جمهوری اسلامی طی ۴۴ سال هزار و ۴۱۲ میلیارد دلار نفت ایران را فروخته که بخش قابل توجهی از این درآمدهای نفتی را صرف توسعهطلبیهای سپاه پاسداران تروریستی و جاهطلبیهای منطقهای و هستهای و موشکی خود کرده است.
آمارها میگوید بیشترین درآمد نفتی ایران در دو دولت محمود احمدینژاد و بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ رقمی معادل ۶۱۸ میلیارد دلار بوده است.
سهم درآمدهای نفتی در دو دولت حسن روحانی بین سالهای ۱۳۹۲ تا سال ۱۴۰۰ هم بالاتر از ۳۵۰ میلیارد دلار گزارش شده است.
دولتهای محمد خاتمی هم با فروش ۱۵۷ میلیارد دلار و اکبر هاشمی رفسنجانی با ۱۴۱ میلیارد دلار در ردههای بعدی این جدول قرار گرفتهاند.
مجموع درآمدهای نفتی جمهوری اسلامی در دولتهای پیش از هاشمی رفسنجانی هم ۱۴۶ میلیارد دلار اعلام شده است.
این درآمدهای هنگفت در شرایطی تحت کنترل روحانیون شیعه درآمد که پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ درآمد کل تاریخ نفت ایران ۱۴۰ میلیارد دلار بود.
بررسیها نشان میدهد بیشترین درآمدها در تاریخ فروش نفت در ایران مربوط به دوره ۴۴ ساله جمهوری اسلامی بوده که این رقم هنگفت به اعتقاد کارشناسان میتوانست اهرمی لازم و کافی برای دستیابی به توسعه همهجانبه باشد، اما این اتفاق نیفتاد و ایران همچنان در رده کشورهای در حال توسعه قرار دارد.
قوانین بودجه اما تمام اطلاعات مربوط به نحوه هزینهکرد درآمدهای نفتی در جمهوری اسلامی را نشان نمیدهد. این مساله ناشی از شفاف نبودن اغلب سیستمهای مالی و سیاسی در نظام جمهوری اسلامی است که ارزیابی بسیاری از هزینهها و عملکردهای این نظام را سخت کرده است.
برنامه هستهای ایران یکی از مهمترین و جنجالیترین این موارد است که تاکنون به طور دقیق مشخص نشده جمهوری اسلامی چه هزینههایی در قبال آن به اقتصاد کشور تحمیل کرده است.
هزینه فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی مانند پیشینه آن مبهم است. تناقضگوییها و اختلاف عدد و رقمهای اعلام شده از سوی مقامهای به اندازهای زیاد است که گاه اختلاف ارقام به چند میلیارد دلار میرسد.
این هزینهها از دو میلیارد دلار تا ۴۰ میلیارد دلار هم برآورد شده که در این میان محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری سابق ایران این رقم را ۳۰ میلیارد دلار اعلام کرده است.
سرمایهگذاری کلانی که برای ماجراجویی هستهای جمهوری اسلامی انجام شده نه تنها تا امروز کوچکترین منفعتی برای مردم ایران نداشته، بلکه صدها میلیارد دلار به اقتصاد ایران آسیب زده و خسارات فراوانی به بار آورده است.
خزانهداری آمریکا در سال ۱۳۹۴ حجم این خسارتها را ۵۰۰ میلیارد دلار برآورد کرده است.
روزنامه «دنیای اقتصاد» هم دیماه ۱۳۹۵ در گزارشی نوشته بود هزینه تحریمهای ناشی از برنامههای هستهای برای ایران ۴۰۰ میلیارد دلار بوده است.
جاهطلبیهای ایدئولوژیک و منطقهای جمهوری اسلامی از طریق حمایت از گروهها و نیروهای شبهنظامی در برخی کشورها از دیگر مسائل مهمی است که مشخص نیست طی ۴۴ سال گذشته چه هزینههایی بر اقتصاد ایران تحمیل کرده است.
سال گذشته مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری در زمانی که حسن روحانی بر مسند قدرت بود، با انتشار متنی به طور تلویحی از اولویتهای حاکمیت در حمایت همهجانبه از «امت اسلام» انتقاد کرد و نوشته پارادایم سیستم حکمرانی کنونی را میتوان پارادایم «امت– ملت» نامید که حاصل ترکیب نامتجانسی از دو پارادایم «منافع امت» و «منافع ملت» است.
این مرکز نوشته بود در پارادایم {کنونی حاکمیت} منافع امت از «ارجحیت بیشتری در مقایسه با منافع ملت برخوردار است. از این روست که فردی ساکن ملتی دیگر اما برخوردار از عقایدی مشابه با امت، از ارزش بیشتری در مقایسه با فردی که اگرچه در همان واحد جغرافیایی – سیاسی متولد شده، زیست میکند و عضو آن ملت است، برخوردار است.»