پوتین – گفته شده که پوتین در خیابانها بزرگ شده. سردسته بزنبهادرهای مدرسه و محلهشان بوده.
عدهای نوچه داشته که آنها را مدیریت میکرده است. در یک خانهی کوچک بههمراه دو خانوادهی دیگر زندگی میکردهاند.
یک مربی بازیهای رزمی او را جذب میکند و در آن استعداد نشان میدهد. آرزوی پوسان در کاگب را داشته. جذب میشود و مسیری که امروز پوتین را ساخته، از همینجا آغاز میشود. مدتی در آلمان شرقی میگذراند.
یک کادر معمولی کاگب محسوب میشود. دیوار برلین که فرو میریزد به سنپترزبورگ برمیگردد.
دستیار شهردار میشود. البته بیشتر بهعنوان کار چاقکن. فساد شهردار و شهرداری را مدیریت میکند و بسیار وفادار است.
همیشه در سایه حرکت میکند. کمکم در حال قدرت گرفتن است که در انتخابات آزاد، شهردار عوض میشود و او از دور خارج میشود. اما عدهای او را شناختهاند و توانایی او در مدیریت فساد را دیدهاند. به مسکو میرود و در کرملین پست میگیرد. بعد از یک سال به عنوان رییس سرویس امنیت فدرال روسیه انتخاب میشود. در اینجا هم در کنار سایر اقداماتاش، فساد را مدیریت میکند.
کسانی را که منتقد این فساد در FSB هستند را به حاشیه راندن و یا حذف میکند. سعی میکند به یلسین نزدیک شود و در چند مورد هم با همین شبکههای که تشکیل داده، او را از بحرانها میرهاند. یلسین احوال خوبی ندارد و به دنبال یک جایگزین مناسب برای خود بوده. تمام قد از پوتین حمایت میکند و او را به ریاستجمهوری میرساند. روز تحلیف ریاستجمهوری پوتین دیگر جواب یلسین را نمیدهد.
پوتین در شبکهی مافیای اقتصادی که سیاست روسیه را در دست داشتند وارد میشود. از آنها میخواهد به فساد خود ادامه دهند و او را حمایت کنند اما دستشان را از سیاست کوتاه کنند. چند نفرشان را هم برای عبرت بازداشت یا مجبور به فرار میکند و در نهایت شبکهی فساد در بالاترین سطح روسیه را هم در جهت اهداف خود مدیریت میکند. پوتین کینهتوز است. بین دشمن و خائن فرق قائل است. کسانی که خائن هستند را به هر قیمتی حذف میکند. تجربهی انتخابات شهرداری سنپترزبورگ به او آموخته که همهچیز باید مدیریت شود، حتی انتخابات.
قدر رسانه را میداند. چون همین رسانه در اولین سالی که او به عنوان یک فرد ناشناخته به ریاستجمهوری رسید، او را به عنوان یک میهنپرست جوان به مردم غالب کرد. بعد از دو دوره ریاستجمهوری، نزدیکترین فرد به خود را به ریاستجمهوری میرساند و در دوره بعد دوباره این مقام را باز پس میگیرد. قانوناساسی را تغییر میدهد تا بتواند تا سال ۲۰۳۶ رییسجمهور بماند.
این را مقایسه کنید با روندی که علی خامنهای در دوران رهبری خود داشته است. او هم قدر رسانه را دانسته. قدر مداخله در انتخابات و مدیریت فساد را. خامنهای هم هیچگاه با فساد مبارزه نکرده و نمیکند. دست مافیا را باز میگذارد تا چپاول کنند اما حمایتشان را دارد.
در ایتالیا مثلی هست که میگوید:« وقتی تخت پادشاهی پشت پادشاه را گرم کرد، او دیگر رهبر مردم نیست»