اختصاصی ایران بریفینگ
هاشم خواستار کیست ؟
مهندس سید هاشم خواستار، از معلمان بازنشسته و عضو کانون صنفی معلمان است که هم اکنون در زندان وکیل آباد شهر مشهد دوران محکومیت خود را میگذراند. خواستاردر۵ خرداد ۱۳۸۸ دستگیر و بعد از یک ماه و نیم با وثیقه ۳۵ میلیون تومانی آزاد شد. وی مجددا در تاریخ ۲۵ شهریور ۸۸ در پارک ملی مشهد، در حال پیاده روی دستگیر و به زندان وکیل آباد مشهد، منتقل شد و پس از آن بود که حکم وی که در دادگاه بدوی به شش سال حبس، محکوم شده بود در دادگاه تجدید نظر به دوسال زندان تعزیری کاهش یافت و قطعی و لازم الاجرا گردید . وی هم اکنون از یک سال و نیم پیش بدون استفاده از مرخصی در زندان وکیل آباد مشهد زندانی است.
اعتراض
هاشم خواستار همانند بسیاری دیگر از زندنیان سیاسی عقیدتی در معرض اذیت و آزار روزانه نیروهای امنیتی و قضایی در زندان قرار دارد ، این بود که وی را بر آن داشت که از درون زندان نامه ای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضائیه بنویسد که در زیر از نظر خوانندگان محترم می گذرد:
ریاست محترم قوه قضائیه و زیر مجموعه آن ….. تا ریاست محترم بند 1 / 6 زندان وکیل آباد مشهد که من در آن زندانی هستم .
احترما اینجانب سید هاشم خواستار معلم بازنشسته و نماینده معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان به استحضار می رساند که هم اکنون در زندانی عمر سپری می کنم که مسائل ابتدایی حقوق زندانی رعایت نمیشود.
الف – تغذیه زندانیان
انسان در شبانه روز باید پنج تا 6 مرتبه میوه بخورد که در حالت خوشبینانه زندان هر دو ماه یک نوبت میوه میدهد یعنی ما زندانیها غیر استاندارد در شبانه روز میوه میخوریم (عملا میوه را مزه می کنیم)
هر انسانی برابر استاندارد در شبانه روز به ازای هر کیلو گرم یک گرم پروتئین باید مصرف کند که نصف آن پروتئین حیوانی باشد (اسید آمینه های لازم در پروتئین حیوانی وجود دارد) ولی غذای زندان جمعا کمتر از دو گرم پروتئین حیوانی دارد، یعنی پروتئین حیوانی لازم برای هر فرد و از طرفی این جانب در قرنطینه زندان دیدم که نه تنها هیچ گونه ماده غذایی اضافه نمیآمد بلکه زندانیان آخر شب نان از همدیگر قرض میکردند و مقدار زیادی نان از فروشگاه زندان توسط زندانیان خریداری میشد و این نشان میدهد که مقدار انرژی که به هر زندانی می رسد کمتر از 2500 کالری سازمان می باشد.
مواد معدنی و ویتامین ها عمدتا از میوهها و سبزیها تامین می شود که غذای زندان همان طور که گفته شد فاقد سبزی و میوه می باشد .
نتیجتا مرتب زندانیان مریض شده و هزینه های درمانی زیادی به سازمان زندان تحمیل شده و انسانها سالم به زندان آمده و با امراض جسمی و روانی گوناگون و معلول به خانه بر می گردند و یا می میرند. چنانچه این جیره غذایی به مدت یک ماه به موش های آزمایشگاهی داده شود مطمئنا در اثر سوء تغذیه خواهند مرد . همانطور که زندانیان تا کنون در اثر سوء تغذیه مرده ان.
ب – استرس
آنطور که زندانیان ابراز می دارند آمار زندانیان بیش از 13هزار است که در خیلی از قسمتهای زندان هر انسان کمتر از یک متر مربع مساحت دارد که این مساحت برای یک راس گوسفند در طویله است در بند قرنطینه و بند 4 و بند 5 به خاطر کمبود جا به صورت کتابی بسیار فشرده می خوابیدیم در 5/3 متر طول 12 نفر می خوابیدیم یعنی هر نفر یک موزاییک 30 سانتی متری داشتیم .
