ترجمه اختصاصی ایران بریفینگ / نوشته نهاد طوبالیان / تقریباً یک سال از به هلاکت رسیدن قاسم سلیمانی در حمله ایالات متحده در بغداد می گذرد؛ اما تأثیرات شرورانه و اقدامات تروریستی وی و اندیشه های او همچنان در خاورمیانه و همچنین لبنان توسط حسن نصرالله، رهبر حزب الله و از افراد نزدیک به سلیمانی، ادامه دارد.
لبنان اکنون با یک بحران عظیم سیاسی و اقتصادی روبروست. این بحران بر اثر همه گیری ویروس کرونای (بیماری کووید-۱۹) و نیز انفجاری که روز ۱۴ مرداد در بندر بیروت روی داد تشدید شده است.
مقامهای اروپایی و سازمانهای بین المللی گفته اند اصلاح این وضعیت ۲.۵ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت.
بسیاری از لبنانی ها می گویند حزب الله دلیل اصلی مشکلات آن کشور است. آنها همچنین حزب الله را در رابطه با ناتوانی لبنان در بیرون آمدن از بحران مقصر می دانند.
میراث سلیمانی مستقیماً به روابط نزدیک او با نصرالله مرتبط است.
مصطفی علوش، نماینده پیشین مجلس لبنان از جنبش «المستقبل»، سلیمانی را به عنوان «افسر فرمانده» نصرالله توصیف کرد. او گفت که در مورد نقش نصرالله «بزرگنمایی» شده بود؛ چرا که او در واقع زیردست سلیمانی بود.
وی گفت که نقش سلیمانی و رابطه او با نصرالله «از نفوذ او در آن حزب و پشتیبانی مستقیم نظامی، لجستیکی، و مادی» که او به حزب الله ارائه می کرد «کاملاً مشهود است.»
علوش گفت که این نفوذ مستقیماً بر حوادث داخل لبنان تأثیر گذاشت.
ممانعت از پیشرفت لبنان
علوش گفت: «حزب الله برای مدت ۴۰ سال دلیل بی ثباتی لبنان بوده است؛ چرا که دولتی در دل یک دولت دیگر است.»
وی گفت که حزب الله با زیر پا گذاشتن سیاست تفکیک خود «لبنان را به ورطه جنگ های ویرانگر» به ویژه جنگ سوریه کشانده و «آن کشور را به گرداب تروریسم انداخته است.»
علوش گفت که این امر به روابط لبنان با همسایگانش، از جمله کشورهای خلیج فارس که منبع اصلی حواله ها و کمک های مالی به آن کشور بوده اند، آسیب رسانده است. او افزود که این موضوع همچنین روابط لبنان با غرب را خدشه دار کرده است.
این نماینده پیشین مجلس لبنان گفت که اگر حزب الله نبود، احزاب سیاسی لبنان «به مصالحه های دموکراتیک روی می آوردند؛» اما حضور آن حزب به عنوان بخشی از نظام سیاسی کشور «به دلیل تحریم های اعمال شده علیه آن، مانع از شکل گیری دولت شده است.»
ماهر أبو شقرا، پژوهشگر دانشگاهی و فعال جنبش «لحقی»، می گوید که حزب الله مقصر اصلی بی ثباتی لبنان است؛ چرا که آن حزب بر نظام سیاسی مسلط است.
وی افزود که حزب الله از زمان آغاز اعتراضات مردمی در مهر ماه ۱۳۹۸ از نظام ناکارآمد کنونی محافظت کرده است.
او تأکید کرد: «حزب الله یک حزب مسلح است. این حزب دارای یک نظام اقتصادی و نظامی یکپارچه و یک امپراتوری با ریشه های عمیق در درون و بیرون کشور است.» وی یادآور شد: «به این ترتیب [حزب الله] از حکومت قدرتمندتر شده و تهدیدی جدی برای دولت و مردم به شمار می رود.»
أبو شقرا گفت که قدرت این حزب از «رابطه مستقیم با ایران و رابطه ای که میان نصرالله و سلیمانی وجود داشت» ناشی می شود.
وی افزود، اما قدرت داخلی حزب الله نشأت گرفته از نیروهای سیاسی فاسد در کشور است؛ همان هایی که چشم خود را بر گسترش حزب الله می بندند و در انتخابات دولت، شهرداری، مجلس، و اتحادیه های صنفی با آن متحد می شوند.
نصرالله، زیردست سلیمانی
لقمان سلیم، کنشگر سیاسی و مخالف حزب الله، گفت: «سلیمانی رابطه خود با حزب الله را پنهان نمی کرد.»
سلیم گفت، هیچکس نمی تواند مدعی شود که همه چیز را در مورد این رابطه می داند، «اما همان مقدار کمی که ما می دانیم نشان می دهد این رابطه ای میان یک رئیس و زیردست اوست.»
او گفت همه اقدامات حزب الله در سوریه، یمن، و عراق در مناطقی انجام شد که سلیمانی در آنها به دنبال گسترش نفوذ ایران بود. وی گفت: «سلیمانی موفقیت حزب الله در انجام وظایف خود را به منزله موفقیت خود می دانست.»
سلیم تأکید کرد که در روابط میان این دو مرد «مشخص بود كه چه كسی دستور می دهد و چه كسی اطاعت می كند.» وی افزود كه «از بین بردن سلیمانی به وجهه بازدارندگی ایران – که در گذشته هرگز به آن خدشه ای وارد نشده بود – آسیب رسانده و آن را مخدوش کرده است.»
وی گفت که این مسئله نصرالله را نیز تضعیف کرد.
او گفت که تصویر واقعی این حزب دقیقاً بازتابی از سلیم عیاش، از عوامل حزب الله، است. او در تاریخ ۲۱ آذر به جرم ترور رفیق حریری، نخست وزیر پیشین لبنان، به تحمل پنج بار حبس ابد محکوم شد.
سلیم گفت: «پس از انفجار در بندر [بیروت] مشخص شد که همزیستی دو نهاد – یعنی حکومت و شبه حکومت – در یک کشور، ممکن نیست.»
وی افزود: «لبنان امروز باید میان روی آوردن به الگوی ایرانی – الگویی که در آن شبه حکومت حکمرانی می کند و حکومت به عنوان یک شاهد دروغین عمل می کند – و برقراری مجدد حکومت، یکی را انتخاب کند.»