اختصاصی ایران بریفینگ / امیر فرشاد ابراهیمی / ساعت ۲۲:۵۰ روز ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ در محله شونه برگ برلین حادثهای تکان دهنده به وقوع پیوست که درتاریخ سیاسی جمهوری اسلامی و همچنین آلمان ماندگار شد.
تروری خونین در رستورانی به نام میکونوس که در آن تعدادی از سران اپوزیسیون کُرد بهدست عوامل جمهوری اسلامی ایران، به قتل رسیدند.
دادگاه آلمان در یک رسیدگی بیسابقه وطولانی که سومین دادرسی طویل المدت آلمان به حساب میآید برای علی فلاحیان ، علی اکبر ولایتی ، محسن رضایی و احمد وحیدی حکم جلب صادر کرد.
این ترور، که در زمان خود «بزرگترین حمله کشوری خارجی در خاک آلمان بعد از جنگ جهانی دوم» محسوب میشد، تأثیر زیادی بر روی روابط بین ایران و کشورهای اروپایی داشت.
در آن روز یک سمینار بین المللی برای اخزاب جپ در برلین برقرار بود و شش نفر از دعوت شدگان در این رستوران حاضر شدند؛ که علاوه بر آنها دو نفر به صورت اتفاقی و صاحب رستوران (جمعاً ۹ نفر) به همراه خدمتکاران در رستوران حاضر بودهاند:
صادق شرفکندی، دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران
همایون اردلان، نماینده حزب دموکرات کردستان ایران در آلمان
فتاح عبدلی، نماینده حزب دموکرات کردستان ایران در اروپا
نوری دهکردی، دوست شرفکندی
پرویز دستمالچی، عضو کنفدراسيون بينالمللی دانشجويان ايرانی
ساعت حدود ۲۲ و ۵۰ دقیقه ناگهان سه فرد مسلح وارد رستوران شدند. یکی نزدیک در ورودی و دومی در قسمت جلویی رستوران میایستند و نفر سوم نیز مسلسل به دست وارد قسمت پشتی رستوران که ۶ ایرانی در آنجا دور یک میز نشسته بودند رفته فحشی رکیک به مادر حاضران میدهد و همه آنها را به رگبار میبندد.
بعد از دو رگبار مسلسل نفر دوم به مجروحان تیر خلاص شلیک میکند.
شرفکندی،عبدلی و اردلان در جا کشته میشود، نوری دهکردی در بیمارستان فوت میکند و عزیز غفاری صاحب رستوران از ناحیه پا و شکم زخمی می شود.
دو تن از ضاربان، عباس راحیل و یوسف امین، از اعضای حزبالله لبنان، سه هفته بعد از ترور در شهر راینه المان دستگیر میشوند.
اعترافات امین منجر به دستگیری دیگر اعضای ترور (از جمله کاظم دارابی، محمد ادریس و عطاالله ایاد) میشود.
سه نفر از اعضای تیم ترور نیز موفق به ترک خاک آلمان قبل از دستگیری میشوند:
عبدالرحمان بنی هاشمی (با نام مستعار ابو شریف)، فرمانده عملیات، مسلسلچی، متواری به ایران
ابوجعفر، معروف به حیدر، متواری، از اعضای حزبالله لبنان، ساکن شهر اسنابروک آلمان متواری به لبنان و نهایتا ایران
علی صبرا، عضو حزبالله لبنان. متواری لبنان .
آلمان و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی پس از این ترور در اعتراض به ابدام تروریستی حمهوری اسلامی نزدیک به چهارسال رابطه خود را با حمهوری اسلامی قطع کردند ،قطع رابطهای که با آمدن دولت خاتمی در سال ۱۳۷۶ رفته رفته رو به گرمی رفت.
کاظم دارابی ۱۵سال بعد علیرغم داشتن سه حکم ابد در گفتگوهایی نیمه محرمانه با یک بازرگان آلمانی متهم به جاسوسی تبادل شد و به ایران بازگشت .
