فصلنامه وابسته به مجلس با انتشار تحقیقی تازه اعلام کرد، گروههای فشار در ایران از طریق «اقدامات خشونتآمیز از یک فشار ساده گرفته تا ایجاد وحشت و ترور در سطح جامعه» خواستههای خود را به نهادهای حاکمیتی و دولتی تحمیل میکنند.
پیشتر هم گزارشی مبنی بر تحت تاثیر بودن احکام قضایی و عملکرد قوه قضاییه از افکار عمومی و «گروهای فشار» منتشر شده بود. در گزارش جدید مجلس درباره تاثیر گروههای فشار روی نهادهای حاکمیتی چه میخوانیم؟
تازهترین شماره فصلنامه «مجلس و راهبرد» وابسته به مجلس جمهوری اسلامی پژوهشی با عنوان «تدوین الگوی مناسب نقش گروههای فشار در شکلدهی خطی مشی عمومی ایران» منتشر کرده که در آن به نقش گروههای فشار در تصمیمگیری نهادهای حاکمیتی و دولتی پرداخته است.
این تحقیق تنها مدتی پس از آنکه فصلنامه «تعالی حقوق»، وابسته به قوه قضاییه در گزارشی با عنوان «جایگاه افکار عمومی در محاکم کیفری از دیدگاه دستاندرکاران نظام عدالت کیفری» نوشت که برخی احکام قضایی برای خوشایند افکار عمومی صادر میشود، از سوی مجلس منتشر شده است.
گزارش تحقیقی فصلنامه «تعالی حقوق» به صراحت اعلام کرده که افکار عمومی در حال حاضر به یک متغیر مهم در شکلدهی و اتخاذ تصمیم و واکنش از سوی محاکم کیفری نسبت به بزه و بینظمی تبدیل شده است.
پس از انتشار نتایج این تحقیق، حالا یک فصلنامه وابسته به مجلس در تحقیقی که ۱۸ ماه به طول انجامیده و ۲۲ نماینده مجلس در آن شرکت داشتهاند، اعلام کرده است که گروههای فشار «به طور مستقیم با اعمال لابی در سطح قدرت، قوه مقننه و سایر قوا و از طریق تحریک و بسیج افکار عمومی، تبلیغات و وسایل ارتباط جمعی و رسانهها؛ نمایندگان مجلس و سیاستگذاران را تحت فشار قرار میدهند.»
این تحقیق اعلام کرده در اقدامی بیسابقه به بررسی عملکرد و تاثیر این گروهها بر تعیین خطمشیهای کلان نهادها پرداخته است.
گروههای فشار در ایران به چه کسانی اطلاق میشود؟
این تحقیق در تعریف گروههای فشار در ایران نوشته آنها «گروههایی هستند که از خارج به دنبال اعمال نفوذ بر دولت و مجلس هستند، اهداف سیاسی دارند و میخواهند قوانین را تحت تاثیر قرار دهند.»
در این تحقیق هیچ نامی از گروههای فشار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در ایران برده نشده و تنها به زمینههای شکلگیری و تاثیرگذاری آنها در تعیین خطمشی نظام جمهوری اسلامی پرداخته شده است.
این تحقیق در عین حال و به صراحت نوشته است: «اگر نظام سیاسی و خطمشیگذاری نظام بتواند به سازماندهی این گروهها بپردازد؛ میتواند به صورت بالقوه از آنها در جهت تدوین، اجرا و ارزیابی مناسب خطمشی عمومی استفاده کند.»
ریشههای شکلگیری گروههای فشار چیست؟
در این تحقیق آمده است که عوامل متنوع و مختلفی در تشکیل و بقای گروههای فشار نقش بازی میکنند که تنوع قومی و نژادی، وجود فرقهها و اقلیتهای مذهبی، تنوع بالای منابع اقتصادی همچون ذخایر نفت و گاز، صنایع بزرگ معدنی و پتروشیمی، منابع آبی و کشاورزی از جمله این عوامل است.
به نوشته این تحقیق، این تنوع موجب ایجاد شکافهای اجتماعی، تفاوت و اختلاف نظر و عقیده در خصوص موضوعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شده و در نهایت منجر به شکلگیری گروههای فشار در جامعه ایران شده است.
