امیر فرشاد ابراهیمی
کاظم صدیقی، امام جمعه محافظه کار موقت تهران در نماز جمعه روز جمعه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ در خطبه دوم نمازجمعه مطالبی را ایراد کرد که به واقع می شود آن خطبه را رمز عملیات برای سقوط احمدی نژاد نامید !
وی محمود احمدی نژاد را تهدید کرد که اگر از رهبری اطاعت نکند، نه تنها وزرایش اورا تنها خواهند گذاشت ، بلکه ممکن است همسرش هم بر او حرام شود . این مطلب واکنشهای بسیاری را در فضای رسانه ای ایران برانگیخت ، یکی به دلیل عریان بودن این تهدید که بدون هیچ واهمه ای انجام گرفته و دیگری به دلیل خطیب این حملات بود .
آقای صدیقی چند سالی است که به عنوان امام جمعه موقت تهران منصوب شده است اما پیش از آنکه اشتهارش به امام جمعه بودن باشد وی از جمله نزدیکترین روحانیون موجود به رهبری می باشد و همچنین همواره در جلسات سخنرانی و منابرش کارگزاران ارشد حکومت و افراد نزدیک به رهبری شرکت می کنند و وی یکی از جمله افرادی است که در طی سالها رهبری آقای خامنه ای سخنران مراسم و محافلی بوده است که از سوی رهبر و یا نهادهای زیر نظر وی برگزار شده است .
اکنون در حالی آقای صدیقی اینچنین بی محابا احمدی نژاد را مورد خطاب قرار می دهد و نوک حملات را حتی تا خصوصی ترین زوایای زندگی وی نیز پیش برده است ، که پیشتر از وی نیز احمد خاتمی، دیگر امام جمعه موقت تهران که همواره خشمگین و عصبانی دیگران را مورد انتقاد قرار می دهد درباره احمدی نژاد سخن رانده بود و پرده از این تحرکات برداشت که : موضوع ” احمدی نژاد بدون مشایی” اصلیترین موضوع روز اصولگرایان است و بشدت دارد دنبال می شود !
در همین حال یکی دیگر از مهره های اصلی روحانیت و محافظه کاران در یکی از مذهبی ترین شهرهای ایران یعنی مشهد که او نیز در مقام امام جمعه مشهد است یعنی آقای احمد علم الهدی که همواره سخنانش بازتاب نظرات رهبری است رفتار احمدی نژاد و هوادارانش را “دشمن شادکن” توصیف کرده و خواستار « تمام شدن این بساط» گردیده است !.
احمدی نژاد نه تنها تا دو سال دیگر رئیس جمهور قانونی کشور است بلکه وی چندی پیش در سخنرانی و دیدارش با هواداران خود مغرورانه اعلام نمودکه نگران رئیس جمهور بعدی نباشید که وی انتخاب شده است !
شاید همین اظهار نظر وی بود که آتش حملات محافظه کاران را برانگیخت چراکه حدس و گمانها از این کلام احمدی نژاد بروی چند نفری چون اسفندیار رحیم مشایی ، رحیم بقایی و … گشت که همگی مورد خشم محافظه کاران می باشند .
حالا نه تنها باید نسبت به رئیس جمهور بعدی مورد نظر احمدی نژاد شک کرد بلکه به ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد در همین دوسال باقی مانده نیز بدگمان بود ! چراکه محافظه کاران قدرتمند حکومتی که همگی دارای پایگاههای مستحکمی در مجلس و سپاه و رهبری هستند زمزمه های برکناری و بی کفایتی او را از محافل خصوصی و پنهانی و خودمانی اکنون به عیان رسانده اند و رسما در رسانه های کشور بیان می کنند .
اما ظاهرا این بار دیگر رهبری تمامیت خواه ایران همانند دیگر مراحل گذشته به راحتی نمی تواند موتور حذف خود را بکار اندازد ! چرا که رقیب از جنس خودش است و کوتاه آمدنی هم نیست ، به عنوان مثال اخیرا در فضای سایبر گوشه هایی از سخنان اسفندیار رحیم مشایی رییس دفتر احمدی نژاد پخش شده که در میان حامیان خود علنا رهبری و حامیانش را هشدار می دهد که حذف شدنی نیست و :« به این آسانی ها کنار نمی رود و عادت دارد سکته بدهد تا سکته کند ! » .
