ایران بریفینگ / کریم سجادپور، استاد دانشگاه «جرج تاون» آمریکا و پژوهشگر «موسسه کارنِگی»، در مقالهای برای وبسایت «آتلانتیک» به تجزیه و تحلیل تاثیر رئیسجمهور شدن ابراهیم رئیسی بر سیاست داخلی و خارجی ایران پرداخته، و نتیجه گرفته که با ورود رئیسی به میدان پاستور، مواضع بیت رهبری و نهاد ریاستجمهوری در ایران یککاسه میشود.
بر مبنای این تحلیل، با وجود هیاهوی رسانهای در غرب درباره انتخابات ایران، رئیسی مثل همه روسای جمهور دیگر ایران نقش ناچیزی در شکلگیری سیاست خارجی کشور خواهد داشت.
به گفته سجادپور، تحت رهبری خامنهای، هویت جمهوری اسلامی کماکان بر مبنای تقابل با آمریکا و اسرائیل تعریف خواهد شد، و تهران به مسلح کردن و تأمین بودجه گروههای نیابتی و متحدان خود در کشورهای بدون حکومت مرکزی قدرتمند مانند سوریه، لبنان، یمن، عراق و ونزوئلا، که «محور مقاومت»اش را تشکیل میدهند، ادامه خواهد داد.
سجادپور یادآوری میکند که رئیسجمهور شدن رئیسی به احتمال زیاد تاثیر چشمگیری بر روند مذاکرات احیاء توافق هستهای موسوم به «برجام» نخواهد گذاشت، چرا که جمهوری اسلامی با نظر مثبت خامنهای به دنبال بازگشت به برجام است.
با این وجود، نویسنده تحلیل «آتلانتیک» تاکید میکند که رئیسجمهور شدن رئیسی به این معنی است که ایران در برابر تمایل دولت بایدن برای مذاکره در مورد برنامه موشکی تهران و جاهطلبیهای منطقهایاش مقاومت خواهد کرد.
سجادپور میگوید که یکی از کلیدهای ماندگاری خامنهای، که از سال ۱۳۶۸ تاکنون بر قدرت بوده است، مهارت وی در استفاده از نهادهای «غیرانتخابی» ایران برای تقویت قدرت خود و در عین حال سپر بلای خود کردنِ نهادهای به اصطلاح «انتخابی» ایران برای خودداری از پاسخگویی بوده است.
به گفته نویسنده، خامنهای میتواند سرکوب سیاسی و اجتماعی را به سپاه پاسداران واگذار کرده و در عین حال رئیس جمهور ایران را به عنوان مسئول نابودی اقتصاد کشور معرفی کند. با این وجود، «مهندسی کردن» گسترده انتخابات اخیر برای رئیسجمهور کردن ابراهیم رئیسی، باعث خواهد شد تا خامنهای از این پس نتواند به راحتی مسئولیت ناکامیهای دولت را از سر خود باز کند.
سجادپور نتیجهگیری میکند که شیوه برگزاری انتخابات اخیر و عدم مشارکت گسترده عمومی در آن نشان داد که محبوبیت رئیسی حتی پیش از ورود به نهاد ریاستجمهوری بسیار پایین است. با قرار گرفتن رئیسی در مسند رئیسجمهوری که در چشم مردم ایران هویت وی را به طور مستقیم با محدودیتهای سیاسی و ناکامیهای اقتصادی و سرکوبهای اجتماعی گره خواهد زد، محبوبیت وی و خامنهای و در نتیجه کلیت نظام حتی کمتر از این نیز خواهد شد.