ایران بریفینگ / حسین هدایتی (زاده ۱۳۴۲ در دولاب، تهران) سرمایهدار و مدیر ورزشی ایرانی است. شهرت وی بیشتر به جهت کمکهای مالی کلان در اواخر دههٔ ۱۳۸۰ به تیم فوتبال پرسپولیس تهران و تأسیس باشگاه فوتبال استیلآذین تهران است.
هدایتی متولد تهران و محله دولاب است. او خود میگوید از زمانی که در سپاه بوده است عیدیهایی در حد ۲۵ هزار تومان دریافت میکرده است. او این پولها را صرف خرید سکه، زمین و … میکرده و بهعنوان برکت زندگی به آنها مینگریسته است. باگذشت زمان برخی از این زمینها قیمتشان به میلیاردها تومان میرسد. بهعنوان نمونه خودش به خرید زمینی به قیمت دو میلیارد و سپس فروش آن به قیمت سیصد میلیارد تومان، یا خرید زمینی به قیمت ۲۱ میلیارد تومان و افزایش قیمت آن زمین تا ۲۶۰ میلیارد تومان در سال ۱۳۹۶ اشاره میکند.
اینکه فردی با ۲۵ هزار تومان عیدی و حقوق حداقل ۱۷۰۰ تا ۳۰۰۰ تومان (حقوق رایج اعضای سپاه در آن زمان) بتواند زمین بخرد و اکنون یکی از چند فرد متمول ایران باشد البته طنزی بیش نیست!
او اکنون مالک و مدیرعامل هلدینگ استیلآذین ایرانیان است که علاوه بر فعالیتهای ورزشی و باشگاهداری، درزمینهٔ تولید و صنعت فعالیت میکند. در خصوص حوزه فعالیتهای اقتصادی هدایتی اخبار متفاوتی وجود دارد.
وی در این خصوص میگوید: «هماکنون تعداد کارمندان فعال در کارخانههای من ۹ هزار نفر است و تعداد پرسنل رسمی و بیمهای من با در نظر گرفتن پرسنل غیررسمی، شاید به ۴۰ هزار نفر هم برسد. در ۱۴ استان کشور درزمینهٔ فولاد، نیروگاه، پالایشگاه، مواد غذایی، کشاورزی، آبزیان و میگو فعالیت میکنم. همه واحدها هم فعال هستند بهطوریکه در خوزستان همینالان حدود ۱۴۰۰ نفر پرسنل داریم». درمجموع دو علاقه اصلی دارم که توی هر شرایطی ادامه خواهم داد: «یکی کارآفرینی و نون رساندن به مردم و دوم عشق ورزشیام، یعنی پرسپولیس!».
حسین هدایتی اکنون در مصاحبه با یکی از نشریات ایران در مورد راز پولدار شدنش روایت دیگری گفته است و میگوید: «بهاصطلاح امروزیها میشود گفت: بهنوعی کودک کار بودم! عکسهایی هم از کار در همان دوران دارم که میتوانم در اختیار مجله شما بگذارم. به همین دلیل وقتی ۱۴ ساله شدم و همزمان در دبیرستان تحصیل میکردم، پدرم کارگاهی را درزمینهٔ ساخت وسایل و تجهیزات یراقآلات چمدان و قطعهسازی برای ما راهاندازی کرد، از صبح تا ساعت دو با سه نفر کارگر عزیزی که در کنار من فعالیت میکردند کارکردم تا اوستا شدم.»
او اکنون ثروت خود را از کارگری میداند نه جمعکردن عیدیهایش و عنوان میکند هنگامیکه وارد سپاه شد از راه کارگری وضع خوبی داشته: «در سال ۱۳۶۰ که وارد سپاه شدم با بنز ۲۸۰ مدل ۱۹۷۶ وارد شدم؛ بنابراین یکی از دلایل خروج من از سپاه این بود که به من میگفتند که با بنز حق ورود و خروج نداری. البته وقتی دیدم دارد هم به سپاه و هم به من آسیب وارد میشود خودم استعفا دادم و آمدم بیرون. خیلیها بهدروغ گفتند هدایتی از سپاه خورد و برد، اما من در سپاه نیروی ستادی بودم و مدیریتی در بخشهای پولی و مالی نداشتم. در دوران جنگ حدود ۵ تا باغ و ویلا داشتم. بهطوریکه وقتی با دوستان از جبهه بازمیگشتیم میگفتند بریم باغ لواسان حسین هدایتی!»
