اختصاصی ایران بریفینگ / شیدا نجم / امیر فرشاد ابراهیمی / حمایت برخی از فرماندهان ارتش ایران از شاه در اوایل انقلاب و تلاش برای جلوگیری از سقوط رژیم شاهنشاهی نقش برجسته ای در به حاشیه بردن و بی توجهی به این نهاد نظامی در دوره کنونی دارد. با وجود گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و از میان رفتن و یا برکنار شدن تمام پرسنل ارتشی که در زمان پهلوی در این نهاد بودهاند در طی نسل های پیاپی، اما این بی اعتنایی هنوز دست از سر این رکن نظامی کشور برنداشته است.
سران رژیم تازه تاسیس که اعتماد خود را به ارتش از دست داده بودند به این نتیجه رسیدند که باید یک نیروی تشکیلاتی گسترده ایجاد کنند. آنها استدلال کردند که ارتش به دلیل موضع گیری بی طرفانه در جریان انقلاب و وابستگی برخی فرماندهان ارتش به رژیم شاه دیگر قابل اعتماد نبوده و نیروی جایگزین ارتش باید به اصول و ارزش های انقلاب پایبند بوده و با ایمان و تعهد از انقلاب دفاع کند.
ارتش ایران از نظر خمینی نیروی غیر قابل اعتمادی بود و اتفاقا اولین عامل ایجاد این بی اعتمادی در ذهن خمینی را افسران ارتشی به انقلاب پیوسته دامن زدند.
افسران، درجه داران ، همافران و حتی سربازانی که در نظام گذشته از سوی فرماندهانشان مورد شماتت و مواخذه قرار گرفته بودند حالا فرصتی یافته بودند تا ریشه این رکن نظامی کشور را بخشکانند.
آنها از همان روزهای اول ایده تاسیس یک نیروی نظامی انقلابی را به آیت الله خمینی پیشنهاد دادند و خواستار انحلال ارتش شدند.
سرهنگ یوسف کلاهدوز یکی از دهها ارتشیای بود که از همان روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب در مدرسه رفاه پیشنهاد انحلال ارتش را داده بود:
«به امام عرض کردم این ارتش غیرقابل اعتماد است و حالا یک مار زخمی است و سر این مار را باید قطع کرد…» [۱]
یوسف کلاهدوز از سال ۱۳۴۴ تحصیل در دانشگاه افسری ارتش را آغاز و با درجه ستوان یکمی در سال ۱۳۴۷ فعالیت در ارتش شاهنشاهی ایران را آغاز نمود.
وی تا سال ۱۳۵۱ در نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی در رسته پیاده نظام خدمت می کرد و نهایتا در سال ۱۳۵۲ به گارد شاهنشاهی منتقل شد.
کلاهدوز در سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ در یکی از تیپ های لشکر گارد شاهنشاهی فرمانده مشق نظام کاخ سعدآباد محل استقرار شاه با درجه سرگردی خدمت می کرد.
در بخشهایی از زندگینامه وی آمدهاست:
از او پرسیدند چرا با توجه به موقعیتی که داری، شاه را نمیکشی؟ وی در پاسخ گفته بود، باید دستور برسد، نباید خودسرانه عمل کرد و بیگدار به آب زد، زیرا من از آیتالله خمینی دستور میگیرم.»[۲]
با پیروزی انقلاب اسلامی کلاهدوز از ارتش استعفاء کرده و به مشارکت در تشکیل سپاه پاسداران مبادرت می نماید و یکی از اعضای موسس این نهاد می شود او با راهاندازی واحدهای آموزشی سپاه سعی در تربیت نظامیان انقلابی داشته و همچنین وی در تدوین اساسنامه این نهاد نیز نقشی مهم بر عهده داشت. آخرین مسئولیتهای وی، قائممقامی فرمانده کل سپاه پاسداران و عضویت در شورای عالی دفاع بود.
مخالفان ارتش اگرچه نتوانستند ارتش ایران را منحل کنند اما از او پیکری نیمه جان ساختند و سپاه پاسداران را با امکانات عظیمی که توسط آیت الله ها در اختیارش قرار گرفته بود تاسیس کردند و به گسترش نفوذ خود در اغلب ارگان های سیاسی و امنیتی و اقتصادی کشور پرداختند. این نقش آفرینی سپاه بعد از پیروزی انقلاب تا حد زیادی تمامی ارتش را در خود بلعیده و به حاشیه رانده و از صحنه سیاست و اقتصاد حذف کرد.
پژوهش حاضر به اهداف تشکیل سپاه و ارگان های وابسته و بودجه و منابع و امکانات اقتصادی آن اشاره می کند. نیز، در این پژوهش، فعالیت های برون مرزی و نقش سپاه در سرکوب قیام های مردمی در برابر حاکمیت و نشانه ها و اهداف نفوذ گسترده سپاه در برابر تضعیف جایگاه ارتش مورد بررسی قرار می گیرند؛ تضعیف ارتش در حالی صورت می گیرد که این ارگان در مقایسه با سپاه پرشمارتر و قدیمی تر است.
پرسش اصلی این تحقیق درباره رابطه میان سپاه و ارتش است. آیا توجه روز افزون سران قدرت در ایران به سپاه و نفوذ این نهاد در بدنه حاکمیت ناشی از به حاشیه راندن عمدی ارتش است یا اینکه این دو نهاد مکمل یکدیگرند؟
در این پژوهش، فرض را بر این می گذاریم که فرآیند به حاشیه راندن ارتش به طور عمد و با نیت باطنی صورت می گیرد. هدف از آن، دور نگه داشتن ارتش از مراکز تصمیم ساز سیاسی و اقتصادی و بازگرداندن آنها به پادگان ها است. مسئولیت ارتش در دفاع از کشور و نیز انجام ماموریت هایی است که توسط حاکمیت به آنها موکول می شود.
شناخت دلایل نفوذ گسترده سپاه در اغلب دستگاه های حاکمیت و موضع موسسه نظامی در خصوص نفوذ سپاه و چشم انداز ارتش ایران در سایه سیاست های حذفی و تلاش برای وادار کردن فرماندهان و ارگان های وابسته به ارتش به پیروی از خط سپاه برای دفاع از انقلاب و اجتناب از خطر کودتا و سرنگونی رژیم ولایت فقیه در آینده از دلایل اهمیت این پژوهش به شمار می رود.
یک- پیدایش و جایگاه سپاه پاسداران:
روح الله موسوی خمینی، رهبر انقلاب، به دنبال پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ از تبعیدگاه خود در فرانسه به تهران بازگشت. در آن زمان، خمینی فرمانی مبنی بر تاسیس سپاه صادر کرد. او به دنبال تاسیس سازمان نیرومندی متشکل از کلیه نیروهای نظامی مدافع انقلاب در قالب تشکیلات واحد هوادار نظام بود. این تشکیلات در نظر خمینی باید با ارتش ایران که در جریان انقلاب موضع بی طرفانه ای داشت برابری کند.[۱]
با پیشنهاد مهدی بازرگان رئیس دولت موقت، حجتالاسلام حسن لاهوتی حکمی از آیت الله خمینی برای تأسیس این نیرو دریافت میکند و ابراهیم یزدی هم از سوی دولت موقت مأمور همکاری با حجتالاسلام لاهوتی شد.
محسن رفیق دوست اما، در خاطرات خود روایت دیگری از تشکیل سپاه دارد که براساس آن فکر ایجاد نیرویی غیر از ارتش برای دفاع از انقلاب، اولین بار از سوی محمد منتظری مطرح شده است.
وی در بخشی از خاطرات خود درباره تشکیل سپاه میگوید: اوایل اسفند – احتمالاً ۹ اسفند – آیتالله بهشتی که برای دیدار حضرت امام به مدرسه علوی آمده بود مرا صدا زد و گفت: «حاج محسن، حضرت امام الان حکم تشکیل سپاه پاسداران را زیر نظر دولت موقت به آقای لاهوتی دادند، بهتر است شما هم در این سپاه باشی. بلافاصله به محل جلسه در پادگان عباسآباد رفتم. وارد اتاق شدم. دیدم عدهای از آقایان از جمله دانش منفرد آشتیانی، غلامعلی افروز، ابراهیم سنجقی، علیمحمد بشارتی، مرتضی الویری و چند نفر دیگر حضور دارند. آقای تهرانچی و آقای هاشم صباغیان هم از طرف دولت موقت آمده بودند. کاغذی برداشتم و روی آن نوشتم بسم الله الرحمن الرحیم – سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد: ۱- محسن رفیقدوست. بقیه هماسمهایشان را نوشتند و سپاه پاسداران تشکیل شد. هفت نفر بهعنوان شورای فرماندهی انتخاب شدند. آقای دانش آشتیانی شد فرمانده سپاه، آقای غلامعلی افروز مسئول امور پرسنلی، آقای محمدعلی بشارتی مسئول اطلاعات، آقای الویری مسئول روابط عمومی و من هم مسئول تدارکات شدم.»
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را چه کسی تشکیل داده؟
اگرچه بسیار روایتها اولین فرمانده سپاه پاسداران را «عباس آقا زمانی» مشهور به ابوشریف را می دانند اما به طور دقیق نمی توانیم با قطعیت آن را بپذیریم چرا که نامهای دیگری همچون دانش منفرد و یا «عباس دوزدوزانی» و همچنین «جواد منصوری» نیز مطرح است. همچنان که چندین و چند روایت از نحوه تاسیس سپاه پاسداران وجود دارد.
در واقع جواب کوتاه این سئوال تاریخی که «چه کسی سپاه پاسداران را تاسیس کرده است؟» مشخص نیست هست!
چرا که یک واقعیت تاریخی در اینجا وجود دارد، که شاید ما هرگز پی نبریم «به واقع» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را چه کسی تشکیل داده است، چرا که هم ابراهیم یزدی و مهدی بازرگان و دولت موقت و هم محسن رضایی و محسن رفیقدوست و هم ابوشریف و هم حتی محسن سازگارا و مرتضی الویری و بهزاد نبوی و… همگی روایتها و حتی اسناد و گفتههایی مستند دارند که مدعی هستند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تأسیس کردهاند، به نظر هم میرسد که همگی راست می گویند.
این نظریه هم میتواند درست باشد که همه آنها هر کدام گروهی را تأسیس کردهاند و کمی بعد همه این پاسداران انقلاب در یک سپاه واحد ادغام شده باشند.
اما به هرحال محسن رضایی با توجه به ارتباطاتش در «گروه منصورون» و ارتباطی که پیش از انقلاب با اخوان المسلمین و حزب بعث سوریه پیدا کرده بود توانست با استفاده از اداره اطلاعات و امنیت سوریه، واحد اطلاعات سپاه را سر و سامان بدهد.
کارشناسان سوریه به ایران آمدند و در خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک۱۱۵ که پیش از انقلاب در اختیار ساواک بود و اداره جذب و استخدامی این سازمان بود به آموزش عناصر اطلاعات سپاه بپردازند.
بر همین اساس باید یکی دیگر از گروههای اولیه سپاه پاسداران را هم گروه « گارد دانشگاه« دانست، گروهی که زیر نظر محمد منتظری اداره میشد. این گروه که در ارتباط با آیت الله بهشتی بود، از افرادی که در فلسطین آموزش چریکی دیده بودند تشکیل میشد و در کنار آنها برخی افسران ارتش مانند یوسف کلاهدوز،موسی نامجو و کتیرایی را نیز برای آموزش نیروها به کار گرفت.
بنابراین روایتهای تاریخی ، نمایندگانی از این چهار گروه در جلسهای گرد هم میآیند و میپذیرند که با یکدیگر ادغامشده و سازمانی منسجم و یکپارچه را به وجود بیاورند تا بهوسیله آن بتوان به اوضاع امنیتی کشور سر و سامانی داد.