اعدام زندانی ها به صورت مرتب و دسته جمعی صورت می گیرد و در هیچ نشریه و رادیو و تلویزیون وحتی تلوزیون مدار بسته زندان منعکس نمی شود اثرات بسیار سویی نه تنها برای زندانیان که برای کارمندان زندان داشته و در آینده باعث مشکلات روحی و روانی و سرطان برای آنها خواهد شد .
کتک کاری و ضرب وشتم شدید زندانیان که به هر دلیل به وسیله نیروهای گارد ویژه صورت می گیرد باعث فشارهای روحی و روانی بر تمام زندانیان و کارمندان زندان و سربازان شده که در ایجاد جامعه نا سالم و تداوم این جامعه نا سالم بسیار موثر است .
استفاده از گاز اشک آور و فلفل برای زندانیان به اصطلاح شرور که سایر زندانیان نیز بی نصیب نمی مانند. و تالمات روحی شدیدی برای زندانیان و کارمندان زندان ایجاد کرده که اثرات سوء آن بر روی خانواده و جامعه بسیار شدید است .
دیدن و شنیدن زندانیانی که مرتب بر اثر فشارهای درونی و روحی خود زنی و خودکشی و حتی لب هایشان را سنجاق و یا می دوزند که اثرات سویی بر جامعه زندان و جامعه بیرون از زندان می گذارد .
دیدن زندانیان مریض جسمی و روحی که باید در بیمارستان و یا در بهزیستی و یا در خانه شان پرستاری و نگهداری شوند و دیدن زندانیانی که نزدیک 20 سال و یا بیشتر است در زندان می باشند .
علاوه بر جمعه، سایر روزهای تعطیل، زندانیان نه تلفن و نه ملاقات دارند و عملا زندانی دوبله تنبیه شده و زندان برایش در روزهای جشن تبدیل به ماتم سرا می شود .
صادرات چین به مقدار قابل توجه حاصل تولیدات زندانیان می باشد و زندانیان ما فقط عمر به بیهودهگی می گذرانند .
هپاتیت و ایدز در بین زندانیان وجود دارد بدون اینکه آموزش های لازم جهت عدم گسترش به دیگران داده شود. شپش که بیداد می کند .
مسلما تعداد زیادی از زندانیان به خصوص زندانیان سیاسی به علت استرس ها و تالمات روحی به انواع بیماری ها از جمله فشار خون دچار می شوند آیا بر روی کارمندان زندان بی تاثیر است ؟! (خوشا آنان که هر از بر ندانند)
مقاله ای خوانده ام که یکی از اسرای فرانسوی در زندان آلمان نازی با دادن انگشترش به نگهبان در ازای روزی چند قطره آب لیمو جانش را نجات داده بود ایا این زندان انسان را به یاد زندانهای آلمان هیتلری نمیاندازد در حالی که از آن زمان نزدیک 70 سال گذشته و دنیا خیلی پیشرفت کرده است .
دنیای دموکراسی راه حل های بسیار گسترده ای ارائه داده است آیا نمی شود با اختصاص هزار هکتار زمین و 10 حلقه چاه عمیق و سایر تاسیسات در 10 کیلومتری مشهد گوشت و میوه و گندم و لبنیات و… زندانیان راتامین و انسانهای سالمی به خانواده ها تحویل داد ؟! (من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید)
آیا این زندان اسلامی است؟! آیا این زندان انسانی است؟! یعنی بعد از 32 سال که از انقلاب اسلامی می گذرد تعداد و نحوه اداره زندان برازنده جمهوری اسلامی است ؟!(خوابتان آشفته مباد)
زندانیان سیاسی معمولا خاطراتشان را می نویسند شما چه احساسی خواهید داشت که این خاطرات را فرزند و یا نوه شما خوانده و به شما بگوید که بابا یا پدر بزرگ تو در زندان چه نقشی داشته ای؟! آیا گفتن اینکه من مامور و معذور بوده ام کفایت می کند؟!
