قرارگاه ثارلله تهران سال گذشته و از فردای روز انتخابات ریاست جمهوری با فرمان رهبر سرکوب مردم معترض را آغاز کرد . برای آنان که هنوز نمی دانند ماجرا چیست؟ بخوانید ؛بدانید و بگویید که در پشت پرده دلقک بازی های احمدی نژاد و حرف های سخیفش چه اهریمنانی بر سرزمین ما نشسته اند:
سنگ بنای قرارگاه ثارالله برای مقابله با مردم گذاشته شد. در این قرار گاه وهحدایی از سپاه جمع شدند تا آموزش و ماموریتشان سرکوب مردم بود. فرماندهی آن در ابتدا بر عهده فرمانده کنونی سپاه “عزیز جعفری” بود و مبتکر تشکیل چنین قرارگاهی با سرلشگر”فیروز آبادی” رییس ستاد کل نیروهای نظامی بود که از دوران ریاست جمهوری علی خامنه ای در کنار اوست و پس از او، نزدیکترین مناسبات را با احمد جنتی دارد.
پس از چند مانور و به اصطلاح رزمایش بزرگ ضد شورش در تهران و تصویب استراتژی سپردن دولت به سپاه و دفاع از احمدی نژاد به عنوان کارگذار این استراتژی از نیمه های دوران ریاست جمهوری وی ؛ عزیز جعفری با تجربه ای که در برپایی قرارگاه ثارالله اندئخته بود جانشین سرلشگر “رحیم صفوی” شد و فرمانده کل سپاه پاسداران شد. معرف و توصیه کننده این سمت و گیرنده حکم فرماندهی کل سپاه از علی خامنه ای، سر لشگر فیروز آبادی بود که عزیز جعفری مطیع اوست.
پس از این انتصاب ، سر تیپ پاسدار “حجازی” جانشین عزیز جعفری در قرارگاه ثارالله شد. همه این تحولات در نیمه دوم دوره 4 ساله ریاست احمدی نژاد صورت گرفت. با نزدیک شدن پایان دوره 4 ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد و با وحشت از شکست او در انتخابات و به صحنه بازگشتن اصلاح طلبان ، قرارگاه ثارلله مامور طرح یک کودتا با تمام جزییات آن شد. این در حالی بود که به دنبال ورود “اوباما” به کاخ سفید ، برای نمایش حمایت مردم از نظام به شدت نیازمند یک انتخابات پر استقبال بودند. این استقبال به نامزدی یک اصلاح طلب ممکن بود، اما نه “محمد خاتمی” . خاتمی سد بزرگی بود که می توانست هم بافته ها را پنبه کند. رهبر در ملاقاتی حضوری به او گفت که نیاید ؛ خاتمی گفت که احساس وظیفه . احساس خطر بزرگی برای نظام میکند و می آید. چند روز پس از این دیدار “حسین شریعتمداری” که در کنار احمدی نژاد در جلسات فرماندهی قرارگاه ثارالله شرکت می کند، ماموریت یافت تا مقاله ای نوشته و به خاتمی سرنوشت خانم “بی نظیر بوتو” را یادآوری کند.
خاتمی که مستقیما از قول خود او گفته شده نگران باقی ماندن در صحنه انتخابات و ختم شدن انتخابات به یک 28 مرداد دیگر بوده کنار می کشد و میرحسین موسوی ورود به صحنه می کند. نه خاتمی و نه خیلی از مقامات لشگری و کشوری تصور نمی کردند سپاه علیه او نیز دست به کودتا بزند. علیه کسی که در سالهای جنگ با عراق یک پا در جبهه های جنگ داشته و یک پا در جلسات کابینه. با حمایت قرارگاه ثارالله که پل پیوند آن با رهبر، “مجتبی خامنه ای” است، به احمدی نژاد کارت سبزبرای عبوراز همه خط قرمزها در مناظره های تلویزیونی داده می شود. هدف این بود که هم استقبال از انتخابات ممکن شود و هم احمدی نژاد با مواضعی که در انتخابات میگیرد، با رای مردم انتخاب شود. “سردار ضرغامی” فرمانده صدا و سیما ماموریت هر نوع همکاری با احمدی نژاد را ازسوی قرارگاه ثارلله میگیرد. علیرغم همه این تدابیر، از میانه مناظره اپهای تلویزیون و نتیجه همه نظر سنجی هایی که به سرعت در سطح کشور جمع آوری شد معلوم شد شانس احمدی نژاد برای گرفتن رای مردم به سرعت رو به کاهش است و استقبال از موسوی رو به افزایش.
نگرانی از نتیجه انتخابات و شکست احمدی نژاد همراه با یک گزارش در اختیار مجتبی خامنه ای قرار میگیرد تا با رهبر در این باره صحبت کند. دادن وقت اضافه تلویزیونی به احمدی نژاد ، توصیه به جند سفر شتابزده استانی و باز گذاشتن دست او برای هر سخن و تلاشی که بتواند آرا وی را بالا ببرد ، نتیجه ای است که مجتبی خامنه ای به قرارگاه ثارالله بازمیگرداند.
در عین حال این توصیه مجتبی خامنه ای در جلسه قرارگاه ثارالله که در آن از جمله فیروز آبادی و عزیز جعفری فرمانده سپاه حضور داشتند ابلاغ می شود که در عین حال شما طرح اقدام را دنبال کنید.