محسن رفیقدوست که آن روزها در سپاه پاسداران زیر نظر حجتالاسلام لاهوتی فعالیت میکرد، در بخشی از خاطرات خود این موضوع را اینچنین روایت میکند: احساس میکردم این سپاهی که در حال شکلگیری است، سپاهی نیست که مدنظر امام بوده است. از طرف دیگر در ۳ تشکل دیگر هم نیروهایی به صورت مسلح فعالیت میکردند که شامل گارد انقلاب تحت نظر ابو شریف، گارد دانشگاه (پاسا) با نظارت شهید محمد منتظری و افراد گروههای مسلح مبارز قبل از انقلاب که سازمان مجاهدین شکل داده بود، میشدند. پاییز ۵۸ ابوشریف و شهید منتظری و شهید محمد بروجردی از سوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را دعوت کردم و در اتاقی که در آنجا جمع شده بودیم را قفل کردم. یک کلت کمری۴۵ داشتم آن را روی میز گذاشتم و گفتم افرادی که از هر۴ گروه موجود میشناسم، همه یک هدف را تعقیب میکنند که ایجاد نیرویی برای حفاظت از انقلاب است. شما مبنای قانونی ندارید. حکم ما از سوی امام است که ما را مجاز به فعالیت زیر نظر دولت موقت کرده است. انتقاد عمده آنها به سپاه نظارت دولت موقت بر آن بود که گفتم در هر صورت این حکم امام است. گفتم اگر در این جلسه نتوانیم به نتیجهای برسیم، اول شما ۳ نفر را میکشم، بعد خودم را و همه را راحت میکنم. خوشبختانه در آن جلسه به این نتیجه رسیدند که حرف منطقی است و بهتر است بنشینیم و باهم مذاکرهای برای ادغام انجام دهیم. قرار شد از هر کدام از این مراکز ۳ نفر انتخاب شوند. این ۱۲ نفر بنشینند و بحث ادغام را پیگیری کنند.
پس از آن گروه سه نفرهای متشکل از محسن رضایی، محسن رفیقدوست و عباس دوزدوزانی در اواخر فروردین ماه سال۵۸ در قم نزد خمینی میروند و با توجه به مشکلاتی که سپاه با دولت موقت داشت، استدلال می کنند که سپاه باید زیر نظر شورای انقلاب اداره شود. آیت الله خمینی هم در این دیدار ضمن پذیرش این درخواست، دستور تشکیل یک سازمان منسجم و مکتبی را صادر میکند و هاشمی رفسنجانی از طرف شورای انقلاب به عنوان نماینده برای پیگیری کارهای سپاه انتخاب میشود.
در پی این فرمان، همان گروه ۱۲ نفره اساسنامه سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی را در ۹ ماده و ۹ تبصره تهیه و تصویب میکند و به دنبال آن شورای انقلاب حکم اعضای شورای فرماندهی سپاه را ابلاغ در تاریخ دوم اردیبهشت ۵۸ طی اطلاعیهای شروع به کار سپاه را اعلام میکند.
بر این اساس اولین شورای فرماندهی سپاه پاسداران متشکل از جواد منصوری به سمت فرمانده و عضو شورای فرماندهی، عباس آقا زمانی (ابوشریف) به سمت مسئول واحد عملیات و عضو شورای فرماندهی، علی محمد بشارتی و بعدها محسن رضایی به سمت مسئول اطلاعات و تحقیقات و عضو شورای فرماندهی، سید اسماعیل داودی به سمت مسئول اداری و مالی، محسن رفیقدوست به سمت مسئول تدارکات و مرتضی الویری به سمت مسئول روابط عمومی تشکیل میشود.
در پی این تصمیم، جواد منصوری اولین فرمانده سپاه در تاریخ ۵۸/۲/۱۱ با صدور اطلاعیهای۸ مادهای دستورالعمل جدید سپاه را صادر و طی آن نکاتی را به پاسداران انقلاب اسلامی تذکر میدهد.
اما دوم اسفندماه ۵۸ زمانی که بنیصدر فرمانده کل قوا میشود، روز بعدش منصوری از فرماندهی سپاه استعفا میدهد. معاونت فرهنگی و کنسولی وزارت امور خارجه، سفارت ایران در پاکستان، ریاست مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه و سفارت ایران در چین از جمله مسئولیتهای او بعد از فرماندهی سپاه است و هم اکنون نیز به عنوان پژوهشگر تاریخ معاصر فعالیت میکند.
پس از طی دوره ۱۰ ماهه فرماندهی منصوری، عباس دوزدوزانی فرماندهی سپاه را به مدت ۳ ماه بر عهده میگیرد، اما او هم به دلیل مخالفتهای رئیس جمهور وقت، استعفا میدهد و از این مسئولیت کنار میرود. دوزدوزانی بعدها در کابینه رجایی به عنوان وزیر ارشاد منصوب میشود و پس از آن به عنوان نماینده مردم تبریز و تهران در مجلس انتخاب میشود و در دوران اصلاحات به ریاست شورای شهر تهران و معاونت وزیر علوم میرسد.
فرمانده بعدی سپاه عباس آقازمانی معروف به ابوشریف بود که در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۵۹ طی حکمی از سوی ابوالحسن بنیصدر فرمانده وقت کل قوا به فرماندهی سپاه پاسداران منصوب شد اما کمتر از یک ماه بعد در تاریخ ۲۷ خرداد۱۳۵۹ استعفا کرد.
فرماندهی و بنیانگذاری واحد عملیات سپاه، فرماندهی کل سپاه پاسداران، سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاکستان، نمایندگی قائممقام وقت رهبری در امور افغانستان از جمله مسئولیتهای ابوشریف بوده است.
پس از استعفای ابوشریف، بنیصدر در تاریخ ۲۲ تیر ۵۹ حکم فرماندهی سپاه را برای مرتضی رضایی صادر میکند. اما رضایی حکم صادره از سوی بنی صدر را فاقد اعتبار دانست و خواستار صدور حکم فرماندهی از سوی آیت الله خمینی شد. در تاریخ ۲۸ تیرماه ۵۹ این حکم به تأیید خمینی میرسد و او در این تاییده نوشتند: «فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شما مورد تایید است و لازم است با جدیت مواظبت کنید که احکام اسلام در سپاه پاسداران به مورد اجرا گذاشته شود.»
پس از مرتضی رضایی، شورای فرماندهی سپاه به دستور خمینی ، ۳ نفر را برای فرماندهی سپاه انتخاب میکند. این سه نفر عبارت بودند از محمد بروجردی، یوسف کلاهدوز و محسن رضایی.
محسن رفیقدوست با درخواست شفاهی از بروجردی میخواهد که وی از پذیرفتن فرماندهی سپاه صرف نظر کند و او هم قبول میکند و شورای فرماندهی سپاه یوسف کلاهدوز را به عنوان فرمانده سپاه انتخاب میکند، کلاهدوز با این انتخاب مخالفت می کند .
رفیق دوست در بخش از خاطرات خود دلیل نپذیرفتن فرماندهی سپاه از سوی کلاهدوز را این چنین عنوان میکند: « شهید کلاهدوز صبح زود فردای آن روز به منزل من مراجعه کرد. از زیر عبایش قرآنی درآورد و مرا به آن قرآن قسم داد که او را فرمانده نکنیم، دلیلی هم برای اصرار خواسته خود مطرح کرد. پرسیدم چهکار کنیم؟ گفت محسن را انتخاب کنید».
به این ترتیب شورای فرماندهی سپاه محسن رضایی۲۷ ساله را به عنوان فرمانده سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی انتخاب میکند و محسن رضایی حدود ۱۶ سال فرماندهی سپاه را برعهده میگیرد، سالهایی که جنگ ایران و عراق یکی از مهمترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی هم در آن واقع است.
حالا می توان به مراحل شکل گیری و جایگاه سپاه به شکل زیر اشاره نمود:
۱-مرحله شکل گیری و جستجو برای نیروی جایگزین مدافع نظام:
از آنجا که اعتماد سران نظام تازه تاسیس به ارتش به دنبال بی طرفی این یگان در جریان انقلاب و وابستگی برخی از فرماندهان آن به رژیم شاه تضعیف شده بود در نتیجه تشکیل نیروی قدرتمند پایبند به اصول و ارزش های انقلابی و متعهد به دفاع و حمایت از انقلاب ضروری به نظر می رسید. این تشکیلات نوپا باید از لحاظ قدرت با نهاد ارتش که مورد اعتماد خمینی نبود برابری می کرد [۲].
در اساسنامه مصوب سال ۱۳۵۸ آمده است که ارتش وظیفه دفاع از مرزها و حفظ امنیت کشور و سپاه مسئولیت نگاهبانی از انقلاب و نظام را به عهده دارد. این نقطه تمایز سپاه با ارتش است. بدین ترتیب، سپاه پاسداران پرنفوذ ترین نهاد در حاکمیت شد. میزان قدرت ایران در گسترش نفوذ در سطح بین المللی یا حفظ امنیت کشور تا حد زیادی بسته به وضعیت این نهاد نظامی است.[۳]
باور و التزام به اصل ولایت فقیه اولین شرط استخدام در سپاه است. این شرط زمینه ساز تبعیت بدون چون و چرا از رهبر، علی خامنه ای است.
سپاه پاسداران و ارتش های متعارف دنیا شباهت های زیادی به یکدیگر دارند اما یکی از تفاوت های این دو این است که سپاه از ماهیت ایدئولوژیک و امکانات عظیم و نقش برجسته درون مرزی و فرامرزی برخوردار است. نقش آفرینی سپاه به دفاع از کشور در برابر تهدیدهای خارجی محدود نمی شود بلکه دامنه آن به دفاع و صدور باورهای نظام و سرکوب دشمنانش می رسد. تفاوت دیگر سپاه و ارتش های متعارف این است که سپاه به شکل مستقیم تابع ولی فقیه است. [۴]
کنت کاتزمن کارشناس در مرکز پژوهش های کنگره آمریکا است. «سپاه پاسدارن اسلامی ایران: ایدئولوژی رادیکال با وجود نهادینه شدن در جمهوری اسلامی» عنوان رساله دکتری اوست. به نظر کاتزمن، سپاه و ارتش یک تفاوت اساسی با یکدیگر دارند. این تفاوت در دیدگاه عقیدتی و روش مدیریت عملیات و نقش آفرینی سپاه در حوزه جامعه و سیاست است. به اینها باید چگونگی شکل گیری سپاه را هم افزود. این عوامل باعث شده تا تحلیل و بررسی وضعیت و جایگاه سپاه در رساله های دکتری متعارف علم تحلیل سیاسی-نظامی دشوار به نظر برسد.[۵]
نیروهای مسلح، معمولا گرایش سیاسی خاصی ندارند و به همین دلیل، آنها وابسته به رژیم های حاکم نیستند و بیشتر ملی گرا هستند. در حالیکه رژیم خمینی به تضعیف نقش ارتش پرداخت و این نهاد را تحت نظارت سیاسی شدید قرار داد اما ارتش ایران بر اثر ماهیت ملی گرای خود تا حدود زیادی توانست سرپا بماند. در مقابل، سپاهیان معتقدند که نقش آفرینی آنان در حوزه سیاست نه تنها مجاز بوده بلکه با توجه به قانون اساسی جمهوری اسلامی بخشی از تکلیف این نهاد برای دفاع از انقلاب اسلامی تلقی می شود. [۶]
با مقایسه نقش آفرینی ارتش بعد از وقوع خیزش ها در کشورهای مختلف جهان می توان گفت دو ارتش فرانسه و روسیه نقش موثری در تشکیل ارتش های انقلابی بعد از پیروزی انقلاب دو کشور ایفا کردند. این شرایط، درست برعکس اتفاقی است که در ایران افتاد. ارتش ایران، بعد از انقلاب، مقدار زیادی از نفوذ خود را به دنبال پاکسازی این ارگان و تصفیه ارتشیان وابسته به رژیم شاه از دست داد.
آنچنان که گفته شد تغییرات گستردهای در فرماندهان بلندپایه سپاه در سال های نخست بعد از تاسیس این نهاد طی شد تا به انتصاب محسن رضایی در سمت فرماندهی سپاه در شهریور ۱۳۶۰برسد.
از همین سال که مصادف بود با اولین سال جنگ ایران و عراق روند تغییرات و جابجایی ها متوقف و سپاه تا حدودی از فرماندهی ثابتی برخوردار شد، البته به جز یک مورد و آن هم برکناری محسن رفیق دوست وزیر سپاه وقت در سال ۱۳۶۸ بود که در پی رسوایی اختلاس او و برادرش انجام شد و علی شمخانی جایگزین او شد.
