نامه ضمیمه , نامه کارگر زندانی افشین اسانلو از زندان گوهردشت میباشد. افشین برادر منصور اسانلو میباشد; وی فعال کارگری و یکی از اعضای سندیکای شرکت واحد تهران میباشد.
من افشین اسانلو از فعالین جنبش کارگری ایران و راننده اتوبوس حمل و نقل بین شهری هستم و هم اکنون در زندان گوهردشت کرج ( رجایی شهر) بسر میبرم . در پاییز ١٣۸۹ هنگام استراحت در خوابگاه مخصوص رانندگان مستقر در ترمینال مسافری توسط افراد مسلح که همگی لباس شخصی بودند ربوده و به بند وزارت اطلاعات یا همان بند ٢٠۹ زندان اوین منتقل شدم. به مدت پنج ماه در سولهای انفرادی ٢٠۹ در زندان اطلاعات شهر سنندج تحت بازجوی و شکنجه قرار گرفتم. ,, شکنجه های نظیر زدن کابل به کف پا , وادار کردن به دویدن با همان پاهای زخمی و کابل خورده , بازجوییهای طولانی مدت به مدت هفده – هجده ساعته, فحشهای رکیک و ضرب و شتم این جانب به صورت دسته جمعی که باعث شکسته شدن چند تا از دنده ها و همینطور دندانهایم شد, در طی این پنج ماه خانواده ام هیچگونه خبری از من نداشته و پیگیریهایشان هم به جایی نرسید به من حتی اجازه تلفن زدن به مادر سالخورده و رنجکشیده که غم زندانی شدن پسر دیگرش آقای منصور اسانلو رئیس هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد تهران را هم بر دوش میکشید را هم ندادند.
من متاهل و دارای دو فرزند پسر میباشم و همان اغاز تشکلیل خانواده به مدت ٢ سال در قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا سپاه مشغول به کار شدم و به بعنوان راننده ماشین الات سنگین در شهرستانهای محروم و جنگزده در جنوب کشور در پروژه های مهم از قبیل ساخت خط خاکی کرخه و اسکله سنگی بندر ماهشهر, کانال کشی آب از سد کرخه تا حمیده اهواز کار کردم. عشق به وطن باعث میشد که دوری از خانواده را تحمل کنم و به هیچ بگیرم. بعد از دو سال با تمام راننده گانی که استخدامیشان قرردادی و موقت بود تسویه حساب کردند و همه ما بیکار شدیم,
در سال ١٣٧٦ به استخدام شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در آمدم , در شلوغترین خطوط اتوبوسرانی به صورت ١٢ ساعت در روز و یا در خطوط شبانه روزی با تمایل و درخواست خودم مشغول خدمت راسانی به مردم کشورم شدم,در مدت ٤ سالی که در شرکت واحد بودم همواره به همراه کارگران و رانندگان صدیق و با سابقه در کنار کار روزانه به جهت بهبود شرایط کار و کارامد تر شدن سیستم مدیریتی و جلوگیری از فساد خیلی از مدیران و مسولین بخشها و مناطق مختلف به شرکت و حتی خود نمایندگان شورای اسلامی کار و پیگیری معوقه های عیدی و پاداش و بن های کارگری , لباس کار و یا قرارگرفتن شرکت جزو مشاغل سخت و زیان آور و از بین بردن قرارداهای موقت , که در بعضی از موارد به ٤ الی ٥ سال هم میرسید تلاش میکردم .
با اینکه در خیلی موارد موفق هم نمیشدیم ولی خاری بودیم در چشم زیاده خواهان, آنها تلاش میکردند به هر نحوی که شده ما را از میدان بدر کنند. ما دائما از سوی مدیرت و مامورانشان تحت فشار و تهدید به اخراج بودیم. متاسفانه در سال ١٣۸٠ به هنگام جابجایی مسافر در یکی از خطوط شرکت واحد با فردی تصادف کردم که موجب فوت وی شد, در این رابطه از مدیریت شرکت طلب مسادعت و یاری جهت تودیع دیه فرد متوفی را کردم که مدیریت و مددکاری وقت ان زمان با تبانی با شرکت بیمه و خانواده متوفی به عمد باعث شدند که مبلغ دیه ١٥ میلیون تومانی در آن زمان به هجده میلیون در سال بعد تبدیل شود که در صورت پرداخت نشدن مبلغ ٣ میلیون تومان مابالتفاوت من به زندان میافتادم و قانونا بیمه هم از پرداخت این مبلغ معاف بود.
