http://norooznews.ir/news/2010/09/7/309
بسم الله الرحمن الرحیم
«و لکل امة اجل فاذا جاء اجلهم لایستأخرون ساعة و لایستقدمون»
هر گروهی دورانی دارد و آن گاه که سرآمدشان فرارسد، نه لحظه ای به تأخیر افتد و نه به پیش.
جناب آقای فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
ابتدا تأسف خود را بابت نگارش این نامه با مضمونی تلخ، در ایام سالگرد آغاز دفاع مقدس به شما به عنوان یک شخصیت حقوقی والامقام اعلام می کنم. شخصیت حقوقی که باید پاسدار میراثی ارجمند از شهداء و ایثارگران برنده در سودایی از نوع دیگر باشد و مع الاسف و در کمال شرمندگی نیست.
از کودتای خانمان سوز انتخاباتی که موضوع شکایت همسر عزیز و شجاع و آزاده من و شش هم بند دلاور او در دو الف (بند سپاه پاسداران) است که بگذریم، بعضی اقدامات حقیر توسط عمال شما باز هم مع الاسف به گزاف در کسوت شریف پاسداری، صورت گرفته که این جانب تنها از موضع حق طلبی و عدالت جویی پس از یک سال و چند ماه پی گیری و صبر و انتظار و پس از شنیدن وعده های مکرر از بازجوی همسرم و وعید اخیر بازجوها که با واسطه دریافت شد و باز هم در حد ادعا ماند، بر آن شدم تا از شما به تبع شخصیت حفوفی تان سؤال کنم که اموال همسرم که به گفته همکاران بازجوی شما دارد در قرنطینه اوین حبسش را می گذراند، چرا به ما بازگردانده نمی شود و از آن مهم تر اموال شخصی من و فرزندم که در یورش مهاجمان در غیبت ما از خانه برخلاف قانون به سرقت رفته است، چرا علیرغم پیگیری های مکرر مسترد نمی شود؟
آفای فرمانده
از کودتا که بگذریم؟ گیریم ما بگذریم فرزندانمان که تاوان خدمات صادقانه پدر را می دهند چگونه بگذرند؟؟؟ از کودتا این جا سخن نمی گوییم چون رسیدگی به شکایت از کودتاگران برعهده قوه قضائیه مستقل است و آقایان قضات اگر سرشان گرفت و پرونده های مهم و صدور احکام مهم و اجرای احکام مهم به ایشان رخصت داد لابد به آن خواهند پرداخت و ما صبرمان زیاد است درست مانند شکوائیه همسر خدمتگزارم از یک متقلب انتخاباتی که هنوز آقایان سرشان نگرفته به دلیل وظایف هامه و مهمه رسیدگی به جرائم بزرگ، به آن هم برسند. حالا ما را با این شکوائیه های همسرجان کاری نیست و عجالتا خود شاکی هستیم که اموال به سرقت رفته از خانه مان را برگردانند و اگر مجازاتی لازم است بشود که ما قصور نکرده باشیم در کوتاه کردن دست متجاوزان در هر لباس و پوششی. یادتان که نرفته در عصرگاهی تابستانی و در نبود ما آقایان با کمال بی شرمی و وقاحت کلید انداخته و درب را گشوده و هرچه دلشان خواسته بنا به حکم دادستان کودتا، همان متهم اصلی فاجعه کهریزک که مقامات قضا به اکراه نامش را می برند که مبادا خدای ناکرده از ایشان هتک آبرویی بشود و خدای را خوش نیاید، برداشته وبرده اند. من همان موقع نوشتم که این خانه دیگر امن نیست اما همان خانه ناامن را به اتراق در خانه دیگران ترجیح دادم و حالا بعد از یک سال و چند ماه کلید خانه ام را طلب می کنم که به دستور بازجو و با حکم دادستان معزول در قفل گرداندند و بی رخصت و حضور من و دیگر اهالی خانه به داخل آن یورش آوردند و به اندرون راه یافتند و عرصه خصوصی ما را صحنه ترکتازی خویش قرار دادند و تفتیش کردند و جستند و مشتی کاغذ و نوشته را همراه با گذرنامه من و دیگر اموال شخصی ما به عنوان غنائم با اهمیت همراه بردند.
آقای فرمانده
از کودتا در این مجال بگذریم. شکایت هم بماند در جای خودش شما لطفا بفرمایید اموال ما را مسترد نمایند تا بیش از این جرمتان و جرم همکارانتان سنگین نشود. من چه کار دارم به پرونده شکایت از کودتا ما شترهای خودمان را نجات دهیم نجات خانه بماند به عهده صاحب البیت.
جناب فرمانده شرمنده ام که این اقدامات حقیر همکاران تحت امر شما، خاطر ما و همه پاسداران واقعی ارزش هایی که برای حفظ آن زیاده زحمت کشیدیم و مرارت و کشیدیم و به همه آن چه کردیم افتخار می کنیم، آزرد. ما برای کاری که تحت فرماندهی شما صورت گرفت شرمنده ایم اما صبر و انتظار را بیش از این جایز نمی دانیم که اگر نبود فریاد اعتراض آن زن یهودی که در حکومت مولایمان تحت تجاوز و ستم قرار گرفته بود، امروز ما داستان دادخواهیش را و آن عدالت علوی را دهان به دهان برای فرزندانمان بازگو نمی کردیم. آقای فرمانده حالا که دادخواهی ما در مورد گناهان کبیره و اقدامات قبیحه بسیار طی این یک سال و اندی به جایی نرسیده، عجالتا شما فرماندهی کنید این حق ناچیز ما را که به ستم خورده اند باز گردانند. تا اعاده باقی حقوقمان هم خدا بزرگ است.
تکمله : امیدوارم به جای پاسخ گرفتن و بازیافتن اموال تاراج رفته مان فردا روز در کودتا نیوز پاسخ این نامه را نخوانیم یا برایمان نخوانند که البته به این سبک و سیاق هم عادت کرده ایم.
والسلام علی عبادالله الصالحین
فخرالسادات محتشمی پور یار در گهواره امام و همسر آزاده دربند شاکی از کودتاگران نظامی سید مصطفی تاجزاده