ترور معاون بازرگانی سایت اتمی نطنز، که روز گذشته در تهران روی داد، با دو فرضیه همراه است:
1- تسویه حساب های مالی و اختلاسی در درون حاکمیت که به امور خرید و واردات تجهیزات اتمی نیز کشیده شده و بصورت طبیعی یک پای آن سپاه و پای دیگرش بیت رهبری است.
2- نفوذ گسترده تا مغز استخوان نظام جمهوری اسلامی و مضحک بودن ادعاهای وزیر اطلاعات کم عقل دولت که مدعی است تا قلب سازمان های جاسوسی موساد و سیای امریکا نفوذ کرده است!
قرائن نشان میدهد که فرض دوم بسیار محتمل تر است. یعنی نفوذ شبکه های جاسوسی در نهانخانه های جمهوری اسلامی. اهمیت این فرض دوم در آنست که چنین نفوذی – اتمی و نظامی- نمی تواند در این محدوده باقی مانده باشد و بی شک در دایره محدود اتخاذ مهم ترین تصمیمات سیاسی و نظامی نیز بصورت خط دهنده وهدایت کننده حضور دارند. روزی که گفته شد کودتای 22 خرداد یک کودتای هدایت شده از سوی قدرت های خارجی بود و رهبر قبل از متهم کردن رهبران جنبش سبز به انگلیسی بودن، بهتر است به اطراف خود و بیتش نظری عمیق تر بیاندازد، عده ای تصور کردند این یک ادعای هیجانی و واکنشی است. درحالیکه اکنون و با ترورهائی که انجام شده و می شود، فرار کارشناسان و سرداران، پناهنده شدن امنیتی ها، فرار اختلاس کنندگان بزرگ و… از روز باید آشکارتر باشد که در حاکمیت مطلقه نفوذ شده است. این سخنی است که با صراحت کامل هاشمی رفسنجانی در همان ماه های اول پس از کودتای 22 خرداد گفت. او در خطاب غیر مستقیم به خامنه ای گفت: “درمیان ما نفوذ شده”! این نفوذ به کودتا، به بی آبروئی سپاه، به افشای کوچکترین فعل و انفعالات اتمی و نظامی، به درک و شناخت مردم از بسیج بعنوان مشتی اوباش، به پوکی و پوچی انتخابات در ایران، به بی تفاوتی مردم و… انجامیده و می رود تا به فاجعه جنگ و ویرانی و تجزیه ایران بیانجامد.