او حالا باید توضیح دهد چگونه با حقوق کارگری توانسته هم امرارمعاش کند و هم بنز بخرد: «افرادی که نوع فعالیتشان با نوع فعالیت ما دهه شصتیها همزمان است، میدانند که کشور در سالهای ۵۷ به بعد دچار تورم افسارگسیخته نبود. بهعنوانمثال یک دستگاه پرس در آن دوران قیمتی معادل ۶ هزار تومان داشت، اما امروز قیمت یک دستگاه پرس ۲۵۰ میلیون تومان است، ازاینرو حجم سرمایه موردنیاز برای شروع کار در آن دوران با اکنون قابل قیاس نیست. آن روز درآمد ماهیانه ما بهعنوان یک واحد تولیدی ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان بود؛ اما امروز اگر درآمد ۵۰ میلیاردی هم در ماه داشته باشیم بازهم گرفتاریم، چون حجم تولید و هزینهها و اصطلاحاً دخلوخرج هماهنگ نیست»
اظهارات هدایتی البته در مورد تورم درست است اما دستکم یک بنز ۲۸۰ نیز در دهه ۶۰ حول و هوش ۱ تا ۱٫۵ میلیون قیمتش بوده است که باز با درآمد ماهیانه ۵ هزار تومان قابل خریدن نبود.
این در حالی است که ورای حقوق کارگری او حقوق سپاه نیز ناچیز بوده است: «من در آن زمان یعنی طی دوران جنگ که حدود ۶ سال در سپاه پاسداران خدمت میکردم، حقوقم ۱۹۰۰ تومان بود. آن پول در آن دوران که ملک ارزان بود ارادهای شد مبنی بر اینکه پولی که جمعآوری کردم را ملک بخرم. در سال ۶۵ ویلای فعلی لواسانات را که کمتر کسی باغ میخرید را ۱۰۰ هزار تومان خریدم، اما اکنون ۱۰۰ میلیارد تومان هم بیشتر ارزش مالی دارد؛ اما متأسفانه این موضوع برای مردم غیرقابلباور است.»
ارزش ملک در سال ۱۳۶۵ برای یک ویلا در لواسان هرگز به صد هزار تومان نبوده است، حسین هدایتی واضح است نه از قیمت ملک در آن زمان مطلع بوده و نه ارزش صد هزار تومان در سال ۶۵ را میداند.
هدایتی سپس دهها انتقاد و گلایه از وضع تولید و کارخانهها میکند و هنگامیکه خبرنگار از او میپرسد بهرغم اینهمه مشکلاتی که توصیف کردید و زیانهایی که طبیعتاً متوجه این حرفه است. چرا هنوز در بخش تولید ماندهاید؟ میگوید: «اهل دروغ گفتن نیستم. ازاینرو باید بگویم در حال حاضر بنده فقط به لحاظ مسائل اعتقادی و شوق کارآفرینی و لذتی که از سفرهدار کردن مردم میبرم، دارم به کارم ادامه میدهم. بهجز ورزش که برای من هم هیجان و هم تفریح است هیچ تفریح و استراحت دیگری ندارم»
اظهارات او باورکردنی نیست و از همین رو در جواب خبرنگار که میپرسد اتهام سرمایهداری رانتی را قویاً تکذیب میکنید؟ پاسخ میدهد: «نهتنها تکذیب میکنم. بلکه در همینجا اعلام میکنم که هر کس یک مورد رانتخواری از حسین هدایتی پیدا کرد حاضرم بهعنوان جایزه آخرینمدل یک بنز اس ۵۰۰ را تقدیم او کنم، حدود چهار و نیم میلیارد تومان قیمت این بنز است و به خدا میدم! مرد نیستم که ندم! فقط یکدانه رانتخواری پیدا کنند!
حسین هدایتی نه اولی است و نه آخری ، امثال او که توانستند در سیستم مافیایی جمهوری اسلامی رشد کنند و امروز سرمایه خود را ناشی از ارث خانوادگی و کارگری و جمع کردن پس اندازهایشان بدانند کم نیستند .
او در حالی سرمایه خود را ناشی از کودک کار بودن و حقوق کارگری می داند که بخش اعظم جامعه ایران کارگر و حقوق بگیر هستند ، او نه از قیمت ملک در دهه ۶۰ و حتی ۷۰ اطلاع دارد و نه حتی از وضعیت زندگی کارگران و حتی تولید کنندگان خرده پای آن سالها که هم بتوانند امرار معاش کنند و هم بتوانند ملک در لواسان و اطراف تهران بخرند که اگر اینچنین بود کارگران دهه ۶۰ امروز باید همگی جزو سرمایه داران ایران باشند .
او در حالی می گوید درآمد کارگاهم ماهی ۵۰ هزار تومان بود و سال ۶۵ ملک ارزان بود و رفتم با ۱۰۰ هزار تومان خریدم که در همان زمان کارگران درآمد سالیانه شان هم ۱۰۰ هزار تومان نمی شد ، چگونه می شود هم با ۵۰ هزار تومان امرار معاش کرد هم ویلا خرید ، بماند که سال ۱۳۶۵ ویلای لواسان نیز ۱۰۰ هزار تومان نبوده است !
او در کتمان حقیقت ناشی است و از تورم این روزها و قیمتهای آن روزها فقط چیزهایی شنیده، نه از قیمت ها اطلاع دارد و نه حتی از حقوق بگیران و نحوه زندگی آنها ، ثروت بادآورده ای که چه بسا فقط در اسم و سند برای اوست و مالک فرد دیگری است .
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.