487
Thursday, November 11, 2010
آمانج زیبایی که هم اکنون به کردستان عراق گریخته است، در تماس با خبرنگار خبرگزاری رهانا شرح تکان دهندهای از شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی داد
آمانج زیبایی کارمند اداره مخابرات مهاباد ۱۶ خرداد دستگیر و نهایتا در ۳ تیر ماه به قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد
وی که اثر سوختگی بر روی گردنش مشهود است در این مورد گفت: در زمان دستگیری مرا سوار اتومبیل وزارت اطلاعات کردند به من گفتند سرت را باید پایین بگیری که متوجه نشوی تو را به کجا منتقل میکنیم، همینکه تا خواسته کمی سرم را بالا آوردم یک سیگار را روی گردنم خاموش کردند وقتی اعتراض کردم یکی دیگر هم خاموش کردند که جای آنها در عکسها مشخص است
به گزارش خبرگزاری رهانا، مامورین وزارت اطلاعات ضمن تفتیش خانه آمانج زیبائی، پاسپورت، کارت ملی، کارت کارمندی، لپتاپ و کیس کامپیوتر و همچنین کتابخانه و مجموعه سیدیهای او را ضبط کردند
وی ادامه داد: همه دوستان و آشنایان در محیط کار و دانشگاه مرا با نام آمانج می شناسند اما نام من در شناسنامه صلاح الدین است
پرسش این است که وزارت اطلاعات اصلا مرا به اسم قانونی خودم دستگیر نکرد حتی حکم تفتیش خانه من به نام آمانج صادر شده است
نیرو های اطلاعات چگونه از این موضوع بی اطلاع بودند
آمانج زیبایی گفت: در زمانی که در زندان بودم مرتباً تحت شکنجه بودم و دو بار راهی بهداری زندان مهاباد شدم
من در اعتراض به وضعیت زندان و سلول انفرادی دست به اعتصاب غذا زدم و روزی یک حبه قند می خوردم تا زنده بمانم و در این مدت فقط یک سرم قندی به من زدند
زمانی که از بهداری برای من پزشک آوردند او گفت باید به بند عمومی منتقل شوم، همین که سرم قند تمام شد، مرا به سلولی از بند عمومی بردند که هیچ کس در آن نبود و مرا درون قفس فلزی تلویزیون گذاشتند و تا صبح در آنجا بودم، آنها میگفتند این هم از سلول عمومی
آمانج زیبایی پس از آزادی به قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی به کردستان عراق گریخت و دادگاه غیابی وی را در دو حکم جداگانه در مجموع به ۲۳ سال زندان محکوم کرد
وی در مورد این حکم گفت: جمهوری اسلامی از طریق کنسولگری ایران در کردستان عراق این حکم را به من ابلاغ کرد و از مقامات کردستان خواسته است تا مرا برای اجرای حکم تحویل جمهوری اسلامی بدهند اما هنوز موفق به این کار نشده اند
وی در مورد اتهامات مطرح شده در دادگاه اینگونه گفت: از آنجایی که من کارمند اداره مخابرات بودم، نیروهای امنیتی چنین تصور کردند که من اقدام به شنود تلفنهای وزارت اطلاعات و انتشار نام و مشخصات کارمندان آنها کردهام، اما من این اتهامات را رد میکنم
من داشتم زندگی خودم را میکردم مرا ناچارا از خانه خود بیرون کرده اند. ۳ تیر که از زندان آزاد شدم حکم اخراج مرا نیز دادند و من بیکار شدم
وی با تاکید بر اینکه قصد پناهنده شدن به هیچ کشوری را ندارد افزود: به دلیل این که من هیچ مدرک شناسایی ندارم در کردستان عراق از خانه بیرون نمی توانم بروم چون هر لحظه امکان دستگیری و استرداد من وجود دارد
او اطلاعات دیگری نیز در مورد یکی از زندانیان عقیدتی زندان مهاباد در اختیار خانه حقوق بشر ایران گذاشت
به گفته او «ربین نبردی» فرزند بایزید نبردی دیگر زندانی سیاسی محبوس در زندان مهاباد است که تنها به جرم این که فرزند یکی از پیشمرگان حزب دمکرات کردستان بوده است، در زندان به سر می برد
وی در این مورد گفت: پدر او پیشمرگ حزب دمکرات کردستان بوده است و در سال ۶۷ شهید شد، زمانی که او به دنیا آمد در اداره اطلاعات یک آمپول به او تزریق کردند و یکی از پاهایش را از دست داد
او هم زمان با من دستگیر شد و تنها جرمش این است که فرزند آن شهید است، دادگاه انقلاب برای او وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی تعیین کرده اما خانواده او توان تامین این وثیقه را ندارند، او به سه سال و سه ماه و یک روز زندان محکوم شده است و در حال حاضر در زندان مرکزی مهاباد در حال سپری کردن دوران محکومیت خود است
فرشاد محمدی