چند عضو دیگر تیم ترور که در حزب الله لبنان عضویت داشتند با خاتمه دوران زندانشان به ایران و لبنان بازگشتند.
دكتر محمد صادق شرفكندی که بود ؟
شرفکندی یکی از معدود رهبران حزب دموکرات کردستان ایران بود که همواره تاکیدبر آوردن نام «کردستان ایران» داشت.
صادق شرفکندی متولد ۲۱ دی ۱۳۱۶ در روستای طرغه از توابع بوکان است.
وی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی در بوکان با خانوادهاش به مهاباد مهاجرت کرد تا تحصیلاتش را ادامه دهد.
در دوران کودکی از داشتن نعمت پدر محروم و تحت سرپرستی برادر بزرگش بود.
او پس از اتمام دوره متوسطه در تبریز موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشته شیمی از دانشسرای عالی تهران گردید.
او به عنوان سرباز سپاه دانش مدتی به عنوان دبیر شیمی در شهرهای مهاباد و ارومیه به تدریس پرداخت و تا سال ۱۳۴۳ کار تدریس و دبیری را ادامه داد تا که در همین سال به علت فعالیت سیاسی توسط ساواک بازداشت و در نهایت به شهرری تبعید شد.
اما کمی بعدتر صادق شرفکندی در دانشگاه تربیت معلم به عنوان معاون دانشکده شیمی این دانشگاه مشغول به کار شد و سپس با استفاده از بورس تحصیلی بنیاد پهلوی به فرانسه رفت و از دانشگاه پاریس موفق به اخذ مدرک دکترا در رشته شیمی شد.
وی در سال ۱۳۵۵ پس از پایان تحصیلاتش به ایران بازگشت و به عنوان استاد ارشد شیمی در دانشگاه تربیت معلم به کار تدریس ادامه داد.
شرفکندی در سالهای اقامتش در فرانسه(۱۳۵۲) از طریق عبدالرحمان قاسملو با حزب دمکرات کردستان ایران آشنا شد و تقاضای عضویت در آن را نموده بود که پس از مراجعت به ایران به عنوان رابط عبدالرحمان قاسملو و اعضای قدیمی حزب در داخل ایران وظیفه حزبی خویش را به انجام رسانید.
به دنبال سقوط نظام پهلوی وی در سال ۱۳۵۸ به عنوان مشاور کمیته مرکزی و در اوایل تابستان ۱۳۵۹ از سوی رهبر حزب برای کار تمام وقت در حزب به کردستان فراخوانده شد و در جریان نشست کمیته مرکزی حزب در تابستان همان سال به عضویت دفتر سیاسی حزب انتخاب گردید.
وی در سال ۱۳۶۵ پس از آنکه عبدالرحمان قاسلمو در یک مذاکره محرمانه با نمایندگان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در اتریش توسط همان مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ترور و کشته شد دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران شد که وی نیز نهایتا در تروری که پنج شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ در رستوران میکونوس برلین صورت گرفت همراه با تنی دیگر از سران حزب توسط تیم ترور جمهوری اسلامی کشته شد.
بسیاری معتقدند جمهوری اسلامی با ترور قاسلمو وشرفکندی عملا گفتگو با حزبی که تا اواسط سال ۱۳۶۰ در شهرهای کرد ایران دفاتر رسمی داشت را غیرممکن کرد.
ترور میکونوس چگونه انجام شد ؟
۲۶ شهریورماه ۱۳۷۱ ساعت حوالی یازده شب یک تیم عملیاتی از نیروی قدس سپاه پاسداران شامل دو مرد مسلح که ماسک بر چهره داشتند و یک محافظ و یک راننده در رستورانی در محله شونه برگ خیابان پراگ برلین بنام میکونوس با گشودن آتش بروی هشت مخالف جمهوری اسلامی چهار تن از اعضای ارشد حزب دموکرات کردستان ایران را به قتل میرسانند صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، نوری محمد پور دهکردی و همایون اردلان جانباختگان این عملیات تروریستی بودند.
