http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=71826
شنبه 3 مهرماه 1389
مهر- محسن رضايي در بيان خاطراتي از زمان جنگ و حوادث پس از آن گفت، محمد خاتمي و بهزاد نبوي، دو عضو کابينه موسوي با اعلام جشن پيروزي پس از پايان جنگ و پذيرش قطعنامه مخالف بودند.
محسن رضايي، فرمانده اسبق سپاه در گفتگويي به مناسبت هفته دفاع مقدس در رابطه با پذيرش قطعنامه 589، آن را تصميم تاريخي امام خواند و اضافه کرد: «امام در شرايط تلخي، هم آگاهانه و هم با پذيرفتن همه پيامدهاي اين تصميم گيري، بخاطر مصلحت اسلام و انقلاب اسلامي قطعنامه را در آن شرايط پذيرفتند».
وي در ادامه با تاکيد بر اينکه در آن زمان از مخالفان قبول قطعنامه بوده است، افزود:« حوادث بعدي که اتفاق افتاد معلوم شد که امام يک تصميم گيري فوق العاده مهم و تاريخي در آن شرايط گرفته است. اين تصميم گيري امام باعث شد که از فجايع بعدي جلوگيري شود و در حقيقت جنگ به نفع ايران تمام شود».فرمانده اسبق سپاه پاسداران، خاطرنشان کرد:«آن جام زهري که امام نوشيد، خداي متعال آن را تبديل به پيروزي براي ايران درهفتههاي بعد کرد و لذا يکماه بعد امام فرمودند ما دراين جنگ حتي يک لحظه هم نادم و پشيمان نيستيم، اين جمله امام تعبير جام زهر را منسوخ کرد».
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينکه اگر جنگ با همان شرايط و نتيجهاي که باعث شد، امام جام زهر بنوشد، تمام ميشد ما در جنگ شکست ميخورديم، گفت: «موقعي که بعد از تصميم امام حملات صدام به کرمانشاه و خرمشهر تماما با شکست مواجه شد، تصميم حضرت امام تواناييها را افزايش داد و محدوديتهاي بين المللي براي صدام بوجود آورد». رضايي در بخش ديگري از گفتگوي خود به مناسبت هفته دفاع مقدس پيرامون انشقاق در روحانيت در سال 66 نيز اظهار داشت: «درعقب جبهه اختلاف سياسي وجود داشت. بين سياسيون و نظاميها هم اختلافاتي در رابطه با اداره جنگ وجود داشت که جنبه سياسي به خود ميگرفت».
رضايي در ادامه افزود: «وقتي جنگ در مرداد ماه تمام شد يکي از آقايان ظاهرا دکتر فيروزآبادي بود در هيئت دولت پيشنهاد ميکند با توجه به پيروزيهايي که درمرصاد و بيت المقدس خرمشهر به دست آمده و صدام از روي ناچاري قطعنامه را پذيرفته است خوب است ما در مرداد ماه همان سال اعلام جشن کنيم اما دو نفر از اعضاي کابينه مخالفت ميکنند و ميگويند ما در جنگ شکست خورديم چرا شما ميگوييد جشن بگيرد که اين قضاوتي سياسي بود».
رضايي در پاسخ به اينکه اين دو نماينده چه کساني بودند اظهار داشت:« آقاي فيروزآبادي به من گفت اين دو نفر بهزاد نبوي و آقاي خاتمي بوده اند».
اختلافات سياسي را کنار ميگذارند؟
اختلافات سياسي در ايران بنيادي نيست آنها را کنار ميگذارند و چون منافع ملي برايشان مهم است و به همه آنها ارتباط پيدا ميکنند ميآيند صحنه و دفاع ميکنند.
با توجه به اينکه شما فرمانده سپاه بوديد درآن دوره خيلي از عملياتهاي ايران شکست ميخورد آيا نفوذيها باعث شکست عملياتها ميشدند يا کارشکنيهايي در بالاتر يا ستاد جنگ يا کابينه، علت شکست خوردن عملياتهاي مهم ايران بود؟
درصد شکستهاي ايران نسبت به پيروزيهاي آن خيلي کم بود و نسبت به ارتش عراق قابل مقايسه نبود يعني در حقيقت ما ميتوانيم 8 سال جنگ را بگوييم بيش از 6 سال ما هجوم کرديم و کمتر از 2 سال عراق در حال هجوم به ايران بود. مثل دو کشتي گير که از 8 امتياز کلي 6.5 را ايران گرفت و 1.5 امتياز عراق بگيرد. هجوم با ما بود. البته آن شکستها هم دلايلي داشت.
