امریکایی و اسرائیلی و محارب و مفسد فی الارض خوانده شوند اما در ایران همه اینها اتفاق افتاد
تجربۀ حکومت اسلامی ایران در مرزهای داخلی خود
مبارزان و انقلابیون ایران در انقلاب 57 آیت الله خمینی را به رهبری خود برگزیدند وتقریبا همه احزاب در ابتدای امر بر این مسئله اتفاق نظر داشتند. دلیل این اتفاق نظر را میتوان در موضع گیریهای خمینی قبل از انقلاب مشاهده نمود. در این موضع گیریها روح الله خمینی به همه احزاب حتی احزابی مثل حزب توده که از نظر ایدئولوژیکی با آنها مشکل داشت به دیده مثبت مینگریست و وعدۀ آزادی سیاسی را درسایۀ رهبری خود به آنها میداد. اما چندی نگذشت که خود و اطرافیانش همۀ انقلابیون حتی اسلامگراها را تصفیۀ سیاسی نمودند. این تصفیه ها گاهی با قتل عام مخالفین همراه بود و گاه با حبس خانگی و ممنوعیت از فعالیت سیاسی. هدف همه این موارد چیزی جز کسب قدرت بیشتر و حکومت مطلق بر مردم نبود حکومتی که ولایت مطلقۀ فقیه نام گرفت
براین اساس با شعار اسلام، کرسی ریاست روحانیون مدنظر بود و حفظ آن به گفته خمینی و آیت الله های همفکرش از نماز که پایه و ستون دین است واجب تر است. در حالی که ولایت مطلقه فقیه و حتی خود ولایت فقیه چیز جدیدی در فقه شیعه بوده که شیخ مرتضی انصاری در قرن سیزدهم قمری آن را ابداع نمود. با این حال اکثر قریب به اتفاق دانشمندان شیعه وحتی خود شیخ انصاری به ولایت سیاسی که اکنون شاهد آن در ایران هستیم اعتقاد نداشتند
با ظهور مقاصد واقعی خمینی و پیروانش در کسب وتثبیت قدرت بود که افرادی مثل آیت الله طالقانی و آیت الله حسینعلی منتظری و دیگر روشنفکران دینی مثل مهندس مهدی بازرگان در مقابل رهبر و پیروانش ایستادند و خط مشی غیر اسلامی آنان را افشا نمودند
هشت سال جنگ ایران وعراق
جنگ هشت ساله ایران و عراق که منجر به کشته شدن صدهاهزار ایرانی وعراقی مسلمان گردید و میتوانست در سال 1361 پایان پذیرد از جمله جنایتهای نظام جمهوری اسلامی ایران بود. در این جنگ جوانان و کودکان ایرانی را به بهانۀ دفاع از اسلام به جبهه ها کشیدند و آنان را با همسایۀ مسلمان و شیعی خود به جنگ تشویق نمودند. جنگی که کودکان را با مژدۀ ورود به بهشت به روی مینها میبردند و جوانان را دسته دسته جهت تصرف فاو و بصره در زیر آتش توپخانۀ عراقیها قرار میدادند و وعده میدادند که با فلان تعداد شهید بصره را تصرف خواهیم کرد!
