http://sabzlink.com/story/20105/
منبع:گروه مبارزان راه آزادی
بدون شک در جهانی که ما زندگی ميکنيم اقتصاد آزاد و دمکراسی، دو پديده از هم ناگسستنی است. اقتصاد آزاد تنها يک روش در کنار روشهای سوسياليستی و غيره نيست، بلکه يک کليت و نظام تمدن ساز برای برقراری بستر فرهنگ سکولار و جامعه مدنی است. و به تعريف آزادی اقتصادی پيش شرط لازم برای ايجاد و حفظ مدنيت و آزادی های سياسی است. همانطور که انديشه آزاد باعث شکوفايی انديشه و سطح ارتقا فکر ميشود، اقتصاد آزاد هم باعث شکوفايی استعدادها و توسعه جامعه ميشود، و در حقيقت برای برقراری دموکراسی اين دو پديده لازم و ملزو م يکديگرند. اقتصاد آزاد نوعی متفاوت از آزادی نيست، بلکه تنها چهره و رويه ديگری از آزادی فرديست. در کشورهايی که آزادی اقتصادی وجود ندارند،آزادی فردی نيز تاحد بسيار زيادی محدود شده اند. فردی که برای بقا اقتصادی خود به ديگری وابسته است در انديشه و کردار خود نيز چاره اي جز فرمانبرداری از صاحبا ن ابزار توليد را ندارد. و در عين حال در تعريف، آزادی اقتصادی از ساير آزادی های فردی بسيار مهم تر و بنيادی تر است، چون بقا انسان در گرو آزادی اقتصادی است. شايد در حکومتی که آزادی انديشه وجود ندارد بشود زندگی کرد، و از باز گويی انديشه سياسی خود گذشت، اما در حکومتهايی که اقتصاد آزاد نيست مردم به مثابه مترسک هايی هستند در دست حاکميت که فقط بر کالبد جسمانی خود تسلط دارد، و چون از حکومت مواجب ميگيرد رفته رفته ناچار ميشود طبق مراد حکومت، و سياست های او عمل نما يد. با يک نگاه به فيلمها و زندگی مردم کره شمالی ميتوان دريافت که حاکميت عملاً،مردم،اقتصاد، انديشه، همه و همه را در اختيار دارد، و به مردم هم جوابگو نيست. اين امر بسيار واضح و مبرهن است و از لحاظ علمی قابل اثبات. به عنوان مثال در سيستمهايی که عمده اقتصاد و حيا ت و ممات دولت بسته به ماليات مردم دارد، دست دولت زير سنگ مردم است و اين امر باعث ميشود که فرايند مردم سالاری و دموکراسی هميشه به عنوان يک اصل در بستر حکومت تعريف شود، و دولت به مردم وابسته باشد. اما وضعيت ايران در آزادی اقتصادی طبق رده بندی بر اساس گزارش هرتريج (منتشر شده تو سط نشريه وا ل استريت ) در سال ۲۰۰۸ يعنی قبل از کودتای انتخاباتی ۸۸، در بين ۱۵۷ کشور دنيا، ايرا ن با %۵۶ اقتصاد دولتی در رده ۱۵۱ ام و کوبا با %۶۳ در رده ۱۵۶ ام و کره شما لی با %۹۷ اقتصاد دولتی در رده ۱۵۷ ام اين جدول جای دارد. حال با اين تفاضيل ميتوا ن در يافت که تا چه ميزا ن آزادی سياسی و انديشه هم با مشکل روبروست. و از طرفی اگر بخواهيم از ابعاد ايدوئولوژيکی به موضوع نگاه کنيم، در حقيقت گزينه اي که ايران را از کشورهايی مثل کوبا و کره شمالی متمايز ميکند، نوع کشور داری و نحوه برخورد حکومت با مردم و شيوه مديريت اقتصادی يا به نوعی محتوانيست، بلکه تفاوت صرفا ًدر اسم حکومت است. در ايران اسلام فقاهتی و در کوبا و کره نگاه مارکسيست لنينيستی. و اگر نيک بنگريم در عمل هيچ فرقی بين اين دو سيستم نيست. به عنوان مثال:در هيچ يک از دو نظا م فکر دراولويت نيست، در هر دو فرد جمع است، در اسلام فقاهتی نهاد روحانی و در ديگری حزب کليت امور را در دست دارند، در هر دو نظام فقط يک حزب موجود ميبا شد، در هر دو نظام رسانه ها در دست حا کميت است، در هر دو نظام وجود زندانی سياسی به عنوان يک اصل نهادينه است، و در نها يت هر دو نظا م سعی در هر چه دولتی کردن اقتصا د آزاد ميورزند. حال با دانستن اين جزئيات شايد بتوا ن درباره عمل کرد سپاه و اهدافی که دنبال ميکند بهتر انديشيد و تدبير نمود. سپاه با وارد شدن در پروژه های اقتصادی سعی در دولتی تر کردن هر چه بيشتر فضای جامعه دارد،ومنابع مالی را يکی پس از ديگری از آن خود مينما يد، در زمانی که داشتن فضای باز اقتصادی و غير دو لتی در جا معه بيش از هميشه احسا س ميشود. شايد با نگاهی اجما لی به اعتصاب چند
روزه بازاريان تهران و شهرستانها بتوان بهتر فهميد که اقتصاد آزاد و غير دولتی در روند حصول دمو کرا سی چقدر مفيد و مو ثر است.