شرح ترور در گزارش دادگاه اینچنین آمده است:
اتاق جلویی رستوران مملو از مشتریان عادی بوده. اگرچه رستوران میکونوس اسمی یونانی داشت، اما یک رستوران ایرانی بود و تبدیل به پاتوق همیشگی چهرههای ایرانی مخالف که بهعنوان سازمانهای چپ شناخته میشدند، گردیده بود. مالک رستوران عزیز غفاری عضو سابق سازمان مارکسیست ـ لنینیستی به نام فداییان خلق میزی بزرگ در اتاق عقبی برای گروهی از میهمانان قرار داده بود که در زمان رخ دادن حمله، دور میز در حال استراحت و بحثهای سیاسی پیرامون ایران بودند.
صادق شرفکندی هدف اصلی حمله، به همراه برخی از اعضا و نمایندگان حزبش به دعوت حزب سوسیالیست آلمان در حال دیدار از آلمان بودند. شرفکندی جانشین عبدالرحمن قاسملو شده بود که سه سال قبل در وین در شرایطی مشابه به قتل رسیده بود.
سایر کشتهشدگان عبارت بودند از فتاح عبدلی، از نمایندگان KDPI در اروپا، همایون اردلان نماینده حزب مزبور در آلمان، و نوری دهکردی مترجم سایر اعضا گروه نیز بهشدت زخمی شده.
شرفکندی کنار میز نشسته بوده و بعد از تیر خوردن روی زمین میافتد. یکی از مهاجمان برای حصول اطمینان از مرگ وی، قبل از ترک صحنه یک تیر خلاص در مغز وی خالی میکند. پس از حادثه، رسانههای جمعی بلافاصله اتهام را متوجه مقامات ایران کردند و باهدف ایجاد ارتباط بین این واقعه و قتل قاسملو، سرویس امنیتی ایران را مجرم دانستند.
بعد از عملیات ترور، سرویس اطلاعاتی و جاسوسی خارجی بریتانیا MI6 به طرف آلمانی خود اطلاع میدهد که بنا به برخی منابع مطمئن، دو تن از عوامل ترور رهبران کرد، هنوز به احتمال قوی درآلمان هستند.
آنها در یک اشتباه برای ارتباط با تهران از یک تلفن واسط از آلمان با انگلیس و از انگلیس با تهران تماس گرفته بودند و تقاضای کمک برای خروج از آلمان کرده بودند.
این دو، اتباع لبنانی که بعدها مشخص شد از اعضای حزبالله لبنان بودهاند و در تهران دوره آموزش نظامی گذرانده بودند، به نامهای عباس راحیل ۲۶ ساله و یوسف امین ۲۵ ساله در خانه احمد امین برادر یوسف (که در ایالت نورد راین وستفالن زندگی میکرد) پنهانشده بودند.
ساعاتی بعد از گزارش مقامهای امنیتی بریتانیا مأموران آلمانی شبانه به منزل آنها یورش برده و همه را بازداشت کرده در خانه آنها نزدیک به صد هزار تومان پول ایرانی و چند اسلحه اتوماتیک یافته شد.
یوسف امین اولین کسی بود که اعتراف کرد:
او محل اختفای اسلحه ای که با آن ترور انجام شده بود و اتومبیلی که با آن گریخته بودند را فاش ساخت.
او همچنین آدرس و اطلاعات شخصی کاظم دارابی را نیز فاش کرد و عنوان نمود رهبر عملیات او بوده است، دارابی سه روز بعد دستگیر میشود.
در بعد از بازداشت دارابی بود که معلوم شد سرویس اطلاعاتی بریتانیا برای مدت بیست سال کاظم دارابی را تحت نظر داشته و مکالمات تلفنی او را گوش میکرده است. نهایتاً در خاتمه دادرسیها اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی وی را جاسوس ایران و عضو نیروی برونمرزی سپاه پاسداران توصیف کرد.