در فرصتی بسیار تنگ، از آنجا که نمی خواستند همه فرماندهان سپاه در جریان این اقدام قرار گیرند و احتمالا با توجه به روابط و مناسبات میرحسین موسوی با برخی فرماندهان سپاه به گوش او برسد ، طرح دولت نظامی ارتشبد “ازهاری” در سال 57 در دستور کار قرارمی گیرد.
لیست دستیگری های وسیع از میان فعالان سیاسی، روزنامه نگاران، حقوقدانان، رهبران دانشجویی و… تهیه می شود. برای آغاز عملیات سرتیپ “احمد وحیدی” که به عنوان وزیر دفاع دولت در کابینه احمدی نژاد معرفی شد، به دلیل سالهای فرماندهی اش در سپاه قدس ، ماموریت مافوق سری ضربه اول کودتا را بر عهده می گیرد. شماری از افراد امنیتی سپاه قدس که عمدتا لبنانی وفلسطینی (از افراد حماس) بودند واحد ضربه اول را تشکیل میدهند. هرچه به زمان برگزاری انتخابات نزدیک تر می شوند، وحشت از شکست احمدی نژاد بیشتر می شود. در ساعات اولیه روز رای گیری شکست قطعی گزارش می شود و به همین دلیل از طرف قرار گاه ثارالله ، وزیر کشور سردار محصولی برای یک جلسه فوری “توجیهی” احضار می شود.
او ماموریت پیدا می کند که نتایج اولیه شمارش آرا ، را ابتدا در اختیار بیت رهبری و سپس در اختیار قرارگاه ثارالله بگذارد. آماده باش وضعیت قرمز داده می شود. نخستین گزارش شمارش آرا شکست کامل احمدی نژاد و پیروزی قاطع میر حسین موسوی را نشان می دهد. قرارگاه منتظر اولین واکنش ها از بیت می شود.
مجتبی خامنه ای از تزلزل پدرش و عزم خودش برای آغاز عملیات خبر می دهد. معلوم نیست این تزلزلی که او گزارش می دهد یک صحنه سازی بوده یا وقعیت . میر حسین موسوی از نتایج شمارش آرا توسط عاملی که در وزارت کشور داشته با خبر می شود. با وزارت کشور ارتباط برقرار می کند. نتیجه اولیه و پیروزی او را تایید می کنند. آنها می گویند که مراتب به بیت رهبری نیز گزارش شده است.سرنوشت ساز ترین ساعات آغاز میشوند. آخرین جلسه قرارگاه ثارالله به بهانه دفاع از نظام تصمیم به آغاز عملیات می کند.اولین یورش ها به ستاد های انتخاباتی میر حسین موسوی در تمام کشور آغاز می شودو سرانجام یورش بزرگ با کمک ضربه اول سپاه قدس در تهران صورت می گیرد. متعاقب آن لیست دستگیری ها به اجرا گذاشته می شود. از همین نیمه های شب دستگیری ها شروع می شود و روز بعد، به دنبال پخش بیانیه ای که به آن بیانیه کودتا می گویند؛ اب امضای رهبر ایران دستگیری ها صورت میگیرد. تصور اولیه این بود که با این دستگیری ها؛ با بیانیه ای شتابزده با امضای سید علی خامنه ای که ابتدا در رادیو و سپس از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد و متعاقب آن اعلام جشن پیروزی از سوی احمدی نژاد کار تمام می شود. ریختن مردم به خیابان ها و شکل گیری جنبش خود جوش بزرگترین راهپیمایی بعد از انقلاب 57 آن حادثه ای بود که قرارگاه ثارالله خود را آماده آن نکرده بود ، در واقع پیش بینی آن را نکرده بود. همه غافلگیر شدند. نخستین گزارش ها از راهپیمایی اعتراضی مردم به بیت رهبری ارسال شد، با این قید که اگر این وضع تا یک هفته ادامه پیدا کند سقوط قطعی است.
دیدار رهبر با نمایندگان ستاد انتخاباتی توصیه ای است که مشاورانش برای ختم راهپیمایی ها به او می کنند. او هنوز باور نکرده بود که مردم برای انقلاب به خیابان ها ریخته اند زیرا ساله مشاوران نظامی و غیر نظام اش به او از عشق مردم به ایشان و فصل الخطاب بودن سخن او برای مردم گزارش داده بودند و حالا عکس آنها در خیابان ها جریان داشت. دیدار با نمایندگان ستادهای انتخاباتی که درسطح “درجه دوم “در آن شرکت کرده بودند ، یعنی کروبی و موسوی و رضایی شخصا در آن حضور نداشتند حاصلی در پی نداشت.
همه آنها گفتند که تقلب شده و او که می دانست آنها حقیقت را می گویند و قبل از آنها قرارگاه ثارالله گزارش شکست احمدی نژاد را در اختیار او قرار داده بود، تقلب را رد کرد و گفت که می آید نماز جمعه و حرف هایش را آنجا می زند . یک هفته باز جویی سخت و . همراه با انواع شگردها و شکنجه ها درباره بازداشتی ها نتیجه ای در پی نداشت و نمایش تلویزیونی ممکن نبود. راهپیمایی ها در تهران و شهرستانها رو به گسترش بود و چند ده میلیون مردم ایران که اطنینان داشتند به روی مردم بی دفاع و مسالمت جو تیر اندازی نخواهد شد ، با زن و فرزند راهی خیابان ها شدند. جمعه 29 خرداد فرا رسید. رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه ای که قرار بود در مصلی نماز بر پا شود اما به دلیل بیم از حرکت مردم به سوی مصلی ، به صورت امنیتی در دانشگاه تهران ایراد خطابه نمود .
خطابه ای که حکم فرمان آتش به روی مردم معترض بود.