عباس آقازمانی معروف به ابو شریف است او مرموزترین چهره سپاه پاسداران است، پیش از انقلاب مدتی طلبه حوزه علمیه بود و مدتی هم عضو سازمان مجاهدین خلق با انجمن حجتیه نیز همکاریهای داشت او همچنین از مؤسسین حزب ملل اسلامی است. سازمان حزبالله نیز ازجمله گروههای مخفیای بود که پیش از انقلاب با آنها ارتباط داشت.
در سالهای آخر پیش از پیروزی انقلاب به لبنان رفت و در کنار مصطفی چمران با جنبش الفتح (یاسرعرفات) همکاری کرد همان ایام بود که به ابو شریف مشهور شد.
ابو شریف در پائیز ۱۳۵۷ به نوفللوشاتو رفت و بهواسطه دوستی و مشورت با مهدی عراقی، به گروه تأمینکنندگان امنیت محل اقامت امام پیوست. بهمن ۱۳۵۷ که آیتالله خمینی به تهران آمد به توصیه آیتالله بهشتی به محل استقرار نیروهای انقلاب در مدرسه رفاه رفت و به سازماندهی آنها و تأمین امنیت و حراست آن مکان مبادرت نمود و از طرف کمیته مرکزی مسئول جمعآوری سلاحها و سازماندهی افراد و گماردن آنان در مراکز حساس گردید و همزمان امور انتظامی مدرسه رفاه را اداره میکرد.
عباس آقازمانی پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، به سامان دادن نیروهای نظامی انقلابی پرداخت که پس از چندی به شکلگیری اولین هستهها و گردانهای عملیاتی سپاه پاسداران منجر شد.
پس از تأسیس سپاه، در ابتدا سپاه پاسداران سه بخش عمده داشت، عدهای تحت فرمان حسن لاهوتی در پادگان باغشاه تهران مستقر بودند. عدهای دیگر که نزدیکی فکری به نهضت آزادی و دولت موقت مهدی بازرگان را داشتند در ساختمان مرکزی ساواک در سلطنت آباد تهران فعالیت میکردند وعدهای هم از مبارزان و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب تحت فرماندهی ابو شریف در پادگان جمشیدیه تهران استقرار داشتند، کار گروه ابو شریف عمدتاً شناسایی وابستگان به سلطنت و بازداشت و بازجویی آنها بود، آنها در بسیاری از امور با دیگر گروههای سپاه مشکل داشتند و همین مشکل باعث شد تا در اردیبهشت ۱۳۵۸ هر سه گروه با مصوبه شورای انقلاب ادغام و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسماً تأسیس گردید. با شکلگیری سپاه پاسداران، جواد منصوری بهعنوان فرمانده و ابو شریف که در تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقش اساسی داشت از طرف شورای انقلاب به سمت عضو شورای فرماندهی و فرمانده عملیات سپاه منصوب شد.
برای اطلاعات بیشتر می توانید صفحه تلگرامی ما را عضو شوید
با شکلگیری شورای فرماندهی بهعنوان کادر مرکزی سپاه و مشخص شدن اولیه وظایف آن، زمینه تأسیس زیرمجموعههای سپاه و توسعه آن در سایر نقاط ایران فراهم آمد. بعدها ابو شریف به فرماندهی کل سپاه منصوب شد.
تا اواسط سال ۱۳۶۰، نام ابو شریف ملازم با سپاه پاسداران بوده است. در این سالها ابو شریف بهعنوان عضو شورای فرماندهی، فرمانده عملیات و فرمانده کل سپاه، فعالیت مینموده است. سوابق مبارزاتی و تجارب نظامی و چریکی و شخصیت کاریزماتیک او نقش مهمی در شکلگیری و تثبیت و توسعه و ایفای نقش مؤثر و حساس سپاه پاسداران در دوران پرتلاطم و پر چالش سالهای اول انقلاب و حفظ یکپارچگی ایران داشت. چنانکه ابو شریف در ۲ مهر ۱۳۵۸ به دیدار آیتالله خمینی رفت و از سوی وی مورد تأیید و تشویق قرار گرفت.