غیر از کاظم دارابی، یوسف امین، عباس راحیل و دو تبعه لبنانی دیگر به نامهای عطاءالله ایاض ۲۷ ساله و محمد ادریس، متهمان پرونده بودند.
یکی دیگر از اعضای گروه مهاجم به نام فضلالله حیدر(معروف به ابوجعفر) موفق شده بود دو روز بعد از عملیات ترور ابتدا به لهستان و سپس به لبنان بگریزد.
درروند دادگاه میکونوس مشخص شد موضوع فراتر از حضور کاظم دارابی و چهار لبنانی دیگر است.
با خاتمه بازجوئیها و تحقیقات که تاکنون در نوع خود بینظیر بوده است، در این عملیات مستندا مشخص شد که این عملیات از سوی عالیترین نهادهای حکومتی و نظامی جمهوری اسلامی طراحی و هدایتشده است.
در این عملیات کاظم دارابی کازرونی بهعنوان فرمانده و پشتیبان عملیات و عبدالرحمان بنیهاشمی، عضو معاونت عملیات حوزه اروپای شرقی وزارت اطلاعات، بهعنوان عامل یک و عباس حسین راحیل، عضو نهضتی نیروی قدس سپاه پاسداران (حزبالله لبنان) بهعنوان تکتیرانداز و همچنین سید محمد یوسف امین و فضلالله حیدر بهعنوان کمین و مراقب عملیات و علی صبری و محمد اشمر، که همگی از اعضای حزبالله لبنان بودند در این عملیات حضور داشتند.
اهمیت دادگاه میکونوس ازآنجهت بود که مستندترین دلیل دست داشتن جمهوری اسلامی در ترور و حذف مخالفین سیاسی خود در خارج از کشور بهصورت سازمان مند بوده که از خامنهای گرفته تا رئیسجمهور وقت (هاشمی رفسنجانی) و وزیر امور خارجه (ولایتی) و فرماندهان سپاه پاسداران محسن رضایی و وحیدی فرمانده وقت نیروی قدس از آن مطلع و هدایتش کردهاند.
دادگاه آنچنان مستند و دقیق بود که بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا را مجاب به ترک تهران و قطع رابطه سیاسی با ایران نمود در چنین وضعیتی سید محمد خاتمی بهعنوان رئیسجمهور اصلاحات به صحنه میآید و با وساطت آزادی دارابی را بهعنوان تنها سند رسمی حضور سپاه پاسداران در این ترور را در دستور کار قرار میدهد و پسازآن یکبهیک با کشورهای اروپایی گفتگو مینماید و نسبت به برقراری رابطه با آنها عمل میکند.
اگر چه به دنبال ترور مبکونوس دستگاه قضايی آلمان دادگاهی به درازای چهار سال برگزار کرد و نهایتا کاظم دارابی و عباس رایل را محکوم کرد و در خلال دادگاه ترور میکونوس ، علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات ایران را طراح و فرمانده اصلی این ترور شناخت و حکم جلب بینالمللی او را صادر کرد و در حكم دادگاه آورد:«…رهبر، رئيس جمهور، وزير امور خارجه، وزير اطلاعات ، فرمانده سپاه پاسداران … در “كميته امور ويژه”، كه ارگانی خارج از قانون اساسی جمهوری اسلامی است، درباره ترور ميكونوس تصميم گرفتند.» اما رابطه جمهوری اسلامی و آلمان نسبت به این پرونده رابطهای عجیب ومعنا دار بود.
محاکمه متهمان توسط مقامات قضایی آلمانی در سال ۱۳۷۲ آغاز شد و در سال ۱۳۷۵ روند این دادگاه بهجایی رسید که مستقیماً بر روابط ایران و آلمان اثر سوء نهاد.
۱۶ مارس سال ۱۹۹۶ رئیس دادگاه در برلین که از ۲۸ اکتبر سال ۱۹۹۳ به استماع اتهامات و دفاعیات متهمان قضیه میکونوس پرداخته بود، احضاریهای برای علی فلاحیان که از سال ۱۹۸۹ وزیر اطلاعات ایران بود صادر کرده و وی را بهعنوان مظنون به قتلها به دادگاه فراخواند.