احمدی نژاد در طی این شش سال نشان داده است که جنسش از جنس کسانی چون مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت ، ابوالحسن بنی صدر، نخستین رییس جمهوری ویا آیت الله منتظری، قائم مقام رهبری ایران نیست ، او در این سالها براحتی نشان داده که به می تواند با تکیه به شعارهای رهبری پسند افراد قدر قدرتی را چون هاشمی رفسنجانی را به زیر کشد و از متن به حاشیه براند !
احمدی نژاد هنگامی که در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ آمد همگان برنده انتخابات را هاشمی می دانستند اما احمدی نژاد توانست با مهندسی آراء توسط مجتبی خامنه ای و همکاری سپاه پاسداران مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی دو کاندیدای قدرتمند دیگر ریاست جمهوری را آچمز کند و صدای اعتراض آنها را به سرعت خاموش کرد .
بزرگترین شانس موفقیت احمدی نژاد در طی شش سال اخیر و دو انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده همراهی بزرگترین نهاد امنیتی و سیاسی و حتی اقتصادی کشور یعنی سپاه پاسداران با او بود .
چرا که در ماجرای اعتراضات پس از انتخابات دو سال گذشته نیز او به راحتی توانست به خونین ترین وجه ممکن و به قیمت صدها ها کشته و هزاران زندانی ریاست خودش را بر جمهوری اسلامی ادامه دهد .
ورای سپاه پاسدارن گروه های فشاری که همواره پیاده نظام موتور حذف و سرکوب رهبری بوده اند نیز در طی این شش سال جانانه در شمار هواداران احمدی نژاد بوده اند ، این پباده نظامها افرادی نیستند جز همان کسانی که حزب الله و بسیج خوانده می شوند و ورای گرایش سیاسی شان در مهمترین و حساسترین سازمان های امنیتی، نظامی و نظارتی ایران عضویت دارند و صاحب قدرت هستند ، اینان در نگاهی دیگر همانهایی هستند که همواره صندوقهای انتخاباتی در دستهای آنان بالا و پائین می شود و برگزاری میدانی انتخابات همواره بر عهده آنان بوده است .
به احتمال زیاد ماجراهای آغاز شده بر سر افشای نقش رمال ها و جن گیر های پیرامون احمدی نژاد زمینه سازی روانی در درون حلقه های حامی احمدی نژاد می باشد که تلاشی است برای تنها کردن احمدی نژاد از طیف هایی که از او حمایت می کردند .
خطبه های نماز جمعه آقای صدیقی نشان می دهد که این بار رهنمودی که به امامان جمعه داده شده است نه سخن گفتن در رد رهبران اعتراضات پس از انتخابات که سخن گفتن علیه فردی است که به گفته منتقدان رهبر ایران برای برسرکار آوردنش بخش مهمی از سرمایه تاریخی جمهوری اسلامی را قربانی کرد .
درگيري خونين هواداران خامنه اي و احمدي نژاد در مصلي تهران و میادین منیره و امام حسین و ولیعصر روز شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰آغازگر یک نبرد تمام عیار است گرچه در این روز دو طرف فقط با « کمربند و زنجیر » به جان هم افتاده بودند اما براحتی به گفته شاهدان می شد برجستگی های سلاح زیر پیراهن آنان را دید !
در این میان فقط فرماندهان سپاه و رهبری هستند که نگران به نظر می رسند چراکه احمدی نژاد اصلا حملات طرفداران خامنه ای را جدی نمی گیرد چرا که او خود بیش از هرکس دیگری می داند خامنه ای و اعوان و انصارش چقدر تنها هستند ، چرا که اگر خامنه ای می توانست با حرف های خود حمایت اجتماعی و سازمانی لازم را ایجاد کند دیگر نیازی به سربازانی مثل او و هوادارانش را نداشت .
به نظر می رسد که این بار همان طور که امام جمعه مشهد گفته است رهبر ایران به جای رقبای بیرونی با خودی هایی طرف است که خود را بر اساس همان ارزش هایی مدعی می دانند که تاکنون رهبر ایران آنها را نمایندگی می کرد .
به سختی کار حذف باز می گردیم و اینکه واقعا اگر این بارنیز رهبر ایران این سربازان ولایت را حذف کند می تواند آیا باز می تواند روی سربازان تازه ای حساب کند؟
اگر با وجود همه این شک و تردیدها خامنه ای فرمان حذف احمدی نژاد را داده باشد چه تضمینی وجود دارد که فرد بعدی نیز همچنان به او وفادار بماند ؟