تبلیغات و خبررسانی اسرائیل درباره حملات اخیرش در سوریه کمسابقه بود. ارتش اسرائیل معمولا درباره حملات خارجی خود حرفی نمیزند؛ نه تایید میکند، نه تکذیب. اگر هم زمانی اذعان به حمله در خاک سوریه کرده، گستره خبررسانی به هیچ وجه در حد حملات هفته پیش نبوده است.
سخنگوهای ارتش اسرائیل به زبانهای مختلف خبر حملات اخیر به “مواضع ایرانی در خاک سوریه” را منتشر کردند و با عکس و نقشه و فیلم و طرحهایی که قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه را به تمسخر میگرفت، ‘موفقیت اسرائیل را در بوق و کرنا کردند.
اسرائیلیها میگفتند که حملاتشان را در پاسخ به راکتپرانی نیروی قدس سپاه پاسداران به بلندیهای جولان – که در اشغال اسرائیل است – شروع کردهاند. این روایت در صدر اخبار بسیاری از رسانههای بینالمللی قرار گرفت.
اما همزمان روایت دیگری هم مطرح بود که در روزهای بعد به رسانههای پرنفوذی مانند نیویورک تایمز هم رسید. در این روایت حمله اول را اسرائیل شروع کرده بود و نقطهای در خاک سوریه را هدف گرفته بود.
سوریها با اعلام کشته شدن سه نفر در حملات اسرائیل، مسئولیت حمله راکتی به مواضع اسرائیلیها را به عهده گرفتند.
گروه دیدهبان حقوق بشر سوریه مستقر در بریتانیا هم خبر داد که در حملات اسرائیل – که به ادعای وزیر دفاعشان تمام مواضع ایران در سوریه را هدف گرفته بود – ۱۱ نیروی ایرانی کشته شدند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، ویدیویی منتشر کرد و هشدار داد که ایران خط قرمز را رد کرده است. نام قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه و نیروهای تحت امرش از هر رسانه و تریبونی بلند بود. آمریکا و بریتانیا “حمله ایران به خاک اسرائیل” را محکوم کردند و اروپاییها هم که میخواستند هر دو طرف خویشتندار باشند، نوک پیکان انتقادشان به سوی ایران بود.
سپاه چه کرد؟
فرماندهان سپاه که متهم اصلی اسرائیل و غرب و رسانههای جریان اصلی جهان بودند و بقیه مقامهای لشکری ایران تا الان لام تا کام درباره حملات اسرائیل در سوریه سخن نگفتهاند.
گویی دو طرف جا عوض کردهاند. اسرائیل که سالها در برابر اتهام “کشتن دانشمندان هستهای” و “پدر موشکی ایران” یا “خرابکاریهای” دیگر سکوت کرده بود، اینبار جنگ تبلیغاتی راه انداخته و در مقابل، فرماندهان و مقامهای حکومتی ایران سکوت کردهاند.
تنها واکنش رسمی که در آن هیچ اشارهای به اهداف مورد حمله و اتهامات اسرائیل یا تلفات احتمالی ایرانی ها نشده بود، سخنان سخنگوی وزارت امور خارجه بود که حمله به سوریه را محکوم کرده بود.
برای اطلاعات بیشتر می توانید صفحه تلگرامی ما را عضو شوید
چرا سپاه در واکنش به حملات اسرائیل در سوریه سکوت کرد؟
برای سکوت سپاه در سوریه سناریوهای مختلفی در رسانهها و از زبان ناظران و کارشناسان مطرح شده است.
اول این که هر گونه اذعان به هدف قرار گرفتن گسترده پایگاههای ایرانی در سوریه بدون پاسخی درخور، به ضعف نظامی این نهاد تعبیر میشود.
از سوی دیگر ایران تا الان هدف قرار گرفتن مواضع خود را در سوریه تکذیب نکرده است. اگر اتهام دخالت در حملات راکتی به مناطق تحت اشغال در اسرائیل را رد کند، باید درباره ادعای دیگر اسرائیل یعنی حمله به پایگاههای خود در سوریه هم توضیح دهد.
چنین اظهار نظری به معنای اذعان به داشتن پایگاههای گسترده در این کشور خواهد بود، در حالی که جمهوری اسلامی همواره حضور نظامی غیرداوطلبانه در سوریه را تکذیب کرده و گفته است که حضورش تنها مستشاری است.
دفعه قبل هم که پایگاه تی-۴ در سوریه هدف گرفت و ایران به کشته شدن چند نفر از نیروهای خود اذعان کرد، آنها را مستشاران نظامی معرفی کرد.
احتمال دیگری که بعضا در میان رسانههای محافظهکار در ایران مطرح شده، تدارک سپاه برای پاسخی برنامهریزی شده و نه “عجولانه” به حملات اسرائیل است. این احتمال در حالی مطرح شده که سالها است سپاه ادعا میکند که موشکها و تجهیزات خود را برای پاسخی “دندانشکن” به اسرائیل مهیا و آماده کرده و به محض آن که اسرائیل دست از پا خطا کند، آنها را به کار خواهد برد. شاید از نظر این فرماندهان هنوز اسرائیل “آن طور که باید و شاید” دست از پا خطا نکرده است.