دامنه نفوذ و تاثیر گروههای فشار چقدر است؟
در بخش دیگری از این تحقیق به ریشهها و زمینهها و دامنه نفوذ و تاثیرگذاری گروههای فشار در ایران پرداخته شده و آمده است که «جهتگیریهای سیاسی»، «كمبود بودجه»، «عدم تعریف درست گروههای فشار»، «منطبق نبودن پست با توانمندی در مجلس»، «مشكلات قانونی كشور» و «سیاستگذاری جهتگیرانه نمایندگان» از جمله شرایط و عوامل تاثیرگذاری گروههای فشار بر مجلس و سایر نهادهای دولتی و حاکمیتی است.
این تحقیق تلاش کرده است تا طرح خواستههای مختلف اعضای اصناف مختلف در ایران را از مصادیق خواستهها و اقدامات گروههای فشار معرفی کند که هر یک تلاش میکنند، از طرق مختلف به خواستهها و امتیازهایی که از دولت یا حاکمیت میخواهند، دست یابند.
جای خالی گروه فشار «حزبالله»
این تحقیق در شرایطی از معرفی مهمترین و قدرتمندترین گروه فشار سرباز زده است که جمهوری اسلامی بیش از ۴۰ سال است از افکار عمومی حامیان خود که به نام عمومی «حزبالله» شناخته میشود، به منظور پیشبرد سیاستهایش سود جسته و برنامهها و تصمیمهای کلان خود را تحت عنوان پاسخ به «مطالبهگری مردم» پیش میبرد.
در ادبیات سیاسی ایران سالهاست که یک جریان خشن و تندرو به نامهای «حزبالله»، «ارزشی»، «دلواپس» و «آتش به اختیار» که از سوی حاکمیت حمایت میشود، با در اختیار داشتن بسیاری از امکانات و حمایتهای مالی و قانونی و به اسم تمام مردم ایران اقدام به برگزاری تجمع و انواع «فشارها» به مقامهای حاکمیتی میکند که از نظر منتقدان به عنوان گروهی «خودی» و «برساخته» نظام جمهوری اسلامی معرفی میشود که کاملا بر اساس خواست حاکمیت عمل میکند.
این جریان که در پایگاههای بسیج، مدارس دینی، مساجد و بسیاری از نهادهای دینی و حاکمیتی ریشه دارد، طی ۴۰ سال گذشته به عنوان ابزاری در اختیار جمهوری اسلامی به منظور مقابله با سیاستها و برنامههای دولتها و خواست عمومی جامعه ایران عمل میکند.
دامنه نفوذ و تاثیرگذاری این جریان تا حدی است که طی این مدت توانسته برخی از خواستههای خود را نیز به این دولت و مجالس زاویهدار با حاکمیت نیز تحمیل کند.
گروه فشار یا خواسته بهحق مردم؟
این تحقیق با شکایت در برابر اقدامات ۴۰ ساله گروه فشار حزبالله و قدرتمند سیاسی در جمهوری اسلامی، تلاش کرده است، نیمنگاهی به شرایط و زمینههای شکلگیری آندسته از گروهها و جریانهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در ایران بپردازد که حاکمیت در شکلگیری آنها بازیگر اصلی نیست و خواستهها و فشارهای این گروهها لزوما مورد تایید روحانیون شیعه در ایران نیست.
جمهوری اسلامی به منظور مقابله با این گروهها و از زمان به قدرت رسیدن اصلاحطلبان در ایران و افزایش فعالیت نهادهای مدنی، تلاشهای گستردهای به منظور ایجاد گروههای به ظاهر «مردمنهاد» در جامعه کرد که حامی و مجری سیاستها و برنامههایش باشند؛ اما به خاطر تضاد گفتمانی با روح جاری در جامعه ایران، این نهادها هرگز نتوانستند به خوبی نقش خود را براساس خواسته روحانیون حاکم بر ایران ایفا کنند.
نگاه کلان مقامهای جمهوری اسلامی هم در دو دهه گذشته به فعالیتهای مدنی و تشکلهای مستقل از حاکمیت همواره بدبینانه و برآمده از برخوردی امنیتی و اطلاعاتی بوده است.