این احضاریه که توسط دیوان عالی فدرال آلمان نیز تأیید شد به درخواست دادستان کل آلمان «کای نم» صادرشد، وی مدعی بود دلایل قطعی وجود دارد مبنی بر اینکه قتلها با نظارت وزارت اطلاعات ایران صورت گرفته است.
چند هفته قبل از وقوع قتلها در سال ۱۹۹۲، علی فلاحیان در یک مصاحبه تلویزیونی در ایران حزب دموکرات کردستان ایران را که رهبرانش را در برلین ترور کرده بودند بدون پرده پوشی بهعنوان یکی از اهداف وزارتخانه خود برشمرده و اعلام کرده بود وی آنان را در داخل و خارج از کشور تحت نظارت دارد و این افراد «اهداف مشروع» جمهوری اسلامی هستند و «هر جا لازم باشد آنان را حذف خواهند کرد» ، این صریح ترین وبیپرده ترین سخنی بود که تا آن زمان و حتی تا بحال یک مقام رسمی جمهوری اسلامی درباره ترور و قتلهای سیاسی و امنیتی گفته است.
علیفلاحیانبدوناشارهبهآلمانودادگاهمیکونوساعلامکرد :«ما برای از بین بردن دشمنانمان از کسی اجازه نمیگیریم و به کسی هم جوابگو نیستیم و هرکسی هم از این منشور ما ناراحت است مشکل خودش هست»
منظور فلاحیان کاملا مشخص بود و از آلمان صدایی نیامد جز آنکه گرهاردشرودر این سخنان را «بدوی و شرم آور» خواند ، نزدیک به چهار ماه بعد عمر دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و وزارت فلاحیان به پایان رسید.
در این فاصله جمهوری اسلامی دو تبعه آلمان را بازداشت کرد و مشخص بود برنامهای در سر دارد.
محمد خاتمی از ابتدای آغاز به کار دولتش کار فیصله دادن پرونده میکونوس را در دستور دولتش قرار میدهد تا بتواند رابطه تهران را با اتحادیه اروپا برقرار کند وی در تابستان ۱۳۷۹ در آلمان با گرهارد شرودر، صدراعظم آلمان دیدار میکند و در همان ابتدای دیدار و اولین خواسته خواستار آزادی کاظم دارابی میشود.
این درخواست در حالی بود که در ماههای انتهایی دولت اکبر هاشمی رفسنجانی ، سپاه پاسداران دو تبعه آلمان را به اتهام جاسوسی و برقراری رابطه نامشروع در تهران و مشهد بازداشت کرده بود؛ یک ماهیگیر و یک تاجر آلمانی، مشخص بود که سپاه برای گروگانگیری و تبادل وارد عمل شده.
نهایتا در اسفند ۱۳۸۴ احمد بورانی از مدیران ارشد وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در سفری به آلمان موضوع آزادی کاظم دارابی را در قبال آزادی ماهیگیران توریست و تاجر آلمانی را مورد تبادلنظر قرار میدهد.
آنچه بعدها فاش شد آن بود که دارابی بر اساس توافق کمیسیون ایرانی به سرپرستی احمد بورانی و کمیسیونی به نمایندگی از حزبالله لبنان به سرپرستی ابوعمار با طرف آلمانی که از سوی اسرائیلیها به میانجیگری برگزیدهشده بود به توافق رسیده بودند تا حزبالله لبنان و ایران اجساد ده سرباز اسرائیلی را به آلمان تحویل دهند و ضمناً اخباری دال بر سرنوشت ران آراد خلبان مفقودشده اسرائیلی نیز به آلمان بدهند تا درازای آن آلمانیها پرونده ترور میکونوس را مختومه اعلام کنند و کاظم دارابی را نیز آزاد سازند ضمن آنکه اسرائیل هم از سرنوشت چهار دیپلمات ایرانی اطلاعاتی به آلمان بدهد.
