یکی از اهداف سفر بیسابقهٔ فرمانده نیروی انتظامی ایران به روسیه در هفتهٔ گذشته این بوده است که بتواند برای حفظ بقای رژیم ایران، از تکنیکهای سرکوب بیشتری استفاده کند.
این دو حکومت منفور بهویژه بعد از تهاجم روسیه به اوکراین در اسفند ۱۴۰۰ روابط خود را بیش از پیش گسترش دادهاند.
در اسفند سال گذشته، وال استریت ژورنال گزارش کرد مسکو در ازای دریافت پهپادهای ایرانی که روسیه علیه اهداف اوکراینی به کار میگیرد، در زمینهٔ «قابلیتهای پیشرفتهٔ نظارت دیجیتال» به تهران کمک میکند.
روز هشتم تیرماه، سردار احمدرضا رادان، فرمانده کل نیروی انتظامی ایران، در پایان سفر سهروزهٔ خود به مسکو گفت ایران و روسیه به «توافقهای خوبی» رسیدهاند.
او گفت هدف از این توافقها «توسعهٔ همکاریها در موضوعات سایبری و فضای مجازی و همچنین مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر و توسعهٔ همکاریهای همهجانبه در مرزها بین ایران و روسیه» است.
رادان با مقامهای شورای امنیت، سرویس اطلاعات فدرال و وزارت کشور روسیه و همچنین فرمانده گارد ملی روسیه دیدار کرد.
بهگفتهٔ رسانههای ایرانی، مشاهدهٔ «ظرفیتهای پلیس روسیه در مبارزه با جرایم سازمانیافته» از نزدیک هم یکی از برنامههای سفر رادان بوده است.
نورنیوز، رسانهٔ شورای عالی امنیت ملی ایران، بدون ذکر جزئیات بیشتر گزارش کرد که طی دیدار رادان با نیکولای پاتروشف، که ۱۵ سال ریاست شورای امنیت روسیه را بر عهده داشته است، دو مقام پیرامون همکاریها در زمینهٔ «سرویسهای ویژه» گفتگو کردهاند.
آبان سال گذشته در اوج اعتراضات عمومی بیسابقه در ایران که از شهریور همان سال پس از مرگ یک دختر جوان در بازداشت «پلیس امنیت اخلاقی» آغاز شده بود، پاتروشف نیز به ایران سفر کرد.
این اعتراضات از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ گستردهترین اعتراضات در ایران بوده است.
View this post on Instagram
آغاز فرماندهی «رادان بدنام»
رادان، از مقامهای پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده پیشین نیروی انتظامی تهران، در دیماه سال گذشته با حکم علی خامنهای، رهبر ایران، به سمت فرمانده کل نیروی انتظامی منصوب شد.
رادان، ۵۹ ساله، از چهرههای سرشناس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که تحت تحریمهای ایالات متحده و اتحادیهٔ اروپا قرار دارد.
او در اعتراضات سال ۱۳۸۸ نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب دوبارهٔ محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری ایران — «جنبش سبز» — فرمانده نیروی انتظامی تهران بود.
رادان سمتهای مختلفی در نیروی انتظامی داشته است، که آخرین آن مدیریت مرکز مطالعات راهبردی نیروی انتظامی بود.
او در سنین نوجوانی در جنگ ایران و عراق به نیروی بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و خیلی زود به درجات بالاتری در سپاه رسید تا اینکه در سال ۱۳۶۳ در ۲۰ سالگی به درجهٔ سرتیپ دوم دست یافت.
وی پس از جنگ به چند سمت حساس، از جمله فرماندهی نیروی امنیتی استان کردستان و سپس فرماندهی همین نیرو در استان مشهد منصوب شد.
رادان در سمت فرمانده نیروی انتظامی تهران بهسبب سرکوب هر گونه اعتراض ولو جزئی شهرت یافت.
از دیگر عوامل بدنامی او گسترش «پلیس امنیت اخلاقی» و اجرای بیرحمانهٔ سختگیرانهترین قوانین در زمینهٔ حجاب اجباری زنان و ممنوعیت بعضی از مدلهای مو برای مردان بود — که آن را «غیراسلامی» میدانست.
نیروهای تحت امر رادان در خیلی از مواقع به آرایشگاههای مردانه، آپارتمانهای مجردی و استودیوهای عکاسی میریختند.