مراجعه به اداره کار و طرح شکایت هم راه به جایی نبرد تا اینکه مدیریت شرکت واحد پرداخت این مبلغ را منوط به استعفای من کردند. و من هم که این مقدار پول را نداشتم مجبور به استعفا شدن که این امر باعث به هدر رفتن چهار سال سابقه کاریم شد و من میبایست پس از ٤ سال کار سخت و طاقت فرسا از صفر شروع میکردم. انها به این وسیله لطمه بزرگی به من و خانواده ام وارد آوردند و تا مدتها همسرم که در آنزمان باردار هم بود به بیماری عصبی مبتلا شد. از ان زمان به بعد تا لحظه دستگیری در بخش حمل و نقل برون شهری مشغول به کار شدم خصوصی بودن مالکیت این ناوگان عظیم و دیر بودن پیش از پیش رانندگان از سهم و نداشتن اتحادیه قوی و مستقل مانند بسیاری از رانندگان زحمتکش و باشرف به سختی چرخه زندگی را میچرخانم و با مشکلات بیشماری روبرو بودند و خالبا با گفتگو و همفکری با دیگر راننگان در پی بهتر شدن شرایط کار و زندگیمان بودیم. در زندگی همواره در چهارچون قانون و احترام به ان زندگی کرده ام, قانع بوده و به کارم افتخار میکردم سعی کردم همواره به دیگران احترام بگذارم و به وطن ومردمم عشق بورزم و تمام عمر در حال کار و خدمت به جامعه ام باشم و فرزندانم را خوب و مفید تربیت کنم.
بعد از حدود یکسال بلاتکلیفی در بندهای ٢٠۹ و ٣٥٠ در شعبه ١٥ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام اقدام علیه امنیت محاکمه شدم در پروسه دادرسی ازداشتن وکیل محروم بودم و دادگاهی این جانب ظرف چند دقیقه انجانب انجام گرفت و بعد از یک هفته حکم ٥ سال حبس تعزیری به من ابلاغ شد من به حکم صادره اعتراض نمودم اما هیچگاه به من و خانواده ام در خصوص بررسی پرونده ام در دادگاه تجدید نظر و کم و کیف ان اطلاعی داده نشد. من به اتهام واهی و بی پایه و اساسی به ٥ سال زندان محکوم شدم که دقیقا ٢ سال ان را گذرانده ام مگر من چه اقدامی علیه امنیت کشور انجام داده ام؟
اینجانب نه فعالیت سیاسی میکرده ام و نه وابسته به گروه حزب و سازمانی بوده ام و تمامی فعالیت اینجانب نیز قانونی و صنفی بوده است. تنها گناه من پیگیری خواسته های به حقی است که کارگران شرکت واحد به ان واقف شده و ان را مطالبه میکنند که با دستگیری و زندانی آنها این خواسته ها از بین نمیرود. ضرورتهایی مانند به وجود آمدن یک نهاد صنفی مستقل کارگری جهت احقاق حقوق حقه و قانونی طبق موازین وزارت کار در جهت تامین امنیت شغلی , بهبود دستمزدها متناسب با میزان تورم جلوگیری از پرداخت سلیقه ای حقوق و مزایا , عقد قراردادهای دائم بین کارگر و کارفرما , پایبند کردن دولت در کمک و تسهیل پرداخت بیمه تامین اجتماعی, نظارت در تعاونیهای حمل و نقل که دیگر کاملا خصوصی شده و انحصاری بهره برداری میشود و تنها نام تعاونی را یدک میکشند, غیر قابل انکار میباشد.
همچنین نظارت در پیگیری اعمال پلیس, راهها ونیروی انتظامی در وزارت راه و ترابری و مسائل صنفی از این دست که طبق موازین قانون کار بوده و اگر اجرایی شود نه تنها امنیت ملی به خطر نمیافتد بلکه سبب رشد و بهره وری هر چه بیشتر این صنعت سود ده و ملی میشود, تمام جرم من و امثال من خلاصه شده در واگویی این مسایل و معضلات و مطرح شدن ان در بین رانندگان و کارگران و حتی بعضی مدیران هوشمند و لایق ناوگان حمل و نقل کسانی که به واقع گوشه ای از چرخ صنعت این مملکت را دلسوزانه بدوش گرفته و میچرخانند. این جانت با شرح مطالب گفته شده از فدراسیون بین المللی کارگران حمل و نقل(آ تی اف) و سازمان جهانی کار (آ ال او) که همواره دلسوزانه و برادرانه دردها و رنجهای برادران خود را در سراسر دنیا شنیده و درک کرده و همیاری میکنند میخواهم که وضعیت نابسامان ما کارگران بخش حمل و نقل و همینطور صدور چنین حکم ناعادلانه ای برای من و اجرایی کردن آن که تاکنون به ناحق و غیر قانونی است را از طریق نهادهی بین المللی و حقوق بشری پیگیری کرده و به گوش دیگر کارگران جهان به خصوص بخش حمل و نقل برسانند تا جهانیان بدانند که در کشور ما به هیچ وجه حقوق اساسی و انسانی ما کارگران و زحمتکشان رعایت نمیشود و کوچکترین اعتراض و درخواست ما با زندان شکنجه و اذیت و آزار برای خودمان و خانواده هایمان همراه است
با آرزوی فردای بهتر برای همه
افشین اسانلو – ٧ آگوست