توافقات ظاهراً انجامشده بود اما بعدها مشخص شد که فردی بنام موسوی در کمیسیون ایرانی که از سوی رئیسجمهور وقت (خاتمی) دارای نمایندگی بود باکارشکنی درروند کمیسیون باعث کنارهگیری طرف اسرائیلی شد اما ایران بدون حضور طرف اسرائیلی همچنان با دولت آلمان به گفتگوها ادامه داد.
ایران در همین گفتگوها موضوع پیگیری سرنوشت ۴ دیپلمات خود را از موضوع گفتگو خارج و صرفاً بر تبادل ۲ آلمانی بازداشتشده و کاظم دارابی به گفتگوی مستقیم با برلین ادامه میدهد.
این روال مورد مخالفت شدید اسرائیل واقع میشود و ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت اسرائیل در دیدار خود با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان خواستار خودداری این کشور از آزادی کاظم دارابی میشود اما مرکل به وی میگوید: “دارابی پس از سپری کردن دوسوم از دوران محکومیت خود آزاد خواهد شد.
دو تبعه آلمانی که در ایران به حبس ابد و اعدام محکومشده بودند آزاد و در همان ایام کاظم دارابی نیز در آذر ۱۳۸۶ آزاد و به تهران فرستاده میشود.
با آزادی و بازگشت کاظم دارابی کازرونی به ایران عملا پرونده ترور میکونوس به فراموشی سپرده شد ، تا جایی که امروز از این بزرگترین پرونده تروریستی جمهوری اسلامی تنها یک تابلوی ۳۰در ۴۰ در محلهای در برلین مانده است .
رستوران میکونوس تبدیل به یک آرایشگاه شده و در آرشیو حقوقی رسمی آلمان هم آمده این ترور توسط «هواداران لبنانی جمهوری اسلامی انجام شده است» جمله ای که پیشتر در آن نوشته شده بود : این ترور توسط «مقامهای رسمی امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی» انجام شده است.
کاظم دارابی به گفته یکی از روزنامه نگاران مشهور آلمانی جواهری بود که در ازای تیلهای رنگی به ایران داده شد.
کاظم دارابی بهعنوان دانشجو در کشورهای اتریش و آلمان و فرانسه مشغول به تحصیل بوده از طریق فعالیت در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا در سال ۱۳۶۵ مهره مؤثر و مناسبی شناختهشده و به عضویت وزارت اطلاعات درمیآید.
دارابی که از بستگان نزدیک مصطفی کاظمی (متهم ردیف دوم قتلهای زنجیره ای و معاون اصلاح طلب وزیر اطلاعات دولت هاشمی و خاتمی) بود توانست با استفاده از روابط آشنایی خود با مدیران ارشد وقت وزارت اطلاعات،ارتباطات گستردهای با نیروهای مؤثر در خارج از کشور برقرار کند و به سرعت خود را یکی از افسران بانفوذ وزارت اطلاعات نماید.
وی نهایتاً در سال ۱۳۷۰ «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی» را که پیشتر نیز در آن فعالیت داشته را مجددا سازمان می دهد.
دارابی به همراه افراد دیگری بنامهای حسن جوادی، بهمن برنجیان و فرهاد امانی فراهانی در آلمان قرارگاهی را بانام رمز علویه هدایت و اداره مینمایند.
ازجمله فعالیتهای اصلی این قرارگاه شناسایی سران و فعالان مخالف جمهوری اسلامی در آلمان و جذب و شناسایی و استخدام جاسوس و خبرچین در داخل سازمانها و نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و همچنین اجرای عملیاتهای تروریستی بوده است.
در ترورمیکونوس نیز وجود دستکم ۳ عامل نفوذی در میان حزب دموکرات کردستان ایران و سازمان فدائیان خلق (اکثریت) مشهود بود که عزیز غفاری، صاحب رستوران یکی از آنها بوده.