در یک کلاس معلم در صورت قبولی بالا یا مردودی زیاد تشویق یا تنبیه می شود. با رتبه اول تعداد زندانیان و اعدامها و نحوه اداره زندانها که ذکر خیرش رفت چه کسانی باید تنبیه شوند حتما مانند سقوط هواپیماها که مقصر اصلی خلبان مرده است اکنون هم مقصر اصلی زندانی است ؟!
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم/ مرحمت فرما ما را مس کنید
در بعد از این نامه سر گشاده البته نه تنها وضعیت خواستار و دیگر همبندیانش بهتر نشد که فشارها رو به روز افزونتر گردید که علی رغم عدم وجود سابقه قبلی بیماری قبلی، ایشان در طول مدت زندان به شدت بیمار شده و به مشکلات بینایی و فشار خون نیز مبتلا شده است. همچنان آقای خواستار از ملاقات و مرخصی محرم است و با توجه به اینکه ایشان دارای ۶۷سال سن و بیماری های آرتروز و ناراحتی های گوارشی متعددی هستند ، حتی از داشتن دندانی که قبل از بازداشت سفارش داده بودند، محروم بوده و بدون آن در سلول به سر می برند”.
نهایتا اینکه وضعیت عمومی و جسمانی این معلم سالخورده رو به بحران می رود و در نتیجه مسئولین زندان اقدام به اعزام وی به بیمارستان می نمایند .
هاشم خواستار هم اکنون در زندان است و همسر ایشان طی مصاحبه های متععدی که با رسانه ها داشته است همچنان حال وی را وخیم توصیف نموده و خواستار توجه بیشتری به وی هستند .
تارنمای جرس مصاحبه ای با همسر آقای خواستار انجام داده است که در پایان بخشهایی از آن را از نظرتان می گذرانیم :
خانم مالکی لطفا در خصوص انتقال همسرتان به بیمارستان برایمان صحبت بفرمایید.
همسرم در حدود یکسال و نیم است که بدون حق استفاده از مرخصی در زندان نگهداری می شوند و به علت کیفیت بد غذا و نبود میوه به یبوست مزمن و بیماری گوارشی مبتلا شدند. از ماه گذشته پزشک خود زندان ایشان را به علت وضعیت وخیم جسمانی به بیمارستان امام رضا معرفی کردند تا تحت عمل جراحی قرار گیرد. امروز هم عمل انجام شد.
وضعیت جسمی ایشان در حال حاضر چطور است؟
الحمدالله در حال حاضر حالشان خوب است و عمل جراحی خوب بوده است.
شما توانستید ایشان را بعد از عمل جراحی ملاقات کنید؟
فقط دیروز یک ربع بعد از پیگیری فراوان اجازه دادند با بچه ها ایشان را ببینیم اما امروز اجازه ملاقات ندادند و گفتند ممنوع الملاقات است واو را الان با زنجیر و پابند به تخت بسته اند، فقط اتاق عمل زنجیر را از پایشان باز کردند آنهم کلید را پیدا نمی کردند تا بعد از یک ساعت زنجیر را باز کردند باز تا بهوش نیامده زنجیر را به پایشان قفل کردند. دو تا سرباز هم در اتاق هستند و یک سرباز هم بیرون است.
خانم خواستار با توجه به اینکه سن ایشان بالاست و پیش از این نیز از ناراحتی قلبی و آرتوروز رنج می برده اند علت عدم موافقت با مرخصی ایشان که حق طبیعی یک زندانی است، چه هست؟
اوایل که برای مرخصی ایشان می رفتم می گفتند متنبه نشده است بعد از چندین بار برای بیماری ایشان و شرایط سخت جسمانی ایشان رفتم که گفتند باید از پزشک قانونی نامه داده شود که ایشان نیاز به عمل دارد و الان در حال حاضر قاضی انوری، رئیس حوزه نظارت بر زندان قول داده اند که اگر نامه بیاید سعی می کند که بفرستد خدمت آقای دادستان تا با مرخصی ایشان موافقت کند. ما امیدواریم که قول قاضی انور صحت داشته باشد و همسرم بتواند از مرخصی اضطراری استفاده کند و با توجه به زخم باز ایشان که خطر عفونت دارد و شرایط جسمانی بعد از عمل در خانه مراقبت شود و به زندان برگردانده نشود.