امام خمینی به این جوانان پاک وساده لوح می گفت که “راه قدس از کربلا میگذر” وبعد از تصرف این شهر “در کربلا پشت سر آنها نماز جماعت خواهد خواند.” خمینی با این شعار اهمیت تصرف کربلا را بیش از قدس میدانست و حضور هر چه بیشترجوانان را در جبهه خواستار می شد
مقدس شمردن رهبر با هدف سرکوب مخالفان
پذیرفتن ولایت فقیه در ایران به اندازه ای مهم است که یکی از اصول قانون اساسی را به خود اختصاص داده است. منظور از ولی فقیه همان مقام رهبری در ایران و نیابت صاحب الزمان در بین شیعیان است. حب رهبری که همان نائب صاحب الزمان است ، از واجبات هر فرد ایرانی به شمار آمده ، همه باید او را دوست بدارند. طرفدارن رهبر نیز در برنامه ای از پیش تعیین شده سعی میکنند که مقام علی خامنه ای را همان مقام حضرت علی نشان دهند. در این مورد میتوان به شعار “ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند” اشاره نمود که در این شعار با الهام از صنعت ادبی ایهام علی خامنه ای را به جایگاه حضرت علی رسانده اند. از دیگر موارد میتوان به ساده زیستی علی خامنه ای هنگامی که در تلویزیون ظاهر میشود اشاره کرد، بر کسی پوشیده نیست که خامنه ای چه زندگی مجلل و ثروتی را برای خود جمع نموده و برای این و آن و درسفرهای استانی چه بذل و بخششهایی را از کیسۀ بیت المال که اتفاقا خود او صاحب او است می نماید، با این حال همیشه و به شیوۀ معمرقذافی(رئیس جمهور لیبی) با نمایش ساده زیستی و نشستن بر صندلی ساده و نشاندن مسئولان بر زمین اقدام به عوام فریبی میکند
حضرت علی به مردم سفارش مینمود که او را نصیحت کنند ولی رهبر ایران صلاحیت خود را فراتر از این دانسته و این حق را از همه مسلمانان جهان سلب نموده است. دلیل آن هم اینکه تا کنون با وجود آن همه انتقاد از طرف مراجع تقلید و علمای شیعی و سنی مثل آیت الله حسین فضل الله ، آیت الله مجتبی شیرازی ، دکتر یوسف القرضاوی و احمد الطیب (رئیس الازهر) از رهبری، علاوه براینکه به نصیحت کسی گوش نداد بلکه همه از نظر رهبر و اطرافیانش دشمنان انقلاب به شمار رفتند
مسئله فقط به اینجا ختم نمیشود مقام رهبری به سپاهیان و حارسان مقامش فرمان سرکوب راهپیمائیهایی مثل 28 تیر را صادر می کند و مثل همیشه با بهانه قرار دادن اسلام مخالفان خود را امریکایی و اسرائیلی میخواند
سربازان تحت امر رهبر اعم از سپاه و بسیج و نیروی انتظامی در حوادث بعد از انتخابات 1388 جرائمی را مرتکب شدند که زبان از گفتن آنها شرم دارد. این حوادث باعث شد که بعضی از مراجع مثل آیت الله مجتبی شیرازی سیدعلی خامنه ای را لعن و نفرین کنند و او را به شمر و ابولهب تشبیه نمایند
از جملۀ این حوادث میتوان به حادثۀ بازداشتگاه کهریزک اشاره نمود. در این حادثه ماموران نظام جمهوری اسلامی علاوه بر قتل وشکنجه به هموطنان خود تجاوز جنسی نمودند و آخرین دیوارهای حیا را فرو ریختند. هرچند که گفته شده بود که این تجاوزها با فتوای بعضی از مقربان رهبر صورت پذیرفته ولی با فرض بر شایعه و دروغ بودن این ادعا ، آیا انکار و یا مخالفتی با این حوادث از طرف داعیه داران اسلام در جمهوری اسلامی ایران یعنی رهبر و آیات عظام طرفدار او شنیدیم؟
متاسفانه نه فقط این جنایات و تجاوزهای غیر انسانی را محکوم نکردند بلکه مخالفان خود را فتنه و دست نشاندۀ آمریکا و اسرائیل ومحارب و مفسد فی الارض نام نهادند و بازهم با شعارهای دروغین اسلامی خود مجوز وفتوایی را برای سرکوب مخالفان صادر کردند. و برای اجرای این سرکوب فریب خوردگان ساده لوح را وسیلۀ اجرای جنایتهای شوم خود قرار میدهند