در واقع در پرونده ترور میکونوس مشخص شد اروپا اگرچه پیگیری و محاکمات گستردهای برای اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی در قلمرو خود برگزار میکند اما هرگز علاقهای به کش دادن ماجرا ندارد و ترجیح میدهد به حذفهای سیاسی و امنیتی تهران به عنوان «یک دعوای داخلی» نگاه کند و خود را داخل این مجادلات نکند، امری که بعدها با دادگاه حمید نوری و یا بازداشت اسدالله اسدی مشخصتر شد…
پایان بزرگترین دادرسی عصر حاضر در آلمان
۲۰ مهر ۱۳۸۶ خبری عجیب از سوی خبرگزاری فرانسه مخابره شد:«کاظم دارابی آزاد میشود»
خبرگزای فرانسه از شهر کارلسروهه آلمان، سخنان فرانک والنتا دادستان کل آلمان را بازتاب داد که بقیه زندان کاظم دارابی بخشوده شده است.
او به ۳ حبس ابد محکوم شده بود و نزدیک به ۱۱ سال حبس خود را سپری کرده بود.
به گفتهی دادستان آلمان، دارابی پس از آزادی باید بلافاصله خاک آلمان را ترک کند.
عباس رایل، یکی دیگر از محکومان ترور میکونوس، که لبنانیتبار است و وظیفه زدن تیرخلاص را برعهده داشت نیز همزمان با دارابی آزاد میشود.
اهمیت دارابی و عباس رایل از آن جهت بود که رسما اقدام مسلحانه و تروریستی جمهوری اسلامی را «برای اولین بار» بصورت مستند و محکم ثابت میکرد.
آنها مستقیما از سوی عالیترین مقامهای سیاسی و امنیتی و نظامی تهران دستور گرفته بودند تا مخالفان جمهوری اسلامی را به رگبار ببندند در رستورانی به نام میکونوس در برلین.
در این حادثه چهار تن از فعالین سیاسی مخالف حکومت ایران، بنامهای صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، نوری دهکردی و همايون اردلان به قتل رسیدند.
به دنبال اين ترور دستگاه قضايی آلمان به تحقيقات گستردهای دست زدند.
این دادگاه ۴ سال به طول انجامید و نهایتا برای سه نفر که به چنگ پلیس آلمان درآمده بودند حکم صادر شد: کاظم دارابی، محکوم به سه حبس ابد بدون تخفیف تا قبل از ۲۵ سال. عباس رایل، محکومیت مشابه و امین، ۱۱ سال زندان.
دادگاه رسیدگی به ترور در برلین که ترور میکونوس نام گرفته بود، علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات ایران را طراح و فرمانده اصلی این ترور شناخت و حکم جلب بینالمللی او را صادر کرد.
در حكم دادگاه همچنين اعلام شد: «…رهبر، رئيس جمهور، وزير امور خارجه، وزير اطلاعات ، فرمانده سپاه پاسداران … در “كميته امور ويژه”، كه ارگانی خارج از قانون اساسی جمهوری اسلامی است، درباره ترور ميكونوس تصميم گرفتند.»
اما پس از نزدیک به ۱۱ سال دولت آلمان با ادعای اینکه تصمیمی فاقد هر گونه “پشت پردهی سیاسی گرفته است مصمم به آزادی آنها شد.
مارتین یهگر، سخنگوی وزارت خارجهی آلمان هرگونه شایعه در اینباره را رد کرد که تصمیم دادستانی آلمان برای آزادی این دو نفر در پی “معامله” با تهران اتخاذ شده و گفت: چنین ساخت و پاختی در کار نیست.
کاظم دارابی نهایتا ۲۰ آذر ۱۳۸۶ از زندان برلین آزاد شد وبا پرواز اختصاصی ایران ایر به تهران منتقل و در مهرآباد مورد استقبال معاون وزارت خارجه قرار گرفت.
کمی بعدتر یک بازرگان آلمانی به نام هلموت هوفر که به اتهام رابطه نامشروع محکوم به اعدام بود درمشهد آزاد و به آلمان فرستاده شد .