وجهه وزارت سپاه پاسداران که در آبان ۱۳۶۲ تشکیل شده بود به دلیل رسوایی خرید اسلحه در دوره جنگ ایران و عراق از آمریکا و حتی اسرائیل هم لطمه خورده بود و عملا کارآیی خود را از دست داده بود و نهایتا مجلس بعد از درگذشت خمینی با ادغام وزارت سپاه و وزارت دفاع و تشکیل وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح موافقت کرد تا آن رسوایی ها هم به تاریخ بپیوندد. [۷]
زمانی که سپاه تشکیل شد فاقد قدرت نظامی و نیروهای پرشمار آنچنانی بود. سران رژیم ایران در جریان جنگ ایران و عراق به حمایت گسترده سپاه پرداختند و بر اثر آن، سپاه قدرت و شهرت بیشتری کسب کرد. سپاه تاثیرگذارترین عنصر بر مراکز تصمیم ساز در ایران است. این قدرت و نفوذ سپاه ناشی از قدرت رهبر است. رهبر موسسه سپاه را در انحصار خود قرار داده و فرماندهان سپاهی مستقیما از جانب رهبر تعیین می شوند و نهادهای حکومتی اختیاراتی در این زمینه ندارند. با وجود اینکه شمار نیروهای سپاه کمتر از ارتش است اما قدرت ضربتی و مسلط ایران در اختیار سپاه است. علاوه بر این، ارگان سپاه در نهادها و موسسات دولتی و خصوصی بسیار پرنفوذ و تاثیر گذار است.
سپاه از لحاظ معنوی هم خود را ناجی رژیم حاکم و عامل اصلی تامین امنیت و ثبات داخلی تصور می کند. کما اینکه، نیروهای سپاهی در وقت حاضر هیچ ارگان یا فردی را به عنوان شریک خود در راستای برقراری امنیت داخلی و دفاع از کشور در برابر دشمنان به رسمیت نمی شناسد. تمامی دستاوردها و موفقیت های کشور در سطح امنیتی و نظامی در انحصار سپاه است. این نهاد حاضر به وجود شریکی یا رقیبی در اداره امور کشور نیست. [۸]
۲- وظایف و امکانات مالی و نظامی:
سپاه پاسداران صاحب پروژه های کلانی در کشور است. درآمد حاصل از این پروژه ها روانه خزانه سپاه می شود. علاوه براین؛ سپاه در بخش های دیگری مانند ساخت نهادهای اجتماعی و آموزشی و بهداشتی و نیز انجام طرح هایی در حوزه های دیگری همچون گردشگری و حمل و نقل و انرژی فعالیت می کند. این موسسه تجهیزات و ادوات نظامی خود را دارد. بیشتر این تجهیزات نظامی که شامل هواپیما و تانک و موشک است ساخت کره شمالی و روسیه بوده و برخی نیز در ایران تولید می شوند.[۹]
سهم عظیمی از اقتصاد ایران از جمله «سازندگی کشور» در (قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا) و طرح های توسعه میادین نفت و گاز و سهم مخابرات نیز در دست سپاه است.
بنا به آمارهای مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن سپاه کمتر از۱۲۰ هزار نیرو دارد.[۱۰]
اما، پرسنل سپاه با توجه به اطلاعات موسسه جهانی دموکراسی و مطالعات استراتژیک (GIDSS) به ۳۵۰ هزار نفر می رسد.
سپاه متشکل از نیروهای هوایی و دریایی و زمینی و مقاومت بسیج و برون مرزی قدس است. البته، این نیروها از لحاظ سازماندهی بخشی از نیروهای مسلح محسوب نمی شوند. سران نظام به چشم مدافع نظام “ولایت فقیه” به سپاه می نگرند. گذشته از اینها، اکنون سپاه به یگانه نیروی اصلی و نگهبان وفادار رهبر تبدیل شده است.
سپاه در دو دهه گذشته به توسعه توانمندی های خود در بخش های گوناگون پرداخته و هر از چندگاهی با برگزاری رزمایش های نظامی تجهیزات نظامی خود را آزمایش می کند. موشک های «شهاب» ۱ و ۲ و ۳ و نیز سامانه های پدافند هوایی و سازوکارهای حمله سایبری در این مانورها مورد آزمایش قرار می گیرند. [۱۱]
مهم ترین وظایف و فعالیت های سپاه عبارتند از:
۱-بازداشت نیروهای ضد انقلاب یا تصفیه این نیروها با کمک نیروی انتظامی و ماموران وزارت اطلاعات.
۲-مقابله با دشمنان انقلاب.
۳-دفاع از کشور در برابر هرگونه حمله خارجی.
۴-هماهنگی و همکاری با بقیه نیروهای مسلح کشور.
۵-آموزش نیروهای سپاهی به اعتقاد به مسائل اخلاقی و عقیدتی و سیاسی و نظامی.
۶-حمایت از جنبش های آزادیبخش و یاری به ملت های مظلوم و مستضعفان جهان.
۷-عملیات امدادرسانی به آسیب دیدگان حوادث غیر مترقبه با توجه به نیروهای پرشمار و با تجربه سپاهی و حمایت از برنامه های توسعه نظام ایران. [۱۲]
۳-ساختار سازمانی:
سپاه پاسداران ایران از بازوهای زیر تشکیل شده است
الف- نیروی مقاومت بسیج:
این نیرو در سال ۱۳۵۸ تشکیل شد. بسیجی ها افراد غیر نظامی هستند که به شکل داوطلبانه به عضویت این سازمان درآمده اند. این ارگان وابسته به سپاه است. هدف تشکیل سازمان بسیج انجام مسئولیت های امنیتی در ایران بود. البته، بعدها مسئولیت های دیگری همچون سرکوب جنبش های اعتراضی و حمایت از متحدان ایران در نبردها به بسیج واگذار شد. نیروهای بسیجی نقش عمده ای در سرکوب اعتراضات از دهه هفتاد تا بحال در ایران ایفا کرده و می کنند.
چندین قرارگاه امنیتی از جمله قرارگاه ثارالله تهران ، قرارگاه امنیتی امام علی و همچنین قرارگاه ثاقب از این نیروها در بدنه سپاه برای سرکوب هرگونه اعتراضات استفاده می شود.
آمار دقیقی از شمار اعضای بسیج به دلیل ماهیت محرمانه و داوطلبانه و گسترش نیروی بسیج در مدارس و دانشگاهها و نهادهای دولتی و خصوصی وجود ندارد. با این حال، برخی گزارش ها حاکی از این است که این سازمان از۲۵۰۰ گردان ۳۰۰ نفره تشکیل شده است. [۱۳]
ب- نیروی قدس:
نیروی قدس یگان برجستهای برای سپاه است از این نیرو به عنوان نوک تیز پیکان نظام در جهت صدور انقلاب و عملیات برون مرزی فعالیت می کند. نیروی قدس قدرتمندترین ارگان نظامی-امنیتی و اهرم اساسی نظام است. این نیرو به منظور اعطای چارچوب سازمانی منظم به فعالیت های اجرایی و سیاسی تشکیل شد که اصل «صدور انقلاب» در خارج از مرزهای ایران را اجرا می کردند.
نیروی قدس رفته رفته به بازوی محرمانه رژیم ایران بدل گشت و مسئولیت عملیات برون مرزی و مقابله با دشمنان گوناگون نظام و در راس آنها آمریکا و اسرائیل و کشورهای عربی هوادار غرب را به عهده گرفت. نبرد با طرف های موسوم به «دشمنان ایران» توسط نیروی قدس اداره می شود. این نیرو با بهره گیری از پاسداران تابع خود در این نبردها برای رد گم کردن یا ابهام سازی در مورد نقش ایران در عملیات برون مرزی استفاده می کند.
در ارتباط با مهم ترین فعالیت های نیروی قدس در منطقه می توان به آموزش نیروهای «حزب الله لبنان» و حمایت از جنبش ها و گروه های شبه نظامی شیعه مورد حمایت ایران در سوریه و یمن و عراق و لبنان و افغانستان اشاره نمود.
عملیات برون مرزی محرمانه نیروی قدس به شرح زیر است:
اولویت اول : زیر نظر گرفتن تحرکات دشمنان رژیم ایران و جمع آوری اطلاعات امنیتی در خاورمیانه و بقیه کشورهای جهان.
اولویت دوم : توسعه نیروی نظامی جریان های جبهه مقاومت در خاورمیانه مثل سوریه که متحد اصلی ایران است و نیز عراق و حوثی ها در یمن.
اولویت سوم : تشکیل هسته های مخفی در سراسر جهان. این تشکیلات به دلایل استراتژیک و اطلاعاتی در راستای آگاهی از هر گونه تحرک –حمله تروریستی یا طرح حمله- علیه ایران ایجاد می شوند.
فلسفه اصلی تشکیل : کمک و حمایت فعالیت های سازمان ها و گروه های شبه نظامی مسلح و چهره های سیاسی در کشورها و مناطقی که ایران در آنها به دنبال گسترش نفوذ و تاثیر گذاری و کاهش نفوذ غرب است. بخصوص در کشورهای شیعه نشینی مثل عراق و لبنان و عربستان و بحرین و یمن.
نقش ضمنی : تعقیب اپوزیسیون رژیم ایران در کشورهای دیگر و همیاری سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در خارج از کشور [۱۴]
۴- نقش آفرینی و عملیات های سپاه پاسداران در داخل و خارج
مدیریت مسائل پیچیده برون مرزی همچون دخالت در سوریه و یمن و عراق و لبنان به عهده سپاه است. این ارگان با جریان ها و گروه های فعال در منطقه در ارتباط است که نمونه اخیر آن را می توان در یمن و حمایت نامحدود از حوثی ها ملاحظه نمود. نقش آفرینی سپاه در سطح منطقه ای و بین المللی را می توان به شکل زیر مورد بررسی قرار داد:
الف- عراق: ایران بازیگر عمده ای در صحنه عراق و تحولات آن در کلیه سطوح است، و نقش موثری در عراق بازی می کند. ایران تمامی توان خود را در عراق برای حفظ و گسترش و تداوم نقش آفرینی خود به کار گرفته است. تهران کاملا به این مساله واقف است که عراق از اهمیتی راهبردی برخوردار بوده و دروازه مهم ورود به منطقه عربی به شمار می رود. ایران از طریق عراق می تواند به شکل مناسب با متحدان خود در کشورهای دیگر منطقه ارتباط برقرار کند. البته، اگر عراق گرفتار بحران های جاری نمی شد ایران هرگز نمی توانست به موقعیت کنونی خود در عراق دست یابد. اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۱۳۸۱ این فرصت را برای نخستین بار در اختیار ایران قرار داد تا نفوذ سیاسی، امنیتی، اقتصادی و مذهبی خود را در این کشور گسترش دهد. [۱۵]
شاید موفقیت ایران در عراق را بتوان به این شکل تفسیر کرد که نیروهای سپاهی خیلی زود متوجه فرصت ایجاد شده برای دخالت در این کشور شدند.
سپاه پاسداران حمله غرب به عراق را اینگونه ارزیابی کرد که «ما فرصت طلایی در اختیار داریم. ما الان می توانیم آمریکایی ها را کاملا در عراق مشغول کنیم و از این فرصت ایجاد شده برای گسترش هرج و مرج بهره برداری کنیم.» [۱۶]
به دنبال سقوط نظام صدام در سال۱۳۸۱ ایران به تاسیس گروه های شبه نظامی شیعه تابع و حمایت مالی و نظارت مستقیم بر آنها پرداخت.
گروه های شبه نظامی حشد الشعبی بزرگ ترین این تشکیلات هستند. حشد الشعبی در واقع، یکی از بازوهای نظامی تابع ایران در عراق به شمار می رود. نوری مالکی نخست وزیر سابق عراق در سخنانی به این نکته اشاره کرد. او گفت ایران به حمایت جدی و سریع نظامی حشد الشعبی پرداخته است. در مقابل، ایران از ارسال افرادی برای ارائه مشاوره نظامی بنا به خواست دولت عراق خبر داد که رهبری این نیروها را قاسم سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس به عهده دارد.