می توانید از وضعیت زندان و شرایط نگهداری ایشان در زندان بگویید؟
اتاقشان در زندان بسیار نامناسب است و از سقفش و از فاضلاب طبقه بالا چکه می کند و به سقف پلاستیک زده اند تا آبهای فاضلاب به سرشان نریزد بعد آب فاضلاب از پلاستیک به گوشه اتاق می ریزد. در این اتاق بیست نفر نگهداری می شوند که پنجره آن هم شیشه ندارد و زندانیان از سرما مریض شده اند و تب و لرز گرفته اند و مجبور شدند به پنجره ها پتو بزنند اما نمی فهمند کی شب می شود کی روز می شود. الان هم که همسرم عمل کرده اگر به آن اتاق برگردانده شود و عفونتشان تشدید شود چه کسی جوابگو خواهد بود؟ مسئولین یک لحظه فرض کنند که عزیزان خودشان را در آنجا نگهداری می کنند چه حالی می شوند؟
آقای خواستار چه مدت است که در زندان هستند؟
ایشان به دو سال حبس محکوم شده اند که تا الان یکسال و هفت ماه آنرا گذرانده اند و پنج ماه باقی مانده است.
وضعیت روحی اشان چطور است؟
خیلی خوب است و با روزهای اولشان هیچ فرقی نکرده است و همچنان با روحیه هستند.
با توجه به این شرایط دشوار چه صحبتی با مسئولین دارید؟
از مسئولین می خواهم به دردهای دل ما گوش کنند، یکی اینکه ما خانواده آقای خواستار هستیم و در هر دینی آمده است که خانواده نباید از هم دور باشند و حالا که همسرم مریض در بیمارستان است ما الان باید غمخواری ایشان را کنیم. اما نه قبل از عمل و نه بعد از عمل اجازه ندادند ما ایشان را ببینم. بعد هم که از اتاق عمل آوردندش سربازها نگذاشتند من ایشان را ببینم و بعد از چقدر تلفن و پیگیری نهایتا گذاشتند یک ربع من و فرزندانم او را ملاقات کنیم. الان دو تا از خواهرها و دو تا از برادرهای همسرم و خانواده خودم در مشهد هستند اما به آنها خبر نداده ایم زیرا وقتی می بینم رفتارشان با ما که زن و بچه آقای خواستار هستیم اینگونه است با آنها چطور برخورد می کنند. خوب ما مجبور هستیم این رفتارها را تحمل کنیم آن بنده خدا ها که مجبور نیستند شاهد این برخوردها باشند.
مسئله دیگر مرخصی همسرم است که هر چه پیگیری کردم ندادند اما حالا که مریض است خوب بود به ایشان مرخصی دهند تا در این شرایط در کنار خانواده باشد نه اینکه با تنی بیمار و عمل کرده، پاهای ایشان را به تخت بیمارستان زنجیر کنند. آنهم در اتاق عمومی که همه رفت و آمد دارند البته برای ما ننگ نیست اما درست و اسلامی نیست که یک بیمار را به تخت زنجیر کنند.
وقتی فرزندانتان دیدند که پای پدر بیمارشان را به تخت زنجیر کرده اند چه احساسی پیدا کردند؟
چه بگویم ( همراه با بغض و گریه) نه تنها بچه های من بلکه آنهایی که در اتاق به ملاقات بیمارانشان می آمدند از این وضعیت بسیار ناراحت شدند. من نمی دانم هدف چیست؟ آیا می خواهند زهرچشم از مردم بگیرند که یک تن بیمار را به زنجیر می کشند؟
در اتاق هم موبایل را در دست ما دیدند و فکر کردند ما عکس گرفتیم حال سوال من این است اگر این برخوردها درست است پس چرا می ترسید عکس گرفته شود اگر هم کار خوبی نیست پس چرا انجام می دهید؟