http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=14961
رهانا – مهتا بردبار همسر وی با ابراز نگرانی شدید در مورد وضعیت همسرش گفت: در آخرین و تنها ملاقاتی که با وی داشتیم وی به شدت لاغر شده بود و وضعیت جسمانیاش به هیچ عنوان خوب نبود.
مهتا بردبر به خبرنگار رهانا گفت: که این ملاقات در همان اوائل سال زیر دوربینها در حالت امنیتی انجام گرفت و وضعیت جسمی همسرم طوری بود که از آن روز به شدت نگران او هستم. در همین مدت کوتاه وی بیست کیلو وزن کرده بود که با دیدن او از آن روز تا به حال به شدت نگران هستم.
در طی اسفند ماه گذشته بسیاری از کنشگران حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی بازداشت و به بند ۲ الف سپاه منتقل شدند. دکتر حسام فیروزی از جمله بازداشت شدگان بود که با طرح اتهامات واهی به این بند منتقل شده و تحت فشار شدید قرار دارد. در شب اول بازداشت سه تن از ماموران با باتون به شدت به ضرب و شتم وی میپردازند و او را مضروب میکنند.
مهتا بردبار به رهانا میگوید: صبح روز دوم هنگامی که فیروزی به دادگاه برای تفهیم اتهام منتقل میشود، وی این مساله را برای بازپرس پرونده بازگو میکند که این عمل موجب خشم ماموران شده و در بازگشت به زندان ماموران او را مورد تهدید قرار می دهند.
وی ادامه میدهد: از جمله اتهاماتی که در بازجوییها به او زده شده و همسرم مورد بازجویی قرار گرفته، همکاری با گروههایی خاص بوده که این مساله به هیچ عنوان واقعیت نداشته و دکتر حسام با هیچ گروهی همکاری و در آن عضویت نداشته است. در زندان او را متهم کردهاند که با همکاری فعالان حقوق بشر فعالین سیاسی را به خارج از کشور منتقل میکرده است، که اتهامی عجیب است و حتا خود وی در ملاقات این مساله را با خنده عنوان میکرد. من نمیدانم هدف از طرح این اتهامات و پروندهسازیها چیست، اما این مسائل و این اتهامها به هیچ عنوان واقعیت نداشته و همسرم با هیچ گروهی همکاری نداشته است.
مهتا بردبار میگوید: همسرم مدتها بود که فعالیت خاصی انجام نمیداد، اما نگران هستم با این اتهامات و با طرح این مسائل، وضعیت پیچیده و غیر قابل پیشبینی برای او پیش بیاید. هیچ کدام از این اتهامات واقعیت نداشته و ندارد. دوستی با با برخی اشخاص باعث طرح اتهامات برای او شده است که این مساله غیرعقلانی است. دوستی با هر شخصی دلیل بر همکاری با رابطه داشتن با نهاد خاصی نیست، من متوجه طرح این اتهامات نمیشوم و خواستار روشن شدن این موضوع هستم.
وی در مورد پیگیریها خود به مراجع قضایی میگوید: اینجا هیچ کس پاسخگوی ما نیست، ما واقعا ماندهایم که چه کاری باید انجام دهیم، به ما گفتند مصاحبه نکنید و خبررسانی نکنید، اما با این وضعیت که هیچ کس جواب ما را نمیدهد، طاقتم تمام شده است. صدای من را چه کسی باید بشوند؟ از روز بازداشت تا به حال من مرتب به زندان و دادگاه انقلاب مراجعه کردهام، بارها برای مسئولان در دادگاه و بازجویان پرونده نامه دادهام، اما هیچ نتیجهای نگرفتهام.
بردبار به خبرنگار رهانا میگوید: امروز به زندان اوین مراجعه کردم تا نامهای را به بازجویان پرونده برسانم، به من گفتند که باید بروید از دادگانه انقلاب و از شعبهای که در آن پرونده جریان دارد، نامه بگیرید. این در حالی است که شعبه رسیدگی کننده در داخل زندان است و به من هم اجازه نمیدهند که وارد زندان شوم. خب در این حالت من از کجا باید برای این موضع نامه بگیرم؟ ما را در یک دایرهای انداختهاند که دور سر خودمان میچرخیم و هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم.
[تاريخ مطلب: هشتم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و هشتم مارس ۲۰۱۰]