حشد الشعبی از صدها گروه شبه نظامی اغلب شیعی تشکیل شده که در کنار ارتش رسمی عراق پیکار می کنند. این گروه مورد حمایت آموزشی و تسلیحاتی سپاه قرار دارد. فرماندهان خطوط مقدم این گروه از افراد سپاه هستند. [۱۷]
مداخله جویی های سپاه در عراق به جایی رسیده که محمد صالح جوکار از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و نماینده وقت مجلس ایران خواستار تشکیل یک «سپاه پاسداران» در عراق شد که می تواند شبیه سپاه پاسداران ایران باشد. این کار به نظر او می تواند با ادغام جریان ها و گروه های شبه نظامی شیعه در عراق انجام شود و گروه شبه نظامی “سرایا خراسانی” به عنوان هسته تشکیل دهنده سپاه پاسداران عراق نقش آفرینی کند [۱۸].
ب- سوریه:
نقش آفرینی ایران در سوریه روشن و علنی است. ایران کلیه توانایی های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و دینی خود را برای جلوگیری از سقوط نظام به کار گرفته است. ایران همزمان با آغاز انقلاب سوریه به حمایت گسترده نظامی و مالی و فناوری از رژیم بشار اسد پرداخته است. کارشناسان سپاه اعزامی به سوریه در آموزش گروه های شبه نظامی تابع رژیم سوریه و شبه نظامیان حزب الله مشارکت کردند. سپاه، همچنین، نیروهایی از افغانستان برای پیکار در سوریه فرستاده است. نیروهای افغانی در ابتدا توسط سپاه آموزش دیدند و سپس با نظارت سپاه به سوریه اعزام شدند. [۱۹]
ج- یمن:
ایران بدون وجود عوامل عینی که شرایط نفوذ را برای ایران تسهیل کرده اند نمی توانست در یمن به گسترش نفوذ بپردازد. جنبش حوثی مهم ترین عامل گسترش و بسط نفوذ ایران در یمن محسوب می شود. ایران در سایه یک جامعه یکپارچه و حکومت دارای ثبات در یمن که زمام امور را به دست می گیرد نمی توانست نفوذ خود را در این کشور گسترش دهد. بنابراین، ایران در سال های اخیر کوشید با ایجاد فضای آشوب نظامی و هرج و مرج تمام عیار در یمن به تقویت متحدان خود در این کشور بپردازد. ایران با توجه به چنین فضایی می تواند موازنه قوا را دوباره تنظیم و نفوذ خود را در کشورهای منطقه گسترش دهد. بنابراین، تمرکز ایران همزمان با آغاز قیام های عربی موسوم به “بهار عرب” روی تقویت و گسترش رسانه ای و نظامی جنبش حوثی معطوف شد.
ایران می کوشد تا علاوه بر حمایت تسلیحاتی از حوثی ها تامین اسلحه این گروه را تضمین کند. در این راستا، ایران به قاچاق محموله های سلاح به صعده مرکز تجمع حوثی ها می پردازد و یا هزینه خرید اسلحه از بازارهای یمن را تامین می کند. [۲۰]
در گزارش های سازمان ملل و دولت یمن تاکید شده حمایت تسلیحاتی ایران از گروه حوثی از سال ۱۳۸۸ آغاز شده است. در حالیکه مقام های ایران می گویند حمایت کشورشان تنها به امور سیاسی و ارائه کمک های بشردوستانه محدود می شود اما این گزارش ها یکی از هزاران دلیل موجود برای اثبات حمایت نظامی ایران از حوثی ها است. برخی فرماندهان سپاه مسئولیت نظارت بر آموزش حوثی ها و برنامه ریزی عملیات جنگی علیه نیروهای دولت مشروع و در اختیار گذاشتن اسلحه به حوثی ها را به عهده دارند. گزارش کارشناسان سازمان ملل درباره کمیته تحریم های ویژه ایران در شورای امنیت به تحقیق در خصوص توقیف یک کشتی ایرانی استناد کرده است. کشتی ایرانی حامل اسلحه موسوم به “جهان” در سال ۱۳۹۲ توقیف شد.
سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سپاه در اظهاراتی آشکارا به نقش سپاه ایران در یمن اشاره کرده و گفت که کشورش حوثی ها را در یمن به وجود آورد و آن ها از آخرین دستاوردهای انقلاب هستند. [۲۱]
همچنین، علیرضا زاکانی از فرماندهان سپاه پاسداران و شهردار فعلی تهران که در آن زمان نماینده تهران در مجلس بود گفت سه پایتخت عربی (بیروت، دمشق و بغداد) قبلا به دست ایران افتاده اند و صنعا نیز چهارمین پایتخت عربی خواهد بود که به این جمع اضافه می شود. وی خاطر نشان کرد انقلاب حوثی ها در واقع امتداد انقلاب خمینی است و اینکه ۱۴ استان از مجموع ۲۰ استان یمن در کنترل حوثی ها قرار خواهد گرفت. این انقلاب در حال گسترش بوده و به داخل خاک عربستان نیز می رسد.
علی اکبر ولایتی مشاور خامنه ای که از او به عنوان مهندس سیاست خارجه ایران یاد می شود نیز به حمایت ایران در سطح رسمی از حوثی ها در یمن اذعان کرده و گفت کشورشان از “مبارزه به حق” آنان حمایت می کند. [۲۲]
علاوه بر نقش سپاه در ایران، این ارگان در دهه نود میلادی (دهه هفتاد شمسی) به دست داشتن در چندین عملیات برون مرزی در کشورهایی همچون آرژانتین و عربستان و نیز حمایت مالی و نظامی از گروه های افغانی درگیر در این کشور متهم شده است.
د- آرژانتین:
در۲۷ تیر ۱۳۷۳ یک فرد مهاجم انتحاری کمربند خود را در مرکز یهودیان آرژانتین در بوئنوس آیرس منفجر کرد که منجر به کشته شدن ۸۵ نفر و زخمی شدن ۳۰۰ نفر شد. انگشت اتهام در این انفجار به سوی حزب الله و ایران نشانه رفت.
در سال ۱۳۸۵ هویت شماری از ایرانیانی که در انفجار بوئنوس آیرس دست داشتند اعلام شد. نام سرتیپ پاسدار احمد وحیدی که بعدها وزیر دفاع ایران شد و اکنون وزیر کشور ابراهیم رئیسی است نیز در میان این متهمان بود. وحیدی در زمان «انفجار آمیا» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بود. [۲۳]
در خرداد ۱۳۹۲ یک قاضی آرژانتینی در کیفرخواست ۵۰۰ صفحه ای در خصوص پرونده انفجار آمیا ایران را به ایجاد شبکه های تروریستی در آرژانتین و کشورهای دیگر آمریکای لاتین به منظور انجام حملات تروریستی متهم کرد. [۲۴]
ه- پادشاهی عربستان سعودی:
در ۵ تیر ۱۳۷۵ در پی انفجار یک کامیون بمب گذاری شده در مجتمع مسکونی کارکنان نیروی هوایی آمریکا در شهر خبر عربستان ۱۹ آمریکایی کشته و ۳۷۲ آمریکایی و غیر آمریکایی زخمی شدند.
مقام های ایران کوشیدند تا هرگونه دخالت در انفجار خبر یا ارتباط با متهمان این انفجار را نفی کنند. در آن زمان خبرهایی منتشر شد مبنی بر اینکه هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور اسبق و حسن روحانی رئیس جمهور کنونی و عضو وقت شورای امنیت ملی ایران برای مهار و کنترل این بحران تلاش هایی انجام دادند. به قدرت رسیدن محمد خاتمی رئیس جمهور میانه رو در ایران از گسترش اثرات منفی این حادثه بر روابط دو جانبه جلوگیری کرد. در این میان، اتهامی از سوی ریاض مبنی بر دست داشتن در این انفجار متوجه تهران نشد اما آمریکایی ها نیروی قدس سپاه پاسداران را به عضو گیری متهمان و طراحی انفجار متهم کردند. [۲۵]
و- افغانستان:
رژیم حاکم در ایران از سوی وزارت دفاع آمریکا به حمایت از برخی جریان های افغانستان همچون گلبدین حکمتیار و احمد و اسماعیل خان و احمد شاه مسعود متهم شد و اینکه نیروی قدس از طریق همکاری با نهادهای غیر دولتی به حمایت از برخی گروه های افغانستان پرداخته است.
پنتاگون در گزارشی در سال ۱۳۸۹ از انبارهای اسلحه و مهمات و مقادیری از اسلحه ساخت ایران و موشک های ۱۰۷ میلیمتری خبر داده است. بنا به این گزارش، سپاه پاسداران این تجهیزات را در اختیار گروه های تندروی افغان قرار داده است. [۲۶]
وزارت امور خارجه آمریکا نیز ایران را به آموزش پیکارجویان طالبان پرداخته و اسلحه و مهمات و راکت انداز و خمپاره و موشک و مواد منفجره در اختیار آنان قرار می دهد. [۲۷]
علاوه بر این، برخی کشورهای منطقه همچون کویت و بحرین و غیره سپاه پاسداران را به دخالت ورزی در امور داخلی متهم می کنند.
۵- ظهور فسادهای نجومی در سپاه :
انتقاد از سیاست های مالی سپاه و انحصار طلبی این نهاد در طرح ها و شرکت های فراوان ادامه دارد. این پروژه ها پول های کلانی به جیب سپاه سرازیر می کند، این اموال در کنترل نظام مالی حکومت نیست.
سال گذشته یک فایل صوتی حدود ۵۰ دقیقهای از گفتگوی چند فرمانده ارشد سپاه منتشر شد در این جلسه محرمانه و گفتوگوی محمدعلی (عزیز) جعفری، فرمانده وقت کل سپاه پاسداران و صادق (میرزا حسن) ذوالقدرنیا، معاون سابق اقتصادی و سازندگی سپاه پاسداران در سال ۹۷ درباره فساد نیروهای مرتبط با سپاه پاسداران و نیروی قدس سپاه، بنیاد تعاون سپاه و شهرداری تهران و سازمان اطلاعات سپاه به صراحت صحبت می کنند.
در این فایل صوتی به نقش مستقیم محمدباقر قالیباف، شهردار وقت تهران و رئيس فعلی مجلس ایران، قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه، جمالالدین آبرومند، معاون وقت هماهنگکننده سپاه و حسین طائب، مسئول اطلاعات سپاه در این پرونده فساد اشاره شده است.
در این فایل صوتی، صادق ذوالقدرنیا میگوید محمدباقر قالیباف، شهردار وقت تهران، به شدت از برخورد با پرونده فساد مرتبط با شهرداری و بنیاد تعاون سپاه ناراحت بوده و پس از اینکه تیم آبرومند در بنیاد تعاون سپاه «۸ هزار میلیارد تومان» کم میآورند، قالیباف از او خواسته است که یک تفاهمنامه ۸ هزار میلیارد تومانی برای رفع و رجوع کردن ماجرا امضا کند.
«گفتم همه این کارها خلاف است. قالیباف آمد جلوی مسجدی که به خانه من و خودش نزدیک است و گفت این را امضا کن. گفتم این خلاف است. هم به ضرر تو است، هم به ضرر من است و هم به ضرر جعفری. من امضا نمیکنم. گفت جلسه بگذار. بعدا جلسه گذاشت. به قالیباف گفتم تو ۸ هزار میلیارد تومان پول را به جای اینکه به رسا [شرکت وابسته به هولدینگ یاس] بدهی، به [شرکت] پژوهاب دادهای. اصلا پژوهاب مال [هولدینگ] یاس [وابسته به بنیاد تعاون سپاه] نیست. قالیباف گفت اسم اینها را نیار. ریخت بهم … قاسم [سلیمانی] میگفت قالیباف به تو فحش میدهد. گفتم چیکار کنم. فحشخور ما خوب است».
محمدعلی جعفری نیز با تأیید این ماجرا میگوید قالیباف به دلیل امضانشدن همین تفاهمنامه «به شدت ناراحت است» و اگر این تفاهمنامه امضا شده بود، نمیدانم باید «چه خاکی بر سر میکردیم».