همچنین، او در اقدامی بیسابقه کراوات زدن پزشکان را در مراکز پزشکی ممنوع کرد. گرچه بعد از انقلاب اسلامی، کراوات زدن بهطور کلی طبق قانون نانوشته و ناگفتهای ممنوع بوده است، گروههای خاصی مانند پزشکان و وکلا همچنان در محل کار خود کراوات میزدند.
رادان در یک مصاحبهٔ تلویزیونی که بعداً همه جا پخش شد، در پاسخ به سؤالی درباره بیرحمی شیوههای برخوردش با مردم جملهٔ معروفی گفت: «ما با کسی شوخی نداریم».
چهرهٔ سرکوب
بدنامی رادان عمدتاً از شیوهٔ او برای سرکوب جنبش سبز و تهدید معترضان نشأت میگیرد.
بهنظر بسیاری از افراد، تصمیم خامنهای برای انتصاب او بهسمت فرماندهی نیروی انتظامی پس از چهار ماه سرکوب گسترده اصلاً دور از انتظار نبوده است.
پیش از انتصاب او، بخشنامههای داخلی لورفته از خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حاکی از نگرانیهای رهبر ایران نسبت به اعتراضات بود.
یک روزنامهنگار ایرانی که خواستار محفوظ ماندن هویتش شده گفت گستره و وخامت اعتراضات اخیر بهقدری نگرانکننده بوده که خامنهای «ضرورت شدید انتصاب سنگدلترین چهرهٔ معتمد رژیم برای سرکوب آن» را حس کرده است.
رادان بهراحتی و با بیرحمی آدم میکشد، مخالفان را به زندان میاندازد و اعتراضات مسالمتآمیز را سرکوب میکند و خامنهای میداند که تنها راه حفظ قدرت اعمال شیوههای سرکوب بیرحمانه است.
«رادان راه نجات رژیم است و سفر او به روسیه و دیدار با مقامهای روس، که همواره عروسکگردان جمهوری اسلامی بودهاند، نیز با هدف حفظ همین راه نجات انجام شده است.»
این روزنامهنگار گفت ممکن است هدف از سفر فرمانده نیروی انتظامی به روسیه یادگیری تکنیکهای سرکوب بیشتر باشد بلکه بقای رژیم به این واسطه تضمین شود، یا دستکم اینطور بهنظر میرسد که مقامهای ایرانی چنین امیدی دارند.
شیوههای سرکوب مشابه
تداوم اختلال در اینترنت ایران، حتی در شرایطی که اعتراضات تا حد زیادی سرکوب شده، نشاندهندهٔ نگرانیهای پیوستهٔ رژیم در مورد احتمال ازسرگیری اعتراضات است.
ایران و روسیه در مواجهه با اعتراضات یا خیزشهای مردمی از شیوههای سرکوب مشابهی بهره گرفتهاند.
هر دو کشور از طرح اتهامات واهی جاسوسی علیه اتباع خارجی و شهروندان دوتابعیتی بهعنوان روشی برای گروگان گرفتن این افراد استفاده کردهاند.
طی سالهای اخیر، شماری از اتباع خارجی و شهروندان دوتابعیتی در ایران دستگیر و زندانی شدهاند. مثل روسیه، بسیاری از این افراد به جاسوسی متهم شدهاند.
تحلیلگران آگاه از شرایط گفتند شباهتهایی که بین روشهای دو کشور برای بازداشت، بازجویی، اعتراف اجباری و شکنجه وجود دارد نشان میدهد ایران در زمینهٔ تعقیب دگراندیشان از شوروی سابق و روسیهٔ کنونی کپیبرداری کرده است.
یک استاد علوم سیاسی ساکن ایران گفت: «اگر روشهای بازجویی از زندانیان در شوروی و همینطور روسیهٔ امروزی را بخوانید، بهوضوح میبینید که آنچه رژیم ایران انجام میدهد تا حد زیادی شبیه اقدامات روسهاست».
یک گروه حقیقتیاب سازمان ملل متحد در روز ۱۴ تیرماه گفت ایران همچنان برای افراد مظنون به شرکت در اعتراضات عمومی مجازاتهای سنگینی چون اعدامهای «هولناک» تعیین میکند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، گروه حقوق بشر ایران در روز ۱۲ تیرماه گفته که طی یک دورهٔ ششماهه از دیماه ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۲ دستکم ۳۵۴ اعدام در ایران انجام شده و سرعت اجرای اعدامها نسبت به دورهٔ مشابه در سال قبل از آن ۳۶ درصد افزایش یافته است.