دوران فرماندهی ابو شریف در سپاه، همزمان بود با انتخاب ابوالحسن بنیصدر به سمت رئیسجمهوری و انتصاب او به جانشینی فرماندهی کل قوا از سوی آیتالله خمینی. ابو شریف نیز در این ایام وابستگی بسیار نزدیکی با ابوالحسن داشت، این نزدیکی باعث شد که پس از عزل بنیصدر بدبینی نسبت به او در بدنه سپاه به وجود بیاید، نهایتاً در اواسط سال ۱۳۶۰، پس از تغییر و تحولات پیشآمده در سپاه بهواسطه جنگ ایران و عراق، عباس آقازمانی برای تصدی مسئولیت سفارت ایران در پاکستان، عازم آن کشور شد. او ابتدا در شهریور ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار سفارت و در فروردین ۱۳۶۱ نیز به سمت سفیر ایران در آن کشور برگزیده شد. مأموریت او در پاکستان بعد از ۳ سال پایان یافت و ابو شریف در سال ۱۳۶۳ به ایران بازگشت.
او پس از بازگشت از پاکستان به تهران نرفت و به قم رفت و مدتی به ادامه تحصیلات مذهبی در کنار آیتالله منتظری پرداخت بهواسطه همین نزدیکی او به منتظری بود که نمایندگی وی در امور افغانستان را بر عهده گرفت و به مجاهدین افغان درنبرد با دولت شوروی یاری میرساند و از همین رو به افغانستان رفتوآمدهای طولانیمدت داشت به روایتی او اغلب دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی را در افغانستان گذراند چنانکه در آن زمان با خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان و ساقط شدن دولت کمونیستی محمد نجیب الله توسط مجاهدین، ابو شریف به همراه گروههای جهادی افغان و نیروهای القاعده که در آن زمان بهصورت متحد با نیروهای شوروی سابق میجنگیدند در هنگام فتح پایتخت، وارد شهر کابل شد.
ابو شریف پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان و شروع جنگ داخلی در افغانستان و پس از تصرف کابل توسط طالبان به پاکستان رفت، اینجا سرآغاز سکوت او و مرموز شدن ابو شریف هست.
او تمامی دهه ۸۰ شمسی را در کشور پاکستان گذراند، خود مدعی است در آن سالها به فعالیتهای علمی و دینی اشتغال داشته است. در بعضی از مصاحبهها نیز گفته است به دامداری و دامپروری در اسلامآباد مشغول بوده است.
هیچ اطلاعات مشخصی ازآنچه ابو شریف در پاکستان انجام داده است در دسترس نیست اما گفته میشود (اسناد ویکی لیکس و همچنین گزارش کمیته ملی ۱۱ سپتامبر دولت آمریکا) از او بهعنوان حلقه رابط و عضو احتیاط ایران با القاعده نامبرده میشود.
با گسترش تحقیقات دولت آمریکا و همچنین شناسایی محل اختفای بنلادن و به هلاکت رسیدن وی (۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰) خبر رسید ابو شریف به ایران بازگشته، در مورخه ۱۶/۴/۱۳۹۰ روزنامه خراسان خبر از حضور مجدد وی در ایران داد که انتشار این خبر در سایتهای خبری، مطبوعات و محافل سیاسی ایران بازتاب یافت.
ابو شریف، این مرموزترین سردار سپاه پاسداران درواقع جعبه سیاه ارتباط ایران و یا سپاه پاسداران با القاعده و چهبسا بنلادن هست، ابو شریف در تمامی ایامی که دولت طالبان و گروه القاعده حتی به کشتار دیپلماتهای ایران در مزار شریف اقدام کردند وبیم آن میرفت که حمله نظامی ایران به افغانستان آغاز شود با القاعده ارتباط تنگاتنگ و نزدیک داشته است، درواقع کاملاً مشخص است در تمامی ایامی که بنلادن بهصورت مخفیانه در اسلامآباد به سر میبرد و تا زمانی که زنده بود ابو شریف در اسلامآباد بود و پسازآن به ایران آمد این جعبه سیاه سپاه هرگز در مورد تلاقی این زمان و مکان و اینکه در اسلامآباد چه کرده است سخن نگفته است.
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی می توانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز و یا #ایران_بریفینگ دنبال کنید.
*امیر فرشاد ابراهیمی