گفتوگوی سلیمانی و خامنهای درباره پرونده فساد نیروی قدس سپاه :
فرمانده وقت سپاه در بخش دیگری از این فایل صوتی میگوید که قاسم سلیمانی نیز از برخوردهای صورت گرفته با باند آبرومند ناراحت بوده و با رهبر جمهوری اسلامی نیز در این زمینه صحبت کرده است: «نسبت به برخورد شما [معاون اقتصادی سپاه] و حفاظت اطلاعات سپاه با یاس ناراحت بود. گفت پیش آقا هم رفتم. گفت این نوع برخوردها. گفتم قاسم این حرفها را به من نگو. آقای [مسعود] مهردادی این همه پول بیتالمال را با دستورهای الکی حیف و میل کرده، نباید جوابگو باشد؟ حالیش کردم که اینطور نیست».
«شرکت گروه توسعه اقتصادی یاس» مشهور به «هولدینگ یاس» بازوی اصلی بنیاد تعاون سپاه بود که در حوزه خدمات، واسطهگری و مسکن فعالیت داشت. این هولدینگ در واقع نقش خزانه نیروی قدس سپاه را بازی میکرد.
هولدینگ یاس پس از بروز مفاسد گسترده که منجر به بازداشت برخی مدیرانش در سال ۹۶ شد، منحل شد. رقم یکی از پروندههای فساد مرتبط با این هولدینگ ۱۳ هزار میلیارد تومان اعلام شده است.
صادق ذوالقدرنیا در این فایل صوتی میگوید علی خامنهای دستور داده بود که هدف اصلی باید کمک به نیروی قدس سپاه باشد و بر همین اساس از منابع مالی باید ۹۰ درصد را به نیروی قدس سپاه بدهند و ۱۰ درصد را به سپاه.
او در همین زمینه به چهار مورد پرداختی هولدینگ یاس به نیروی قدس اشاره میکند: «۱۰۰ میلیارد، ۷۰ میلیارد، ۱۳۲ میلیارد و ۵۰ میلیارد» تومان دادهاند ولی اضافه میکند که در جریان مبادلات مالی این گروه با نیروی قدس سپاه، ۱۰۷۱ میلیارد تومان بدهکاری بالا آمده است و کارهایی که کردهاند «همهاش خلاف» بوده است.
به گفته ذوالقدرنیا، این گروه همچنین پولها و اموال نیروی قدس سپاه را نیز حیف و میل کردهاند که این موضوع منجر به دعوای اسماعیل قاآنی، جانشین وقت سلیمانی و جمالالدین آبرومند، معاون هماهنگ کننده سپاه و نفر اول هولدینگ یاس شده است.
محمدعلی جعفری نیز در ادامه با ابراز خوشحالی از بروز این ماجراها میگوید: «قاسم [سلیمانی] تازه دارد میفهمد که چه بلایی سرش آمده در ایران … حالا خیلی خوب شده که موضوع خودش است. اگر بدهیهای [هولدینگ یاس] به نیروی قدس سپاه شفاف شود، خیلی خوب است».
شرکت «رسا» که در این گفتوگو مورد اشاره گرفته است، نام کاملش شرکت «رساتجارت مبین» است و از زیرمجموعههای هولدینگ یاس محسوب میشود و در برخی پروژههای کلان طرف قرارداد اصلی شهرداری تهران بود.
بر اساس اظهارات اعضای شورای شهر تهران، در یک بازه زمانی کوتاه در سال ۹۳، «۱۲ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان» از اموال شهرداری تهران به شرکت رسا تجارت واگذار شد که قیمت این اموال بر اساس میانگین قیمت دلار در آن زمان، معادل بیش از ۴ میلیارد دلار بوده است.
پس از جدلهای طولانی بین شهرداری و سپاه، مسئولان سپاه پاسداران سال ۹۹ قبول کردند که «پنج هزار میلیارد تومان» از این اموال را به شهرداری پس دهند که ارزش آن به قیمت دلار در سال ۹۹، معادل ۲۰۰ میلیون دلار بوده است که البته هنوز مشخص نیست چقدر از همین مبلغ را هم پرداختهاند.
ظهور مثلث فساد سازمان اطلاعات سپاه :
صادق ذوالقدرنیا در ادامه این فایل صوتی میگوید که حسین طائب، رئيس سازمان اطلاعات سپاه، نیز به نفع قالیباف فعالیت کرده و گفته است: «صادق چپی است با [محمدعلی] نجفی، [شهردار سابق تهران] جلسه گذاشته است. ما میخواهیم نجفی را بگیریم. صادق رفته با او جلسه گذاشته. باید روی صادق کار کنیم. طائب در بیت [دفتر خامنهای] این حرفها را به [مهدی] خاموشی، [رئيس وقت سازمان] تبلیغات گفته است. من با خاموشی ارتباط مستقیم دارم. دو سه جای دیگر هم گفته است. طائب به شدت ناراحت است. گفته من آقا [خامنهای] را خراب کردم. حالا ما چیکار کردیم. ما نجفی را کنترل کردیم. نجفی همه چیز را قبول کرده. من تیم گذاشتم در شهرداری».
در ادامه محمدعلی جعفری میگوید: «باید به من زودتر میگفتی که با طائب صحبت میکردم. من تو را مامور کردم که با نجفی جلسه بگذاری، بعد طائب میگوید که چپی هستی. یعنی طائب از قالیباف و آبرومند حمایت میکند و ناراحت است؟»
صادق ذوالقدرنیا در جواب میگوید: «طائب از اول از قالیباف حمایت میکرد. وقتی شما گفتید بازرسی کنید. [طائب] از یزدی و آبرومند و سیف خواست که جلسه بگذارند. به یزدی گفته بود اون طرف هستی یا این طرف. یزدی به من گفت چیکار کنم. گفتم برو به کاظمی [حفاظت اطلاعات سپاه] بگو. یزدی نرفت تو تیم اونا. بدبختی ما این است اطلاعات سپاه که باید پشت بگیرد، میآید ۵ درصد به این میدهد، ۵ درصد به آن میدهد، فکر میکند با پول حل میشود. طائب به من گفت تو میخواهی آقا [خامنهای] را خراب کنی. گفتم من با آقا رفیقم. به طائب گفتم اگر مشکل آبرومند و مهردادی حل شود، به نفع تو هست، گفت قبول دارم».
۶- مقایسه بودجه ارتش و سپاه:
بودجه سالانه سپاه و ارتش در سال های اخیر تفاوت چشمگیری با یکدیگر داشته اند
به عنوان مثال، بودجه نهادهای نظامی (ارتش، سپاه، بسیج، ستاد مشترک ارتش و ستاد مشترک سپاه) در سال ۱۳۹۲ بالف بر ۶ میلیارد و ۲۴۰ میلیون دلار و در سال ۱۳۹۳ بیش از ۸ میلیارد دلار بوده که رشد یک میلیارد و ۸۵۰ میلیون دلاری داشته است. سهم سپاه در بودجه سال ۱۳۹۲ سه میلیارد و سیصد و پنج میلیون دلار و در بودجه سال۱۳۹۳ رشد یک میلیارد دلاری داشته و بودجه کل این ارگان به ۵ میلیارد رسیده است.
در سال ۱۳۹۴ حدود چهار میلیارد و صد میلیون دلار به سپاه تعلق گرفته است. این ارقام بیانگر بودجه اختصاص یافته دولت به این ارگان است. به اینها باید درآمد کلان سپاه از طرح های اقتصادی کشور را نیز افزود.
بودجه اختصاص یافته به ارتش در سال های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ کمتر از یک میلیارد و پانصد میلیون دلار بوده است.
اگر رشد ۱۵ درصدی بودجه ارتش در سال ۱۳۹۴ یعنی یک میلیارد و هفتصد و پنجاه میلیون دلار را اضافه کنیم [۲۸] باز هم تفاوت قابل ملاحظه ای به نفع سپاه وجود دارد
افزایش ۱۵ درصدی بودجه ارتش به دستور حسن روحانی رئیس جمهور صورت گرفته است.
جدول شماره یک بودجه سپاه و ارتش در سال های۱۳۹۲و ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ را نشان می دهد، آمار موجود مربوط به دولت قبل جمهوری اسلامی است و هنوز کارنامه روشنی از دولت ابراهیم رئیسی و مقایسه آن در دست نیست.
دو: ارتش جمهوری اسلامی ایران ساختار و ظرفیت ها:
ارتش ایران متشکل از ستاد مشترک و چهار نیروی اساسی نیروی زمینی، هوایی، دریایی و قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا است، علی خامنه ای رهبر ایران فرمانده کل قوا است.
در حالیکه تعداد پرسنل و تجهیزات و پادگان ها و ظرفیت های ارتش به مراتب بیشتر از سپاه است اما بودجه سپاه حدود سه برابر بودجه اختصاص یافته به ارتش است.
۱-جایگاه ارتش قبل از انقلاب:
ارتش در دوره شاه یک نهاد وابسته به رژیم بود و نهاد مستقلی نبود. فرماندهان ارتش متهم به تبعیت از شاه میشدند. شاه نیز همواره میکوشید تا وفاداری مسئولان بلندپایه ارتش به خود را با رویکردهایی همچون اعطای پاداش و ترفیع درجه تثبیت کند. شمار فراوانی از ارتشیان در جریان انقلاب به دلیل تلاش برای حمایت از شاه و جلوگیری از سقوط نظام شاهنشاهی کشته و اعدام و راهی زندان شدند. در این میان، برخی از نیروهای ارتشی هم با همکاری با جریان انقلاب و خودداری از سرکوب نیروهای انقلابی موفق شدند اعتماد رژیم جدید را کسب کنند که بخشی از آن را در پیشگفتار آوردیم [۲۹]
با این وجود حتی ارتشیهای پیوسته به انقلاب نیز مدت ها، تحت نظارت آیت اللهها بودند چرا که نظام نوپا تصور می کرد که “شمار فراوانی از مقامات بلندپایه و سربازان ارتش تظاهر به حمایت و جانبداری از نظام کردند اما همین ها منتظر فرصت مناسبی برای سرنگونی نظام ولایت فقیه هستند.” همین فرضیه انگیزه مهمی شد تا ارتش رسمی کشور از نیروهای تابع شاه پاکسازی شده و در مقابل، رژیم به صرافت ایجاد یک ارگان نظامی تحت نظارت مستقیم رهبر انقلاب و پایبند به اصول انقلابی و تقدیس اهداف و حمایت و دفاع از انقلاب و تداوم بقای آن بیفتد.
رژیم حاکم در پنج ماه نخست پس از پیروزی انقلاب تا آغاز جنگ ایران وعراق تغییرات گسترده ای در ارتش ایجاد کرد که منجر به تغییر و برکناری مسئولان بلندپایه و فرماندهان فراوانی از جمله ۱۳ فرمانده ارتش شد. هشت تن از این افراد با زندان و اعدام و برکناری از صحنه حذف شدند و بقیه موفق به فرار از کشور شدند.[۳۰]
ارتش به دنبال اعدام برخی از فرماندهان آن و فرار برخی دیگر در آستانه فروپاشی قرار گرفت. همچنین، فرآیند برکناری ها و حذف مسئولان ستاد مشترک ارتش در سطوح فرماندهی در کمتر از دو سال یکی پس از دیگری ادامه یافت. سرلشکر فربد و سرلشکر شادمهر و سرلشکر شاد و سرتیپ فلاحی هم به این سرنوشت دچار شدند.[۳۱]
۲- جایگاه ارتش در ساختار نظام جدید:
همزمان با شدت گرفتن جنگ ایران و عراق، ابوالحسن بنی صدر (نخستین رئیس جمهور بعد از انقلاب ۱۳۵۸ – ۱۳۶۰ برای بازسازی و تقویت و تامین سلاح ارتش از آمریکا و نیز واگذاری مسئولیت دفاع از کشور به فرماندهان و کارشناسان نظامی ارتش تلاش کرد. او همچنین در پی بازگشت فرماندهان خبره و برتر ارتشی برکنار شده در آغاز انقلاب بود. بنی صدر معتقد بود که نیروهای مسلح کشور به چنین نیروهای باتجربه ای نیاز دارد؛ اما سران نظام زیر بار چنین چیزی نرفتند. آنها مدعی شدند که “اداره جهاد علیه عراق تنها به عهده سپاه باید باشد، گرچه این نیروها از تجربه چندانی برخوردار نیستند.” و اینکه “تعهد در جهاد برای دفاع از ام القرای اسلام دارای اولویت است.”