شکستهايي که ايران درسال اول جنگ داشت ضعف مديريت جنگ بود. فرمانده قوي در سال اول جنگ که ارتش عراق حمله کرد وجود نداشت. اما در سال سوم و چهارم به دليل تقويت سيستم اطلاعاتي عراق بوده که از آمريکاييها گرفته تا منافقين به آنها کمک ميکردند و رشد تجهيزات نظامي عراق، توان رزمي عراق که چند برابر ما شده بود در مقابل، شتاب رشد و تقويت توان نظامي ايران کند شده بود. در طول سالهاي بعد از آزادي خرمشهر تا قبل از عمليات خيبر که ما با ابتکارات اين تواناييها و اطلاعات وسيع ارتش عراق را دور ميزديم. چه از طريق فريبهايي که ما به کار ميبرديم و چه از طريق ضد اطلاعاتي که ما موفق شديم در سالهاي سوم و چهارم جنگ به يک سيستم ضداطلاعاتي دست پيدا کنيم که اطلاعات آنها را خنثي ميکرديم با ابتکارات عملياتي که در فاو و شلمچه به آن دست يافته بوديم توان رزمي عراق که چند برابر ايران شده بود ما آن توان رزمي را خنثي ميکرديم. بنابراين يا با کمک ضد اطلاعات يا با کمک ابتکارات عملياتي ما توانستيم سالهاي آخر جنگ با پيروزيهاي پي در پي مواجه شويم.
دليل خروج شما از سپاه چه بود؟
16 سال من فرمانده سپاه بودم بايد نسلهاي بعدي ميآمدند و خودشان را براي آينده سپاه آماده ميکردند مسئله دوم اينکه من در خارج از پادگانها يعني در جامعه و اداره کشور احساس خطر ميکردم و فکر ميکردم که در مسائل اقتصادي دير يا زود با مشکلات جدي مواجه ميشويم و من معتقد بودم بعد از جنگ تهديد آينده ايران يک تهديد اقتصاد ميدانستم و چون خودم را آماده کرده بودم براي کمک به نظام از سپاه بيرون آمدم. البته امکاني دراختيار من قرار نگرفت و دولتمردان به من کمکي نکردند ولي همين امکان مجمع که آن هم رهبرانقلاب در اختيار من قرار دادند در مسئله تدوين چشم انداز و سياستهاي کلي کشور به ويژه اصل 44 توانستم از بخشي از توانايي هايم استفاده کنم از نظر تخصصي کمک کنم به نظام. بعد از پايان جنگ تهديد آينده ايران را فرهنگ و اقتصاد ميدانستم و مترصد بودم که فرصتي پيش بيايد بيرون بيام. البته مقام معظم رهبري بعد از 3 سال که قانع شدند، من با اجازه ايشان از سپاه بيرون آمدم.
با خواست خودتان بود؟
بله اما بعد از قانع شدن مقام معظم رهبري که زماني که ايشان فرمودند من ديگر “قانع شدم” از سپاه خارج شدم، البته چند سال طول کشيد.
به اعتقاد شما غرامت جنگ چقدر بوده و پيشنهاد شما براي پيگيري آن چيست؟ اقدامات به چه شکلي بوده؟
همان 90 ميليارد دلار سازمان ملل را من قبول دارم. شاخص خوبي است که دبير کل سازمان ملل اعلام کرد معيار خوبي است و از طريق سرمايه گذاريهاي مشترک با عراق در حوزههاي نفتي مشترک قابل دست يافتن است ما چاههاي نفت مشترکي در نقاط مرزي با عراق داريم. ميتوانيم سرمايه گذاري کنيم و در يک دوره معقول بيست يا سي ساله اين 90 ميليارد دلار را از اين حوزههاي مشترک برداشت کنيم اين حوزههاي مشترک امروزه راکد مانده است و کار جدي در استخراج نفت صورت نگرفته من نميدانم چرا دولت اين کار را انجام نميدهد.