نیروهای ارتش در جبهه جنگ حضور فعالانه داشتند و به پشتیبانی نیروهای مسلح پرداختند. با این حال، روحانیون انگشت اتهام را به سوی این نهاد نشانه گرفتند تا جایی که دیگر ارتشی ها بمب و تانک عراقی ها را به خنجرهایی ترجیح می دادند که روحانیون از پشت به آنان می زدند. ارتشی ها بارها این سخن را عنوان کردند.[۳۲]
با وجود تلاش ها برای محدود کردن ارتش و درگیر شدن مسئولان بلندپایه و عناصر ارتشی در جنگ علیه نیروهای صدام حسین در جبهه های گوناگون جنگ اما هنوز سه سال از انقلاب نگذشته بود که عده ای ارتشی چندین کودتای نظامی نافرجام علیه رژیم حاکم طراحی کردند. مهم ترین کودتا در سال ۱۳۶۰ اتفاق افتاد که در جریان آن صد و شصت تن از مسئولان نظامی بلندپایه اعدام شدند و صادق قطب زاده وزیر امور خارجه اسبق و رئیس ستاد مشترک ارتش و واحد نیروهای عملیات ویژه به طراحی و اجرای کودتا متهم شدند. به دنبال کودتای نافرجام، صادق قطب زاده اعدام شد.
در سال ۱۳۶۲ کودتای نافرجام دیگری توسط هاشمی رفسنجانی کشف شد. به دنبال این کودتا، شمار دیگری از فرماندهان ارتش به اتهام تلاش برای براندازی نظام و جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی به چوبه دار سپرده شدند. [۳۳]
به دنبال بالا گرفتن جنگ به دلیل نیاز شدید به ارتش فرآیند تضعیف این نهاد توسط نظام متوقف شد؛ چه اینکه ارتش پا به پای سپاه در عملیات آزاد سازی شهرهای ایرانی تحت تصرف نیروهای صدام شرکت می کرد و هماهنگی گسترده ای میان این دو نهاد در آن زمان انجام شد.
بعد از جنگ، وزارت سپاه در وزارت دفاع ادغام شد. این اقدام دست نظام را برای نظارت بیشتر بر ارگان های وابسته به ارتش و تحرکات فرماندهان بلندپایه آن باز گذاشت. از آن زمان، نقش ارتش کم رنگ تر شده و سپاه پاسداران از قدرت و نفوذ بیشتری در تمامی ارکان حاکمیت برخوردار شد. زمانی که علی خامنه ای رهبر انقلاب به مقام فرماندهی کل قوا در ایران رسید ارتش را تحت نظارت شدید قرار داد. او در این راستا، فرماندهان مورد اعتماد را در پست های رده بالای ارتش منصوب کرد. این عامل یکی از مهم ترین دلایل حذف ارتش رسمی کشور از صحنه سیاسی در سال های بعد از جنگ ایران و عراق به شمار می رود.
۳- اختلاف ارتش و سپاه:
اگر چه آنچه از ارتش باقی ماند و توانستند به سمت های عالی در ارتش جمهوری اسلامی برسند دیگر نمی توان آنها را ارتش ملی نامید اما همان ارتش تسویه شده نیز در طول جنگ ایران و عراق بارها و بارها با سپاه نوظهور به مشکل برخورد از «شایعه درگیری فیزیکی محسن رضایی با صیاد شیرازی » که هیچ گاه صحت و سقم آن مشخص نشد که بگذریم همین اختلافات عمده بود که باعث طولانی شدن جنگ ایران و عراق و البته ازدیاد تلفات انسانی در جنگ شد،معضلی که آیت الله ها راهکار را در تاسیس یک قرارگاه واحد به نام «قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء» دانستند اما اختلافها باز همچون آتش زیر خاکستر تا به امروزماند.
این حس همچنان پس از چهار دهه در ارتش ایران وجود دارد که در تمامی این سال ها مورد ستم و اجحاف و بی مهری قرار گرفته است. اما بسیاری از ارتشیان به دلیل ماهیت سرکوبگر رژیم حاکم و وابستگی مطلق فرماندهان بلندپایه ارتشی به نظام و بیم و نگرانی از حذف و برکناری و محرومیت از امتیازات محدودی که به پرسنل ارتش تعلق می گیرد سکوت اختیار کرده اند و در برابر پروسه حذف و حاشیه راندن ها و بی اعتنایی به این ارگان در سال های گذشته دم بر نیاوردند.
فرماندهان و پرسنل ارتش همچنان در شبکه های اجتماعی و یا حتی سایتهای خبری داخل کشور مطالب گلایه آمیزی منتشر می کنند و این همه به خوبی بیانگر شرایط دشوار آنها است. شمار فراوانی از آنان از شرایط وخیم اقتصادی و پایین بودن حقوق و عدم برخورداری از آموزش گله مند هستند و برخی دیگر هم از این شاکی هستند که بعد از دریافت مدارک تحصیلی رتبه شان ارتقا نیافته است. این در حالیست که رتبه همکاران آنها در سپاه بعد از دریافت مدرک تحصیلی ارتقا پیدا می کند. ارتقای درجه ارتشیان هر چهار سال یکبار و سپاه هر سه سال یکبار صورت می گیرد. این گلایه ها بیانگر بخشی از فضای آزردگی و نارضایتی بیشتر پرسنل ارتش است. [۳۴]
سهم بزرگ سپاه از امکانات و قدرت و توجه سیاسی سران رژیم موجب نارضایتی های گسترده در صفوف ارتشیان شده است. به باور ارتش، سپاه پا را از اختیارات قدرت خود فراتر گذاشته و همچون ارگان نظامی جداگانه ای که دست برتر را بر نیروهای نظامی دارد رفتار می کند. همین امر حسن روحانی رئیس جمهور ایران را بر آن داشت تا خواستار حمایت بیشتر از وزارت دفاع و اجرای اصلاحات ساختاری در ارتش از طریق بهبودی کیفیت آموزشی و تجهیزات و سلاح ها شود.
جریان هایی در جمهوری اسلامی از جمله سپاه پاسداران در سال های اخیر به انتقاد شدید از ارتش پرداخته اند. این گروه، ارتش را به ضعف و سستی متهم می کنند. این انتقادها همزمان با پخش مستندی درباره نقش آفرینی ارتش و سپاه در جنگ ایران و عراق با نام « سطرهای ناخوانده» از صدا و سیمای ایران علنی شد.
در این ویژه برنامه که به مناسبت آغاز جنگ ایران و عراق تهیه شده بود چندین فرمانده ارشد سپاه از جمله محسن رضایی،علی شمخانی و غلامعلی رشید نقش ارتش در نخستین سالهای جنگ را کم اهمیت نمایش دادند و به ناکارآمدی ارتش در چهار نبرد میان نیروهای نظامی ایران و عراقی اشاره کردند، اعتراض ها آنچنان بالا گرفت که تلویزیون حکومتی مجبور شد در قسمتهای پایانی این برنامه چند فرمانده سابق ارتش در زمان جنگ را مقابل دوربین بیاورد، اما تلاش ناکافی بود و پخش این مستند بی پاسخ نماند و فرماندهان ارتش ایران ضمن انتقاد شدید از صدا و سیما ، این سازمان را به کم اهمیت شمردن نقش و جایگاه نهاد نظامی ارتش متهم کردند. احمد رضا پوردستان فرمانده نیروی نظامی ارتش گفت ارتش در جنگ ایران و عراق ضعیف نبود اما در آن زمان که ارتش جلوی دشمن سینه سپر کرده بود افرادی –که نامی از آنها نبرده است- قصد انحلال ارتش را داشتند. سرلشکر حسین حسنی سعدی جانشین فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا صدا و سیما را به تشکیک در توانمندی های ارتش متهم کرد. [۳۵] برخی دیگر هم گفتند که سپاه برای پخش فیلم به صدا و سیما چراغ سبز نشان داده است.
در جریان آن برنامه ، از جمله یادآوری می شود که چگونه در آستانه جنگ، بودجه ارتش و مدت خدمت سربازی به نصف کاهش یافته، بسیاری از نیروهای ارتش که زمان انقلاب این نیرو را ترک کرده اند در دسترس نیستند و بخش مهمی از فرماندهان تصفیه و فرماندهان باقیمانده بی اقتدار شده اند. آن هم در شرایطی که فرآیند نگهداری تجهیزات و تسلیحات به کلی متوقف شده و به عنوان نمونه، از ۳۵۰ تانک لشکر ۹۲ زرهی خوزستان که نخستین سپر دفاعی ایران در مقابل عراق محسوب می شود، فقط ۳۸ تانک آماده عملیات هستند.
در ۳۰ شهریور ۱۳۹۰، در سایت ارتش ایران اظهاراتی از سرتیپ بازنشسته حسن براتی منتشر شده که وضعیت لشکر ۹۲ ایران در زمان شروع جنگ را مشخص تر توضیح میدهد. وی به گزارش فرمانده لشکر ۹۲ اهواز در ۱۶ شهریور ۱۳۵۹ اشاره می کند که حکایت دارد این لشکر، که تعداد عادی پرسنل آن ۱۸ هزار بوده، در زمان تنظیم گزارش ۱۰ هزار و ۹۱۹ نفر کمبود پرسنل داشته است.
در روایتی دیگر، سرهنگ بازنشسته مهدی کتیبه فرمانده رکن دو (ضد اطلاعات) ارتش در زمان جنگ می گوید که وی دو ماه قبل از شروع جنگ اطلاعات حاکی از آماده شدن عراق برای حمله به ایران را به نزد رهبر وقت برده و آیت الله خمینی توصیه کرده که این اطلاعات، به آقایان بهشتی و خامنه ای ارائه شود. به گفته سرهنگ کتیبه: “حدود ۱۰ روز قبل از شروع جنگ آقای رجایی از ما دعوت کرد که به اتفاق ایشان به مجلس برویم… آقای رجایی و آقای خامنه ای و آقای رفسنجانی حضور داشتند. من برایشان شرح دادم که ما به این نتیجه رسیده ایم از قرائن و شواهد که ارتش عراق تا هفته دیگر به ما حمله می کند و از اتاق رئیس مجلس آمدیم در صحن علنی و جلسه را خصوصی کردیم.”
در ادامه همین جلسه، قاسمعلی ظهیرنژاد فرمانده وقت نیروی زمینی برای حل مشکلات ارتش در چنان شرایط حساسی استمداد می کند که البته نتیجه مشخصی ندارد: “از جمله مثلا اینکه لشکر ۹۲ خوزستان را نظرش این بود که این لشکر تحت امر و فرماندهی من نیست و در اثر دخالت های بیجایی که در آن شده من نمی توانم در این لشکر فرماندهی کنم. یا مثلا لشکر ۷۷ خراسان را آقای ظهیرنژاد می گفت من می خواستم این لشکر را بیاورم در منطقه [اما] استاندار اجازه نمی دهد.”
در ادامه سلسله روایت های فرماندهان نظامی وقت در مورد مشکلات ارتش در انتقال نیروهای خود به مرز عراق، سرتیپ دوم بازنشسته ستاد سعید پور داراب روز اول مهر ۱۳۹۳ روایتی را در شبکه یک تلویزیون ذکر می کند که حکایت دارد چگونه وقوع کودتای نوژه در ۱۸ تیر ۱۳۵۹، که در جریان آن عده ای از افسران نیروهی هوایی قصد اقدام علیه حکومت را داشتند، در گسترش فضای بی اعتمادی نسبت به ارتش در آستانه جنگ موثر بوده است.
سرتیپ پورداراب مثال می زند: “در ۲۶ شهریور سال ۱۳۵۹، ماموریتی به لشکر۲۱ ابلاغ شد که یک گروه رزمی [از تهران] اعزام بشود به منطقه جنوب برای کمک به لشکر ۹۲ . این یگان به پل ستارخان که رسید تیراندازی های هوایی می شود و جلوی این ستون را میگیرند. [می گویند] کجا دارید می روید؟ کودتا می خواهید بکنید؟ هرچقدر التماس می کنند بابا عراق دارد حمله می کند [بی فایده است]. عراق لشکرهایش در مرز مستقر شده بود دیگر. یعنی کاملا مشخص بود که عراق ظرف یک هفته آینده حمله می کند. کسی باور نمی کرد.
در شهادتی دیگر، سرتیپ عبدالحسین مفید معاون اطلاعاتی قرارگاه خاتم الانبیا در زمان جنگ می گوید به دنبال جلوگیری از حرکت واحدهای کمکی ارتش در تهران به سمت مرزها، یک روز قبل از شروع جنگ “اطلاعیه شماره ۱۳ ارتش” خطاب به مردم تهران صادر می شود و از انقلابیون می خواهد که جلوی حرکت واحدهای نظامی را نگیرند، اما چون به نتیجه نمی رسد بعد از دو ساعت “اطلاعیه شماره ۱۵” صادر می شود و از پرسنل ارتش می خواهد حالا که امکان حرکت به سمت مرز را ندارند، از پادگان ها خارج نشوند. سرتیپ مفید می افزاید: “در حالی که عراق ۱۲ لشکر را در مرزها مستقر کرده… ما میبینیم و گزارش می کنیم و حتی قدرت نداریم یک گردان را جا به جا کنیم.”
بخشی از این فضا، طبیعتا ناشی از فضای ایجاد شده بعد کودتای نوژه بوده است. اما سرتیپ دوم بازنشسته محمود آذین، اعتقاد دارد برخی دیگر از ادعاهای مطرح شده در مورد تلاش ارتشیان برای کودتا، ناشی از عوامل متفاوتی بوده است: “کودتاهای به زعم من مصنوعی [کشف شدند]. مثلا در اهواز کودتا کشف شد. با حدود هزار و پانصد کیلومتر [فاصله] تا پایتخت. مثلا می خواهند چه بکنند؟ کودتا معمولا در مرکز حکومت انجام می شود که حکومت را براندازی کنند. حاصل این کودتاهایی که خیلی هم راحت کشف می شد – چه بسا کسانی که ترتیب توطئه را می دادند خودشان هم خبر میکردند -حاصلش این بود که عناصر بسیار زیادی از متخصصین گرفتار شدند.”
وی در بخش دیگری از اظهارات خود در شبکه یک تلویزیون در اول مهر ۱۳۹۳، در مورد فضای دشوار فعالیت ارتش در آستانه حمله عراق می گوید: “جوّی که در ارتش بود این بود که فرماندهان کلا طاغوتیند …. تعداد بسیار زیادی از عناصر مناسب برای نیروهای مسلح تصفیه شدند… گفتند دیگر ارتش توحیدی است، ارتش اسلامی است. ضرورتی ندارد هر کسی در محل خدمت فعلیش باشد اگر دوست دارد به زادگاهش برود.”
سرتیپ آذین مثال می زند: “تیپ دوی زرهی دزفول – که همه قدیمی های نظامی می دانند که هر زمان مانور داشت و در دشت عباس مانور می کرد ارتش عراق آماده باش می داد، یعنی این قدر قوی بود– یک سرگرد مخابرات فرماندهش بود.”
سرتیپ بازنشسته رحیم موسوی قویدل، در اظهاراتی که در ۳۰ شهریور ۱۳۹۰ در سایت ارتش جمهوری اسلامی ایران منتشر شده، در مورد وضعیت فرماندهی همین تیپ در زمان شروع جنگ توضیحات جزئی تری می دهد: “فرمانده تیپ، ابراهیم باوندپور، در زندان به سر میبرد و یک سرگرد مخابرات را به عنوان فرمانده تیپ تعیین کرده بودند؛ هر چند آن افسر مخابرات، خود، بارها اذعان کرد که: فرماندهی تیپ در توان من نیست و من، با رسته مخابرات در زمان جنگ یک تیپ زرهی را چگونه هدایت کنم؟”
انتقاد از روش های کلاسیک ارتش در جنگ ایران و عراق
یکی از شناخته شده ترین ادعای مطرح شده علیه عملکرد ارتش ایران در زمان جنگ، این بوده که افسران ارشد، تنها روش های کلاسیک نظامی را می شناخته اند که در عرصه نبرد کارآمدی نداشته اند، در حالی که نیروهای مردمی، با استفاده از روش های مبتنی بر نوآوری و فداکاری قادر بوده اند بر ارتش عراق غلبه کنند.
در اشاره ای به همین نوع انتقادات، حسین حسنی سعدی فرمانده نیروی زمینی ایران در سال پایانی جنگ، در ۵ مهر ۱۳۸۸ گفته کسانی تا به آنجا در زیر سوال بردن ارتش پیش رفته اند که ادعا کردهاند “نیروی زمینی در جنگ نتوانست حتی یک تپه را تسخیر کند”.
سرلشکر حسنی سعدی در ۴ مهر ۱۳۹۰، با یادآوری چهار عملیات موفق ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس که از ۵ مهر ۱۳۶۰ (شکست حصر آبادان) تا ۳ خرداد ۱۳۶۱ (آزادسازی خرمشهر) انجام شدند پرسیده است: “مگر این چهار عملیات به صورت کلاسیک انجام نشدند؟ چطور آن چهار عملیات سال اول ناموفق بودند اما این عملیاتها موفق است؟”
سایت ارتش ایران در مهر ۱۳۸۷، با یادآوری اظهارات تلویزیونی برخی از فرماندهان سپاه پاسداران در مورد تاریخ جنگ، گله کرده که کلمه کلاسیک، “به تکرار در زبان و قلم همه کارشناسان سپاه مورد نقد، استهزاء و به عنوان داشتن بار منفی و حتی زشت به کار رفته است”. به نوشته سایت ارتش: “هرکجا پیروزی وجود دارد به نوعی به سپاه و هرکجا شکست وجود دارد با مصاحبه با ارتشی ها، به ارتش منصوب می شود.”
همین سایت می افزاید: “اگرچه شک نیست که به میدان آمدن بسیج، سپاه و نیروهای مردمی توان نیروهای مسلح را چند برابر کرد… اما این استدلال هم منطقی نیست که بگوییم مردم عادی غیرنظامی، دانشجویان و دانش آموزان مدارس از نظر تکنیک، تاکتیک و آموزش های نظامی بر فرماندهان ارتش برتری داشتند و نحوه چگونه جنگیدن را به آنها آموختند.”
سر تیپ مسعود بختیاری افسر عملیات نیروی زمینی ارتش در زمان جنگ، در اول مهر ۱۳۹۳، با نقد دیدگاه کسانی که روش های کلاسیک ارتش را در زمان جنگ ناکارآمد می دانند می گوید: “آیا در مقابل تسلیحات مدرن، تنها سینه باز و سینه پر از احساس و دست خالی جوابگو است؟ یعنی وقتی ۱۹۲ فروند هواپیما از پایگاه عراق بلند می شوند بمباران می کنند، توپخانه عراق آتشباری می کند، نیروی زرهی عراق وارد می شود، آیا با انگیزه خالی می شود کار کرد؟ نه. نیروی مشابه خودش را می خواهد.”
سایت ارتش، در مهر ۱۳۸۷، به انتقاد از روایت هایی از جنگ پرداخته که به زعم این رسانه، اتفاقاتی “در حد یک شوخی رزمنده بسیجی” را “با آب و تاب” توصیف می کنند اما حفظ حدود ۱۰۰۰ کیلومتر خط مرزی در عرض ۸ سال جنگ از سوی نیروی زمینی ارتش را نادیده می گیرند. این سایت می افزاید: “به جز موارد بسیار محدودی در طول سال های جنگ و اقدامات سراسری عراق در سال ۶۷، این خطوط شکست ناپذیر بوده و درحد بالای ۹۰ درصد در اختیار نیروی زمینی ارتش بوده.”
در اظهار نظری جداگانه، سرتیپ دوم بازنشسته تراب ذاکری رئیس اطلاعات لشکر ۹۲ اهواز در زمان جنگ، طی گفتگویی با سایت خبرآنلاین در ۳ خرداد ۱۳۹۵ گزارشی را از نقش ارتش در عملیات های نظامی موفق ایران ارائه کرده که با روایت های معمول رسانه های رسمی متفاوت است.
وی به عنوان نمونه، با یادآوری عملیات ثامن الائمه (آزادسازی آبادان) به عنوان “اولین تجربه اقدام مشترک بین ارتش و سپاه”، جنس همکاری دو نیرو را چنین توصیف می کند: “برادر رحیم صفوی حدود ۱۶۰۰ بسیجی و پاسدار را با یک نامه در اختیار ارتش گذاشت؛ نامهای با این مضمون که این افراد موجودی ماست و هر طور که میخواهید به کار بگیرید. ارتشیها هم این افراد را بین نیروهای خودشان تقسیم کردند.”
سرتیپ ذاکری، اوج این همکاری را در عملیات فتح المبین می داند و می گوید: “ستادی که عملیاتها را طراحی میکرد بچههای ارتشی بودند که از دافوس [دانشگاه فرماندهی و ستاد] آمده بودند… البته بقیه هم نظرات خود را مطرح میکردند، با هم بحث میکردند و اگر لازم بود، طرح اصلاح میشد، اما نوشتن طرح که خیلی دردسر دارد، مانند اینکه توپخانه کی باشد، پشتیبانی کی باشد، مهندسی چه کسی باشد، با ارتش بود.”
تراب ذاکری، حتی در مورد عملیات بیت المقدس می گوید که به دنبال به مشکل خوردن عملیات و ایجاد وقفه حدودا ۱۰ روزه در آن، علی صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی بوده که تصمیم حمله نهایی منتهی به آزادساری خرمشهر را گرفته است. روایت او از ساعات منتهی به حمله چنین است: “شهید صیاد… تماس گرفت و گفت که همه فرماندهان و مسئولان قرارگاه سپاه و ارتش جمع شوند. آمد و آن وسط ایستاد. محسن رضایی کنار دستش ایستاده بود. گفت: من به عنوان فرمانده نظامی منطقه، اعلام میکنم امشب حمله میکنیم.”
ذاکری رئیس اطلاعات لشکر ۹۲ اهواز در زمان جنگ، در اظهارات دیگری در مصاحبه ۳ خرداد ۱۳۹۵ خود با خبرآنلاین، به مواردی از اختلاف نظر میان فرماندهان سپاه و ارتش در زمان جنگ اشاره می کند. قابل تامل ترین این موارد، به زمانی بین عملیات خیبر (اسفند ۱۳۶۲) و عملیات بدر (اسفند ۱۳۶۳) در منطقه هورالهویزه مربوط است.
به روایت این فرمانده، بعد از شکست ایران در عملیات خیبر، سپاه اصرار داشته که دومین عملیات در همان منطقه انجام شود در حالی که علی صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش معتقد بوده که تکرار عملیات در این منطقه، به شکست مجدد منجر می شود. او می افزاید که صیاد شیرازی به خاطر بر هم نزدن روابط ارتش و سپاه، شخصا در مقابل عملیات بدر ایستادگی نکرده اما آقای ذاکری را به تهران فرستاده تا با توضیح وضعیت به اسماعیل سهرابی رئیس وقت ستاد مشترک ارتش، از او بخواهد برای انجام نشدن عملیات به آیت الله خمینی متوسل شود.
به گفته رئیس وقت اطلاعات لشکر ۹۲، آقای سهرابی شرایط را برای طرح موضوع با رهبر وقت جمهوری اسلامی مناسب نمی بیند و در نتیجه تراب ذاکری به مجلس می رود و حرف هایش را به محمد یزدی نایب رئیس وقت مجلس می زند که مجددا نتیجه نمی گیرد و سپس از محمدحسین جلالی وزیر دفاع می خواهد موضوع را با رهبری مطرح کند که باز به جایی نمی رسد.
سرتیپ ذاکری می افزاید وقتی از مجموعه رایزنی های خود نتیجه نمی گیرد، به سراغ لطف الله اتابکی دادستان نظامی وقت می رود و استدلال هالیش علیه عملیات بدر را برای او هم عنوان می کند تا اگر بعد از شکست عملیات دادگاهی شد، حداقل دادستان در جریان بی گناهیش باشد: “حرفهایم را گوش کرد، گفت حالا من چه کاری میتوانم بکنم؟ گفتم هیچی، فقط یادت باشد که من این حرفها را به تو گفتهام. از اینجا دیگر فکر خودم بود که اگر مشکلی پیش بیاید، سر و کار ما با این فرد خواهد بود.” عملیات بدر، همچون عملیات خیبر به شکست می انجامد. [۳۶]
یکی دیگر از نشانه های اختلاف و کشمکش میان سپاه و ارتش همزمان با اظهارات حسن عباسی مسئول سابق در نیروی دریایی سپاه و یکی از نظریه پردازان محافظه کار علنی شد. او خطاب به آمریکا گفت «اگر کشور را آب ببرد ارتش اصلا صدایش در نمی آید و هیچ موضعی اتخاذ نمی کند.»
منظور عباسی ضعف و سستی ارتش است. او افزود “سپاه و بسیج جلوی اعتراضات بعد از انتخابات ۱۳۸۸ را گرفتند”. او ارتش را به شکل ضمنی به بی تفاوتی در تعامل با بحران ها و رویدادهای کشور متهم کرد.
البته اظهارات و اتهام زنی های عباسی با انتقادات تند برخی از فرماندهان ارتش رو به رو شد. احمد رضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران گفت “او (عباسی) بدون شناخت و آگاهی اقدام به بیان سخنان نسنجیده ای کرده و باید هر چه زودتر از مجموعه ارتش عذرخواهی کند در غیر این صورت موضوع به طور جدی تری پیگیری می شود و منتظر واکنش مراجع قضایی در این ارتباط خواهیم بود”.
حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش هم گفت اظهاراتی که توسط عباسی مطرح شده نمی تواند خدمت به منافع نظام باشد و یقینا بر خلاف منافع ملی است. [۳۷]
این اظهارات و پخش این برنامه تلویزیونی گویای اختلافات گسترده سپاه و ارتش رسمی ایران است. رژیم حاکم موفق شد بر این اختلافات سرپوش گذاشته و با جلب رضایت مسئولان بلندپایه دو نهاد از شدت اختلافات بکاهد.
البته، رژیم همواره می کوشد تا سپاه را تا در حد امکان توانمند کند. اما، در این میان نشانه هایی مبنی بر بالا گرفتن اختلاف و کشمکش ارتش و سپاه و حتی درون سپاه پاسداران نیز بروز کرده است. در این راستا، می توان به برکناری سرلشکر حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح اشاره کرد او در زمانی که هاشمی در مظان اتهام سرکشی علیه خامنه ای بود در یک نشست عمومی به او احترام نظامی داد و بسیاری بر این باورند کارش همان جا تمام شد!
او که در حلقه نزدیک به هاشمی – روحانی حضور داشت برکنار شد و به مفتضحانه ترین شکل ممکن از ویلای سازمانی اش که در آن سکنی گزیده بود به بیرون رانده شد و یک سرلشکر سپاهی جای فیروزآبادی را گرفت تا بی چون و چرا از دستورات خامنه ای پیروی کند.
سایت تابناک نزدیک به سرلشکر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی نوشت : «فیروزآبادی به خاطر حمایت از برجام و رئیس جمهوری حسن روحانی برکنار شد»
خامنه ای در واقع نگران این مساله بود که این حمایت از برجام بر سیاست های نظامی درون مرزی و برون مرزی ایران تاثیر گذار باشد. [۳۸]
محمد باقری رئیس جدید ستاد کل نیروهای مسلح که پیش از آن ستاد فرماندهی کل قوا خوانده می شد از ماموریت چهارجانبه ای که توسط علی خامنه ای ترسیم شده پرده برداشت که عبارت است از: نوسازی واحدهای نیروهای مسلح ایران در پنج سال آینده، تقویت مشارکت بسیج مردمی در بخش دفاعی و امنیتی، تقویت توانمندی های پدافندی و ادغام سپاه و ارتش.
این اقدامات توسط رژیم به منظور انجام اصلاحاتی در ساختار نظامی صورت می گیرد.
به نظر می رسد که این برنامه به منظور ایجاد راهکاری برای خلل وارد شده و عدم توازن و تفاوت گسترده میان توانمندی های سپاه و ارتش به دلیل بی اعتنایی نسبی به ارتش رسمی و گسترش روزافزون حوزه نفوذ سپاه و درگیر شدن این نهاد در کشمکش های فراوانی در خاورمیانه اجرا می شود. هدف دیگر این برنامه توانمندسازی ارتش رسمی برای اثبات توانایی خود در پر کردن شکاف های داخلی و فراهم کردن زمینه برای سپاه است تا این نهاد بتواند به اهداف درون مرزی و برون مرزی خود جامه عمل بپوشاند.
مؤخره :
با توجه به آنچه گفته شد می توان به این نتیجه رسید که سپاه تکیه گاه نظامی و اطلاعاتی و اقتصادی نظام ایران محسوب می شود. این ارگان نظامی در سال های گذشته موفق به نفوذ و تسلط بر ارکان حاکمیت شد. سپاه در اجرای طرح های مداخله جویانه خارجی و صدور انقلاب و باورهای انقلابی تا حد زیادی موفق عمل کرده است. اعتماد گسترده رژیم حاکم به سپاه اما با به حاشیه راندن عمدی و هدفدار ارتش در راستای ابقای ارتش در پادگان ها و دور نگهداشتن آن از صحنه رویدادهای سیاسی و اقتصادی کشور همراه است.
رژیم ولایت فقیه از وقوع کودتای نظامی و براندازی نظام بیم داشت. ارتش در جریان انقلاب موضع بی طرفانه ای اتخاذ کرده و برخی فرماندهان بلندپایه ارتش به حمایت از محمد رضا شاه پهلوی برخاستند و برای جلوگیری از سرنگونی نظام شاه کوشیدند. برخی فرماندهان ارتش در نخستین سال های انقلاب دست به چندین کودتای نافرجام علیه رژیم تازه زدند. همه این عوامل سبب شد تا ارتش به حاشیه رانده شده و ایده ایجاد یک نهاد نظامی موازی شکل گیرد. مهم ترین وظایف این نهاد تازه تاسیس دفاع از انقلاب و اجرای برنامه های آن و رقابت با ارتش رسمی بود.
ادغام وزرات سپاه پاسداران و وزارت دفاع و همچنین ایجاد ستاد کل نیروهای مسلح و گماردن سرداران سپاه بر اغلب پستها و مناصب این ستاد بی شک تاثیر بسزایی در نظارت بیشتر بر ارتش و فرماندهان آن و ایجاد شکاف بزرگ در موازنه قوا بین این دو نهاد داشته و دارد.
منابع پیشگفتار :
۱-خاطرات حجه السلام والمسلمین ناطق نوری / جلد یک / مولف مرتضی میردار / ناشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی – ۱۳۸۴ / ص ۸۴
۲- «روایت زندگی یوسف کلاهدوز در «نیمه پنهان ماه»». خبرگزاری مهر.
منابع پژوهش:
[1] 2015http://www.sasapost.com/irans-revolutionary-guards
[۲]ابراهیم ابو زاید، سپاه پاسداران.. بانک مرکزی تروریسم ایرانی
http://aawsat.com/home/article/666006/
[۳]آنچه باید درباره سپاه پاسداران ایران بدانید
http://www.sasapost.com/translation/irgc
[۴]سپاه پاسداران ایران.. میان قدرت و ضعف، ایران بریفینگ
[۵]کنت کاتزمن: سپاه پاسداران ایران.. ظهور و شکل گیری و نقش آفرینی ، ص۹.
[ ۶ ]رجوع شود به منبع سابق، ص۱۰.
[۷]رجوع شود به منبع سابق، ص۹.
[۹]دو دستگی میان سپاه و ارتش ایران
http://almezmaah.com/2016/08/01
[9]Greg Bruno, Iran’s Revolutionary Guards, 14 June 2013 http://www.cfr.org/iran/irans-revolutionary-guards/p14324
[۱۰]مرکز مطالعات خاورمیانه آیا روحانی بودجه سپاه را تغییر می دهد؟2016:http://www.beirutme.com/?p=16815
[۱۱]الجزیره، سپاه پاسداران ایران http://www.aljazeera.net/encyclopedia/military/2014/11/6/
[۱۲]- National defense research institute, The Rise of the Pasdaran, 2009, P21.http://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/monographs/2008/RAND_MG821.pdf
[۱۳]نیروهای بسیجی در ایران چیست
http://www.albainah.net/index.aspx?function=Item&id=62995
[۱۴]تروریسم ایران و اهداف آن
http://www.terrorism-info.org.il/Data/articles/Art_20378/A_137_12_2142995590.pdf
[۱۵]نفوذ ایران در عراق… انگیزه ها و ابعاد و ابزارهای تاثیر گذاری 2016:http://rawabetcenter.com/archives/27905
[۱۶]مقاله تحلیلی سپاه پاسداران ایران.. میان قدرت و ضعف ، ایران بریفینگ
[۱۷]Sam Tamiz,Why Is Iran Shaking Up Its Military Leadership? July 27, 2016:http://nationalinterest.org/feature/why-iran-shaking-its-military-leadership-17133?page=3
[۱۸]سپاه پاسداران عراق.. اعلام جنگ جدید ایران به کجا می کشد 2016:http://news.alkhaleejaffairs.online/c-37137
[۱۹]ابراهیم ابو زاید، منبع سابق.
[۲۰]احمد امین الشجاع، واقعیت ها و اهداف و ابزارهای دخالت ایران در یمن 17/1/2017:http://www.alburhan.com/Article/index/7770
[۲۱]حمید صالح، فرمانده سپاه: حوثی ها آخرین دستاورد ایران هستند. http://www.alarabiya.net/ar/iran/2015/05/04/
[۲۲]پایگاه خبری اليمن السعيد، دخالت های ایران در یمن: ناگفته ها و رازها – http://www.yemensaeed.com/news52584.html
[۲۳]”Argentina Passes Iran Amia Deal,” BBC, February 28, 2013:http://www.bbc.co.uk/news/world-latin-america-21612517.
[۲۴]”AMIA: Prosecutor Accuses Iran of Infiltrating South American Countries,” Buenos Aires Herald, May 29, 2013: http://www.buenosairesherald.com/article/132260/amia-prosecutor-nisman-accuses-iran-fugitive-rabbani-of-infiltrating-several-south-american-countries
[۲۵]میرزا الخویلدی، عامل بمبگذاری الخبر بعد از ۱۶ سال به دست ماموران امنیتی عربستان سعودی افتاد،
http://www.alarabiya.net/servlet/aa/pdf/c285bf29-12fc-4963-b0fb-2f908608819c
[۲۶]Bill Gertz, “Iran Boosts Qods Shock Troops in Venezuela,” Washington Times, April 21, 2010:http://www.washingtontimes.com/news/2010/apr/21/iran-boosts-qods-shock-troops-in-venezuela/
[۲۷]Greg Bruno, “State Sponsors: Iran,” Council on Foreign Relations, last updated October 13, 2011:http://www.cfr.org/iran/state-sponsors-iran/p9362.
[۲۸]عباس قیداری، روحانی از کاهش بودجه سپاه و افزایش بودجه ارتش خبر داد،
http://www.al-monitor.com/pulse/fa/originals/2016/05/iran-military-spending-irgc-budget-reduced-army-increase.html#ixzz4FbDM2FJ9
[۲۹]كنت کاتزمن: منبع سابق، ص20.
[۳۰]حسین کرمیان، تضعیف ساختار ارتش ایران 2007:http://r8saldefa.blogfa.com/cat-40.aspx
[۳۱]پایگاه خبری “دفاع مقدس”، تضعیف ساختار ارتش،
http://www.the-big-war.blogfa.com/post-8.aspx
[۳۲]آمال السبکی: تاریخ سیاسی ایران بین دو انقلاب ۱۹۰۶-۱۹۷۹ ، ص۲۲۹.
[۳۳]رجوع شود به منبع سابق، ص۲۳۸.
[۳۴]وب سایت حسن روحانی : http://rouhani.ir/rooznevesht.php?rooznevesht_id=9
[۳۵]خبرگزاری فارس، انتقاد سرلشکر حسنی سعدی از برخی تحلیل ها درباره نقش ارتش در جنگ،
http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13900704000717
[۳۶] پاسخهای ارتش ایران به اتهام ناکارآمدی در جنگ با عراق، بی بی سی
[۳۷]روزنامه شرق، ارتش شکایت می کند، 31/07/2016: http://www.sharghdaily.ir/News/99127
[۳۸] دودستگی سپاه و ارتش ایران: http://almezmaah.com/2016/08/01